آریل شارون; قصاب صبرا و شتیلا













در سالگرد شکار پهپاد جاسوسی RQ170 توسط نیروهای مسلح کشورمان در شرق کشور، امروز شاهد به دام افتادن یک فروند پهپاد شناسایی آمریکایی از نوع Scan Eagle به دست نیروی دریایی سپاه در منطقه خلیج فارس بودیم.
روز گذشته و در آستانه سالگرد موفقیت نیروهای مسلح در شکار پهپاد آمریکایی شش انیمیشن با موضوع «پهپاد آمریکایی» که به سفارش دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی(راه) تولید شده است به صورت اینترنتی رونمایی شد.
انیمیشنهای «بچههای ایرانی» به کارگردانی «ساناز باقری»، «سوپر هایتک» به کارگردانی «حمیدرضا شیخباقری»، «جانور قندهار» به کارگردانی«مهران حیدری»، «عکس یادگاری» به کارگردانی «محمدامین امامی»، «شف» به کارگردانی «یاسر محدثی» و «این پشه مزاحم» به کارگردانی «زیبا ارژنگ»، آثاری هستند که به سفارش دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی(راه) تولید شده است.
این آثار که انیمیشن «شف» به کارگردانی «یاسر محدثی» را در زیر میتوانید ببینید در پایگاه اطلاعرسانی «عمارفیلم» به نشانی www.ammarfilm.ir رونمایی شده و علاقهمندان برای مشاهده این آثار میتوانند به این سایت مراجعه کنند.
![]()

Apartheid by Carlos Latuff

به هيچ وجه! من آثار هنريام را تنها بر اساس عقايد خودم طراحي ميكنم و حاضر نيستم عقايدم را با پول معامله كنم. من از سال 1990 براي رسانههاي اتحاديههاي كارگري چپگرا كار ميكنم و راه امرار معاش من همين است. رسانههاي جريان اصلي هرگز براي خلق كردن كاريكاتورهاي ضدسرمايهداري و ضدامپرياليستي، پولي به من پرداخت نميكنند. اما من به فلسفه عمليات هنري اعتقاد دارم و براساس همين باور، كاريكاتورهايم را ميكشم و به صورت رايگان براي دسترسي عموم روي اينترنت قرار ميدهم. اين آثار، كاريكاتورهايي هستند كه ديدگاهي متفاوت با نگاه رسانههاي مسلط غربي ارائه ميكنند. كاريكاتورهاي من به عقيده مايكل مور حقايقي ترسناك را آشكار ميسازند. من در گذشته هم از دريافت مبالغي كه در ازاي كاريكاتورهايم به من پيشنهاد ميشد، خودداري ميكردم. همدلي و همبستگي را نميتوان با دلار اندازهگيري كرد.
آقاي لتوف، شما بارها توسط گروههاي مختلف رسانهاي و نظامي نامههاي تهديدآميز دريافت كرديد و حتي تهديد به مرگ شديد. لطفا كمي براي ما درباره اين حوادث توضيح دهيد. صادقانه، آيا هرگز به اين موضوع فكر كردهايد كه رسالت هنري خود را كنار بگذاريد تا سلامتي و جان خود را حفظ كنيد؟
در سال 2006، يك سايت اينترنتي وابسته به حزب ليكود به نام ليكودنيك، مقالهاي طولاني درباره من، هنر من و حمايت من از مردم فلسطين منتشر ساخت و مرا به عنوان نماينده آنچه كه آنان ماشين تبليغاتي ايران ميخواندند، معرفي كرد. در پايان نيز مرا با تبليغاتچيهاي آلمان نازي مقايسه كرد. نويسنده مقاله اين سوال را به ميان آورد كه چرا اسرائيل پيشتر به من توجه نكرده بود. او از خوانندگان مقاله درخواست كرد كه عليه من دست به اقدامي بزنند. بگذاريد صادقانه بگويم. من اصلا به اين تهديدها اهميتي نميدهم. همزمان با دفاع از آرمان ملت فلسطين، من با سازمانهاي حقوق بشري در اعتراض به خشونت نيروهاي پليس در برزيل نيز همكاري ميكنم. اين نوع فعاليتها به خودي خود ميتوانند زندگي من را در معرض خطر قرار دهند، اما همانطور كه گفتم، من اصلا اهميتي نميدهم. من به پشتيباني هنري خود از ملت فلسطين ادامه ميدهم چراكه اگر صهيونيستها در سراسر جهان از بابت كاريكاتورهاي من خشمگين هستند، اين نشان ميدهد كه من كار خود را به درستي انجام ميدهم. درست است كه مرگ ميتواند مرا متوقف كند، اما كاريكاتورهايم هرگز متوقف نميشوند. به همين دليل است كه من كاريكاتورهايم را به رايگان روي اينترنت قرار ميدهم تا در سراسر جهان مورد استفاده قرار بگيرند.
