بداهه‌ شاعران درباره عکسی از رهبری

شعر فارسی با آن گستردگی حوزه‌های مفهومی و احساسی ژرف تمامی هویت تاریخی و فرهنگی ما را در تار و پود حریری خویش جای داده است و امروز نیز علی‌رغم پیدا شدن رسانه‌های متنوع و متعدد کماکان شعر فراگیرترین هنر و فرهنگ‌سازترین آنها در سطوح مختلف جامعه است. جاری بودن شعر در زندگی مردم بیش از هر هنر دیگری در ایامی از سال قابل درک است که از آن جمله ایام ماه محرم و عزای سیدالشهدا(ع) است.

این رویه نه ختم به امروز و دیروز که سنتی است جاری در زندگی مردم ایران که از گذشته با شعر پیوند و انسی عمیق داشته و آن را در لحظات مختلف زندگی همراه آیین‌ها و آداب خود داشته‌اند. علاوه براین، شعر فارسی به دلیل دارا بودن از بن‌مایه‌های دینی و معرفتی، همواره پیوندی ناگسستنی با معارف و عرفان اسلامی داشته و از این روی، عاملی برای برقراری ارتباط میان انسان و خدا بوده است. از دل همین شعر و ادب چه بسیار مضامین عرفان اسلامی جوشیده و در ضمایر انسان، بدون هیچ قید زمانی و مکانی، جای گرفته است؛ مضامینی برخاسته از فطرت و جان بشر در زبان نظم که حاصلی است از جوشش در دل نهفته‌های شاعر در قامت و جامه واژگان.

رهبر معظم انقلاب در این سال‌ها که شعر، به ویژه شعر آیینی، در احوالات خوشی به سر می‌برد، بیش از هر کسی که در انقلاب مسئولیتی چه در حوزه فرهنگ و چه در سایر حوزه‌ها داشته، به مقوله شعر توجه داشته و از شعر به عنوان سرمایه ملی یاد کرده‌اند. ایشان هرساله در دیدار شاعران نکاتی راجع به وضعیت شعر در کشور و مسیر شعر انقلاب به شاعران و مسئولان متذکر می‌شوند که تحقق افق‌های ترسیم‌ شده در این زمینه، نیازمند عزم جدی مسئولان و شاعران است که گاه در ورطه فراموشی به سر می‌برد.

اخیراً با توجه به اهمیت نکات مطرح شده از سوی ایشان درباره شعر و لزوم نگاه جدی‌تر به سخنان و بیانات ایشان، کارگروهی خودجوش متشکل از شاعران آیینی و ارزشی کار خود را در زمینه ادبی با هدف خیزش بیداری ادبی، ایجاد تحول در فضای شعر ارزشی و تحقق اهداف رهبر معظم انقلاب آغاز کرده است.

احمد بابایی، علی‌اکبر لطیفیان، میلاد عرفان‌پور، حامد خاکی، حسین صیامی، ایوب پرندآور و کمیل کاشانی هسته اولیه این کارگروه هستند. تعدادی از اعضای گروه خیزش بیداری ادبی پس از انتشار یک تصویر از رهبر انقلاب در نماز عید سعید فطر، بداهه‌ای سروده اند. این بداهه به صورت رفت و آمد مصرع مصرع میان گروهی از شاعران سروده شده است.

بداهه علی اکبر لطیفیان، ایوب پرندآور، کمیل کاشانی، حامد خاکی، حسین صیامی و خانم معصومی به شرح زیر است:


تیغ و سپر به دست بگیرد چه می‌شود؟
جانانه حربه دست بگیرد چه می‌شود؟

تازه عصا به دست گرفته چنین شده
شمشیر اگر به دست بگیرد چه می‌شود؟

روز ظهور پشت سر آفتاب عشق
یک شاخه پَر به دست بگیرد چه می‌شود؟

بگذار شاعر تو به عکست که می‌رسد
اینبار سر به دست بگیرد, چه می‌شود؟

ﺧﻮﻥ ﺧﻠﯿﻞ ﺩﺭ ﺭﮒ ﺍﻭ ﮔﺮﻡ ﻭ ﺟﺎﺭﯼ ﺍﺳﺖ
ﻭﻗﺘﯽ ﺗﺒﺮ ﺑﻪ دست بگیرد چه می‌شود؟

با سبک اصفهان و خراسانی دلش
نبض هنر به دست بگیرد چه می‌شود؟

ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻧﯿﻢ ﺟﺮﻋﻪ ﺳﺨﻦ ﻣﺴﺖ ﮐﺮﺩه است
ﺟﺎﻣﯽ ﺩﮔﺮ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺑﮕﯿﺮﺩ ﭼﻪ می‌شود؟