شما اهل يك كشور ثروتمند (برزيل) هستيد كه هشتمين قدرت اقتصادي جهان و دهمين شريك تجاري ايالات متحده آمريكا به شمار ميرود و روابطي طبيعي با رژيم اسرائيل هم دارد. معمولا هنرمندان، نويسندگان، آفرينندگان آثار ادبي و روزنامهنگاران در چنين كشورهايي كه به هر دليل با قدرتهاي امپرياليستي در ارتباط و شراكت هستند، به سمت حمايت از ملل مظلوم و مستضعف همانند فلسطين، لبنان، هندوراس، هائيتي و... نميروند. شما چگونه از چنين كشوري برخاستيد و به چنين ديدگاهي رسيديد؟
من در حومه ريو دو ژانيرو رشد كردم و والدينم به سختي تلاش ميكردند تا براي من امكان تحصيل و يك زندگي ساده، اما شرافتمندانه فراهم كنند. هشتمين قدرت اقتصادي جهان بودن، تفاوتي براي مردم عادي برزيل نميكند. ما با فقر، فساد، جنايت و خشونت پليس، زمينداران متنفذ و قدرتمند در ييلاقات، مردمي كه از تب مالت و مالاريا جان خود را از دست ميدهند و رسانههايي مواجه هستيم كه همواره در تلاشند تا افكار عمومي را قانع كنند كه سرمايهداري، مناسب و بجاست. به عنوان كسي كه در يك كشور جهان سومي زندگي ميكند، من نميتوانم چشم خود را روي واقعيات سرزمين خودم و ساير نقاط جهان ببندم. سال گذشته من در اردوگاه پناهندگان فلسطيني در اردن و لبنان بودم كه فضاهايي بسيار مشابه زاغههاي برزيل داشتند. خيلي سخت نبود كه درك كنم زبان فقر يك زبان جهاني است و در نتيجه همبستگي با مردم نيازمند نيز بايد يك آرمان جهاني و فراگير باشد.
شما با فعاليت مطبوعاتي و رسانهاي در كشورهاي مختلف جهان از جمله كشورهاي اروپايي كه مدعي پايبندي به آزادي بيان و آزادي مطبوعات هستند، از نزديك دريافتيد كه اين ادعاها تا چه حد صحت دارند. به خاطر داريد كه گروهي از صهيونيستهاي سوئيس در سال 2007 بر عليه رسانه Indymedia شكايتي را تنظيم كردند، با اين ادعا كه مجموعه كاريكاتورهاي شما احساسات ضديهودي را ترويج ميكند. همچنين انتخاب شما به عنوان نفر دوم مسابقه بينالمللي كاريكاتور هولوكاست، خشم بسياري از محافل صهيونيست را برانگيخت و حتي كوفي عنان (دبير كل وقت سازمان ملل) را هم به اظهار نظر واداشت. نظر شما درباره رويكرد دوگانه غرب به آزادي بيان چيست؟
حتي تا امروز هم من را به دليل اثري كه براي مسابقه بينالمللي كاريكاتور هولوكاست در ايران ارسال كردم، متهم به نفي هولوكاست ميكنند. اين موضوع خيلي خندهدار است، چرا كه كاريكاتور من، يك پيرمرد فلسطيني را نشان ميدهد كه لباس زندانيان اردوگاههاي نظامي را پوشيده و اين نهتنها وجود هولوكاست را تاييد ميكند، بلكه مقايسهاي بين هولوكاست و رنج امروز مردم فلسطين است. من معتقدم كه اين مسابقه، دوگانهگراييهاي غرب را بر همگان آشكار كرد. وقتي كه آنها به پيامبر اسلام حضرت محمد(ص) اهانت و توهين يا مسلمانان را تمسخر ميكنند، نام طنز، شوخي و آزادي بيان بر آن ميگذارند. در نتيجه زير سوال بردن مسلمانان و توهين كردن به آنها، كاملا قابل قبول است. اسلامهراسي به طور كامل در ايالات متحده و اروپا، بويژه پس از حوادث 11 سپتامبر 2001 محبوب شده است. اما هرگز شما اين آزادي كه براي اهانت به مسلمانان و پيامبر آنها وجود دارد را در مورد هولوكاست و اسرائيل نخواهيد داشت. اگر شما جرات كنيد و يك سرباز اسرائيلي را به تصوير بكشيد كه در حال كشتن يك فلسطيني است، به طور خودكار عنوان ضديهود را به شما خواهند داد. آيا كشتهشدن فلسطينيان به دست سربازان اسرائيل، يك واقعيت نيست؟ در حالي كه كاريكاتورهاي اهانتآميز به حضرت محمد(ص) در سراسر اروپا منتشر شدند و كاريكاتورهاي هولوكاست در هيچ مجله اروپايي به چاپ نرسيدند.