دیدار یار کنج حرم دیدنی‌تر است
شمسی قمر بدست بگیرد چه می‌شود

تنها به لطف عشق نظرکرده می‌شوند
وقتی نظر به دست بگیرد چه می‌شود؟

ﮐﺸﺘﻪ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﺗﻠﺨﯽ ﺩﺷﻨﺎﻡ ﺍﺯ ﻟﺒﺶ
ﺷﯿﺮ ﻭ ﺷﮑﺮ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺑﮕﯿﺮﺩ چه می‌شود؟

آن کس که خاک را به نظر کیمیا کند
یک کوه زر به دست بگیرد چه می‌شود؟

حالا اگر به پاش سرم ارزشی نداشت
از ما جگر به دست بگیرد چه میشود؟

یک روز پرچم خبر از دوست را اگر
صاحب خبر به دست بگیرد چه می‌شود

شمشیر بسته بر کمرش در نیام صبر
تیغ از کمر به دست بگیرد چه می‌شود؟

وداع با ماه مبارک رمضان از لسان آیت‌الله تهرانی

وداع با رمضان برای اهل آن وداع جانکاه و دشواری است، هم‌چنان که حضرت سیدالساجدین(ع) در بخشی از دعای مشهورشان می‌فرمایند: «سلام بر تو! پیش از آنکه بیایی، ما انتظارت را می‌کشیدیم و اکنون هم که می‌خواهی بروی، ما را غمگین کرده‌ای. سلام بر این مهمان گرانقدری که به برکت آن، خداوند بسیاری از بلاها را از ما برداشت و خیلی از برکات را به ما بخشید... اکنون این ماه بعد از آنکه پایانش فرا رسید، از ما جدا شد و تنهایمان گذاشت و ما این ماه را وداع می‌کنیم».

وداع با ماه مبارک رمضان

آیت‌الله تهرانی در آخرین ماه رمضان عمر بابرکتشان پس از ارائه سلسله مباحث خود درباب دعا، در روز 28 رمضان 1433 برابر با 27 مردادماه 1391 مطلبی را در باب وداع با ماه رمضان مطرح کردند که متن کامل بیانات ایشان به شرح ذیل است:

ماه مبارک رمضان ماهی است که در آن به تلاوت آیات الهی یعنی قرآن و دعای به خیر برای خود و دیگران چه نسبت به امور دنیوی و چه اخروی ترغیب شده است. بحث ما در این ماه مبارک و بقیۀ بحث‌های گذشته‌ و بعد هم در ذیلش تذکّراتی که در ماه مبارک رمضان دادیم، باز هم راجع به دعا بود. در این جلسه، بنای بحث کردن ندارم، چون می‌خواهم این جلسه را جلسۀ آخر قرار بدهم. به ذهنم آمد که مروری بر روایاتی که در باب ماه مبارک رمضان و آثاری که در این ماه از ناحیۀ خداوند متعال مترتب است وارد شده است، داشته باشم. روایات بسیار است و من به بعضی از روایاتی که در باب ماه مبارک رمضان وارد شده است اشاره می‎کنم.

همه بخشیده می‎شویم

در روایتی است که: «إِنَّ لِلَّهِ تَعَالَى فِی کُلِّ لَیْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ عِنْدَ الْإِفْطَارِ سَبْعِینَ‏ أَلْفَ‏ أَلْفِ‏ عَتِیقٍ‏ مِنَ‏ النَّارِ»؛ خداوند در هر شب از ماه مبارک رمضان، هنگام افطار هفتاد هزار هزار شخص را که همه مستوجب آتش هستند از آتش نجات می‌دهد، «فَإِذَا کَانَ آخِرُ لَیْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ»؛ شب آخر ماه رمضان که می‌شود، «أَعْتَقَ فِیهَا مِثْلَ مَا أَعْتَقَ فِی جَمِیعِهِ»؛[2] شب آخر ماه رمضان به مقدار تمام آنچه که در ماه رمضان از آتش نجات داده است، نجات می‌‌دهد.

آیا کسی هست که بخشیده نشود؟

در روایت دیگری داریم: «إِذَا کَانَ أَوَّلُ لَیْلَةٍ مِنْ‏ شَهْرِ رَمَضَانَ‏ غَفَرَ اللَّهُ‏ لِمَنْ شَاءَ مِنَ الْخَلْقِ»؛ وقتی که شب اول ماه رمضان می‌شود خداوند هر کسی از مخلوقاتش، که مورد مشیّت‎اش قرار بگیرد تا او را بیامرزد مورد غفران قرار می‌دهد، «فَإِذَا کَانَتِ اللَّیْلَةُ الَّتِی تَلِیهَا ضَاعَفَهُم‏»؛ شب اول به هر مقدار بود، شب دوم دو برابر، «فَإِذَا کَانَتِ اللَّیْلَةُ الَّتِی تَلِیهَا ضَاعَفَ»؛ و هر شب بعد از شب دیگر دو برابرِ شب قبل بخشیده می‎شوند، «کُلَّ مَا أَعْتَقَ حَتَّى آخِرَ لَیْلَةٍ فِی شَهْرِ رَمَضَان‏»؛ تا شب آخر می‌شود، «تُضَاعَفُ مِثْلَ مَا أَعْتَقَ فِی کُلِّ لَیْلَة»؛[3] که دو برابر آنچه که در هر شب بخشیده و از آتش نجات داده بود نجات می‌دهد که برای ما بزرگترین، بالاترین و ارزش‌مندترین اثر الهی درماه مبارک رمضان همین است، یعنی آمرزش و تطهیر است.

شقی چه کسی است؟

در خطبه‌ای، پیغمبراکرم خطاب به مردم فرمودند: «قَدْ أَقْبَلَ‏ إِلَیْکُمْ‏ شَهْرُ اللَّهِ‏ بِالْبَرَکَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ الْمَغْفِرَةِ شَهْرٌ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ أَفْضَلُ الشُّهُورِ وَ أَیَّامُهُ أَفْضَلُ الْأَیَّامِ وَ لَیَالِیهِ أَفْضَلُ اللَّیَالِی وَ سَاعَاتُهُ أَفْضَلُ السَّاعَاتِ»؛ و بعد مهم اینجاست، «هُوَ شَهْرٌ دُعِیتُمْ فِیهِ إِلَى ضِیَافَةِ اللَّهِ وَ جُعِلْتُمْ فِیهِ مِنْ أَهْلِ کَرَامَةِ اللَّهِ أَنْفَاسُکُمْ فِیهِ تَسْبِیحٌ وَ نَوْمُکُمْ فِیهِ عِبَادَةٌ وَ عَمَلُکُمْ فِیهِ مَقْبُولٌ وَ دُعَاؤُکُمْ فِیهِ مُسْتَجَابٌ فَسَلُوا اللَّهَ رَبَّکُمْ بِنِیَّاتٍ صَادِقَةٍ وَ قُلُوبٍ طَاهِرَةٍ أَنْ یُوَفِّقَکُمْ لِصِیَامِهِ وَ تِلَاوَةِ کِتَابِهِ فَإِنَّ الشَّقِیَّ»؛ این مهم است، «فَإِنَّ الشَّقِیَّ مَنْ حُرِمَ غُفْرَانَ اللَّهِ فِی هَذَا الشَّهْرِ الْعَظِیمِ»؛[4] یعنی شقی‌تر از این نداریم که ماه مبارک رمضان بیاید و تمام بشود و شخصی مورد مغفرت واقع نشود. خدا شاهد است من این روایات را نگاه می‌کردم گفتم: خدایا! امشب که شب آخر است و بنای تو بر این است که بیایی و به اندازه تمام ماه ببخشی، پس ما هم یکی از آن‎ها باشیم.