آيا رسانههاي زنجيرهاي آمريكا و انگليس (از جمله نيويورك تايمز، واشنگتن پست، گاردين و بي.بي.سي) كه بيشترين تاثير را بر افكار عمومي جهان دارند، هرگز آثار شما را به چاپ رساندهاند؟ چگونه چنين رسانههايي با ادعاي گسترش آزادي بيان و تكثر آرا، حاضر نميشوند انتشار يك ديدگاه مخالف با منافع خود را بپذيرند در حالي كه به راحتي كشورهاي جهان سوم را محكوم به نقض آزادي بيان ميكنند؟
رويترز در سال گذشته يك مصاحبه با من ترتيب داد و در آن از آثار هنري و ديدگاههاي من صحبت كرد. برخي از كاريكاتورهاي من در الجزيره و برنامه جورج گالووي در Press TV نشان داده شدهاند، اما اينها درواقع استثناء هستند. اغلب رسانههاي عربي هستند كه به ديدگاههاي من علاقه نشان ميدهند. رسانههاي زنجيرهاي غربي علاقهاي ندارند تا به يك هنرمند چپگرا كه با آرمان مردم فلسطين، عراق و ساير مظلومان جهان همدردي ميكند، فضايي براي ابراز عقيده بدهند. اما به هر ترتيب، من فضايي را براي انتشار عقايد و ديدگاههايم و قرار دادن آنها در معرض ديد عموم پيدا خواهم كرد. ميتوانيد ببينيد كه به عنوان يك كاريكاتوريست غيرمعروف كه رسانههاي بينالمللي او را حمايت نميكنند، شما و روزنامهتان در مورد من و آثارم اطلاعات زيادي داريد. اينترنت توانسته موانعي كه توسط رسانههاي زنجيرهاي به وجود آمده را از بين ببرد. من هم براي كسب 15 دقيقه شهرت بينالمللي در يكي از اين رسانهها، از عقايد خود صرفنظر نميكنم و همواره به اصول خود وفادار خواهم ماند.
مردم كشورهايي كه تحت ستم قدرتهاي بيگانه قرار ميگيرند، از پشتيباني و حمايت معنوي هنرمنداني همچون شما دلگرم و اميدوار ميشوند، چرا كه درمييابند يك هنرمند تاثيرگذار بينالمللي آنها را درك ميكند. شما چه نظري در اين زمينه داريد؟
من براي صحبت كردن از مردم فلسطين بسيار مشتاق هستم و هرگز مردمي به شجاعت و دلاوري آنها نديدهام. من خلق آثار هنري درباره فلسطينيان را پس از سفر خود به كرانه باختري رود اردن در سال 1999 شروع كردم و از آن زمان بود كه همدردي و همراهي من با آرمان آنها آغاز شد و جان گرفت. پس از سفر اخيرم به اردن و لبنان كه به دعوت جامعه فرهنگ مردمي الحنونه صورت گرفت، من دريافتم كه ارتباطم با مردم فلسطين تنها يك ارتباط سياسي نيست. من يك عشق واقعي نسبت به آنها احساس ميكنم.
قهرمان آزادي بيان
او را ميتوان قهرمان «آزادي بيان» لقب داد. قهرماني كه رسانههاي چندمليتي و كارتلهاي خبري بينالمللي در مقابل هنرش تسليم شدهاند و ياراي آن را ندارند تا از نظرگاه او به جهان اطراف بنگرند، چراكه هنر متعدد او بهگونهاي ظريف و خلاقانه از دردها و رنجهاي مظلومان و ستمديدگان در سراسر جهان سخن ميگويد. نيويورك تايمز، واشنگتن پست، بي.بي.سي، سي.ان.ان و گاردين هرگز حاضر نميشوند تا كلامي از او به ميان آورند، چه رسد به اينكه آثارش را منتشر كنند. در آثار كارلوس لاتوف، كاريكاتوريست 40 ساله برزيلي، تنها بايد ردپاي خلاقيت، نوآوري، هوش و آگاهي از معادلات نابرابر و ناعادلانه جهان مدرن را يافت، با اين حال، او به همه آنچه كه استحقاقش را داشته، نرسيده است.
كارلوس لاتوف به سال 1970 در حومه ريودوژانيرو متولد شد. از سال 1989 و زماني كه تنها 19 سال داشت، طراحي و خلق كاريكاتورهاي سياسي را آغاز كرد. او در ابتدا براي يك شركت تبليغاتي طراحيهاي ساده انجام ميداد، اما از سال 1990 شروع به همكاري با روزنامههاي چپگرا و آزاديخواه آمريكاي لاتين كرد و پنجرهاي رو به يك دنياي جديد در زندگي حرفهاي خود گشود.
سيدايمان ضيابري / جامجم

boycott israeli goods
اثری از Carlos Latuff
ما اکنون در دسترس نیستیم؛ لطفا" بعد از شنیدن صدای بوق پیغام بگذارید
:اگر شما یکی از بچ های ما هستید؛ شماره 1 را فشار دهید
.اگر می خواهید بچه تان را نگه داریم؛ شماره 2 را فشار دهید
.اگر می خواهید ماشین را قرض بگیرید؛ شماره 3 را فشار دهید
.اگر می خواهید لباسهایتان را تعمیر کنیم؛ شماره 4 را فشار دهید
.اگر می خواهید بچه تان امشب پیش ما بخوابد؛ شماره 5 را فشار دهید
.اگر می خواهید بچه تان را از مدرسه برداریم ؛ شماره 6 را فشار دهید
.اگر می خواهید برای مهمانان آخر هفته تان غذا درست کنیم ؛ شماره 7 را فشار دهید
.اگر می خواهید امشب برای شام بیایید؛ شماره 8 را فشار دهید
.اگر پول می خواهید؛ شماره 9 را فشار دهید
.اما اگر می خواهید ما را برای شام دعوت کنید یا ما را به گردش ببرید، بگویید، ما داریم گوش می کنیم
!!!!
نوزاد به دنیا نیامده ، چک پول نقد نشده ی حساب ازدواج است .
گاو ، جویده ترین کلمات را بر زبان می آورد : ما !
گاهی آنقدر در دسترس هستم ، که باید از من دور شد.
عرب جاهل، دختران را می کاشت تا درختشان سبز شود.
..
..
..
طنز چیست؟ آیا می شود به این سوال پاسخ داد؟! منظور از پاسخ آن نیست كه «جامع و مانع» باشد؛ چه اینكه درباره طنز به یقین می توان گفت به چنین پاسخی دست نخواهیم یافت. حال برای اینكه بتوانیم ادعای خود را به سرانجام رسانیم، می باید آنچه از طنز گفته شده و البته در دسترس نگارنده هست را زیر و رو كنیم (اعم از تعریف های فارسی و غیر فارسی) و سپس با مطالعه برخی از ابیات حافظ كه در تاریخ ادبیات به عنوان طنز دیده نشده اند، دیدگاه خود را به دادگاه مخاطب بسپاریم.
درباره طنز تعریفهای بسیاری در دست است كه هر كدام از دریچه ای راهنمای ماست. این تعاریف گاه تنها به معنی واژه طنز پرداخته اند و گاه به اصطلاح آن ...
كاریكلماتور نوعی از شوخ طبعی است كه دكتر سیروس شمیسا در كتاب « انواع ادبی» از آن به عنوان یك نوع جدید ادبی یاد می كند. جملاتی كوتاه كه گاهی به جمله قصار می ماند ،گاهی به شعر پهلو می زند وشاید بتواند تبدیل به ضرب المثل شود این راه را زنده یاد پرویز شاپور آغاز كرد. این عنوان را شاملو از سر هم كردن كاریكاتور و كلمات بر آن گذاشت . و به قول زنده یاد عمران صلاحی كاریكاتوری است كه با كلمات نوشته میشود...
این بنده در طرح این مقال، قصد آن دارد تا درحد مقدمات و ایجاد زمینه برای
طرح بحث، نكاتی را یادآور شود تا شاید زمانی اهل قلمی با فراغتی و سوادی
بایسته تر و شایسته تر آن را پی گیرد.
می گویند مرحوم غلامحسین خان درویش، نوازنده زبردست تار، غالباً در مجالس
و محافل، دست به ساز نمی برد. دوستان او برای تحریكش به نواختن، ترفندی
اندیشیده بودند: در حضور او، تار را به دست نوازنده ناواردی می دادند تا
بنوازد. درویش خان كه نمی توانست این بدنوازی و غلط نوازی را تحمل كند،
برمی خاست، تار را از فرد ناوارد می گرفت و می گفت، «این طور باید زد!» و
خودش بنا می كرد به نواختن! ...
چكیده
لطیفه ها به عنوان یكی از فراگیرترین انواع ادبی، بی شك پر كاربرد ترین آنها نیز می باشند. لطیفه ها در زندگی روزمرهی مردم و در لا به لای گفتگوهایشان خلق و نقل می شوند. لطیفه ها معمولا از دو بخش تشكیل شده اند: 1- زمینه چینی 2 – نكته ی اصلی. «زمینه چینی» اطلاعاتی است كه به مخاطب ارائه میشود و بستر را برای ضربه ی نهایی لطیفه – كه نكته ی اصلی نامیده می شود – آماده می كند. در تحلیل ساختاری لطیفه ها با اندكی دقت می توان ردپای بسیاری از علوم ادبی را مشاهده كرد. دربسیاری از فنون بلاغی تفاوت بین معنای ادبی و معنای ظاهری می تواند باعث خلق شوخی شود. این بحث را در مباحث علم معانی نیز می توان بررسی كرد كه ما در كنار دیگر بحثهای مرتبط با لطیفه ها، به آن پرداخته ایم ...
گزارش زنده : گوينده تلويزيون C (برنامه عادي را قطع ميكند):
بينندگان گرامي، به گزارش زندهاي كه هماكنون از بغداد رسيده توجه
بفرماييد.
تصوير: اسلايد شهر بغداد، مال يك سال پيش...
گقتگو با شهرام شكيبا
طنزپرداز نيروي واكنش سريع است : شهرام شكيبا، بي شبهه جدي ترين طنزنويس مطبوعاتي سال 1388 بود. ستون ثابت او در روزنامه و سايت خبر، به يكي از پربينندهترين ستونهاي اين روزنامه و سايت و حتي روزنامهها و سايتهاي ديگر تبديل شد. شكيبا كه تجربه شاعري و اجراي برنامههاي ادبي و تلويزيوني را در كارنامهاش دارد، نشان داد كه ژورناليست قابلي هم هست. نوشتههاي او هم تند و تيزي طنزهاي ابراهيم نبوي را داشت و هم ظرائف و نكات ادبي طنزهاي كيومرث صابري را. با چاشني نمكي كه مخصوص خود سرآشپز بود و مشابهي در دستپخت آشپزهاي قبلي نداشت. گفتوگو با طنزنويسي را ميخوانيد كه در محرم و صفر كركره ستونش را پايين ميكشد و در تكيه خانگيشان ـ كه پاتوق رفقاي اهل دل و اهل هنر است ـ ميانداري ميكند....
عمران صلاحی
منتقدی
درباره «عمران صلاحی» می نویسد: «او بیشک آخرین حلقه اتصال طنز شریف
پارسی بود كه با مرگ غیرمترقبه خود اقدامات عمرانی در زمینه طنز را
نیمهكاره گذاشت...»
آنچه خواهید خواند، مجموعه ای از لطیفه های اوست
که به یادش می خوانیم و می خندیم؛ گزیدهای از طنز زیبای عمران كه هر روز
با عنوان «خاطرات كمال تعجب!» در روزنامه «آسیا» به چاپ میرسید. وقتی آن
ها را می خوانید با خیال راحت بخندید. شک نکنید، عمران دلگیر نمیشود! ...
يوسفعلي ميرشكاك
فصل دويم: اندرحقيقت ديپلماسي / باب چهارم: اندرغايات اين فن و يادكرد«دلار» مدظله
بدان
وقفك الله كه حكيمان عالم را بدايات اين فن شريف اختلاف است ولكن در غايات
اين فن همه متفق القول اند كه غايه الغايات و نهايه النهايات اين فن شريف
، كمر خدمت ايالات متحده خلدالله سطوته، بر ميان بستن است. ميرزا
نعشعليشاه بگير منوآبادي در «جنازه نامه» مي فرمايد: ...