ماه مغفرت الهی رو به اتمام است

در روایتی از امام صادق(صلوات‎الله‎علیهم‎اجمعین) است که: «قَالَ: مَنْ‏ لَمْ‏ یُغْفَرْ لَهُ‏ فِی‏ شَهْرِ رَمَضَانَ‏ لَمْ‏ یُغْفَرْ لَهُ‏ إِلَى قَابِلٍ إِلَّا أَنْ یَشْهَدَ عَرَفَةَ»؛[5] کسی که در ماه مبارک رمضان مورد مغفرت خدا قرار نگیرد، دیگر در آینده امید مغفرتی برای او نیست مگر اینکه، روز عرفه در عرفات دعا کند تا خدا از او بگذرد. دقّت کنید! می‌خواستم بگویم: اثر برجسته‌ای که در تمام روایات هست چیست؟ و آن «مغفرت» است.

وداع با ماه مبارک رمضان از لسان آیت‌الله تهرانی

دارد درها بسته می‎شود

روایتی بود که در گذشته متعرّض شده‌‌ام: «قال رسول الله(صلّی‎الله‎علیه‎و‎آله‎و‎سلم) إِنَ‏ أَبْوَابَ‏ السَّمَاءِ تُفَتَّحُ‏ فِی‏ أَوَّلِ‏ لَیْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ وَ لَا تُغْلَقُ إِلَى آخِرِ لَیْلَةٍ مِنْهُ»؛[6] این روایت را مکرّر خوانده‌‌ام. شب اوّل ماه رمضان در‌های آسمان‌ها باز می‌شود و تا شب آخر بسته نمی‎شود. اگر امشب شب آخر باشد درها بسته می‌شود. می‎خواهم بگویم: حواستان جمع باشد که الآن ما در چه وضع و چه موقعیّتی قرار داریم.

هر زمان کسی آزاد می‎شود

در روایتی است از علی(علیه‎السلام) است: «أَلَا وَ أَبْوَابُ‏ السَّمَاءِ مُفَتَّحَةٌ مِنْ‏ أَوَّلِ‏ لَیْلَةٍ مِنْهُ‏»؛[7] علی(علیه‎السلام) همین مطلب را می‌فرمایند. بعد دارد: «عَلَیْکُمْ‏ فِی‏ شَهْرِ رَمَضَانَ‏ بِکَثْرَةِ الِاسْتِغْفَارِ وَ الدُّعَاء».[8] در روایتی است که در آخر هر روز از روزهای ماه مبارک رمضان در وقت افطار،[9] خداوند متعال هزار هزار نفر از آتش جهنّم آزاد می‎کند و چون شب جمعه و روز جمعه می‌شود در هر ساعتی، هزار هزار شخص را از جهنّم آزاد می‌کند.

آیا توبه‎مان قبول شده است؟

صحبت یکی یا دو روایت نیست. می‎خواستم فقط این را بگویم که: ماه رمضان را درک کردیم، امّا چه چیز گیرمان آمده؟ می‌توانید بگویید؟ در این ماه مبارکی که همۀ برکات درونش بوده است تا جایی که خواب در آن عبادت و  نفس‌ها تسبیح است و این همه لطف از ناحیه خداوند آمده است؛ آیا بهره‌ای برده‎ایم یا نبردیم؟ گفتم این روایات را بخوانم و بگویم: بیایید امشب را غنیمت بشماریم. امشب برویم در خانه خدا و بگوییم: خدایا! غلط کردیم؛ خدایا! ما را ببخش؛ این همه را بخشیدی، ما را هم ببخش. ما بدتر از مشرکینی نبودیم که توبه کردند و توبه‌شان را قبول کردی؛ ما به ظاهر مؤمن هستیم، مسلمان هستیم و قبولت داریم. امشب ما را دست خالی رد نکن؛ تو اکرم الاکرمین هستی.

امشب را قدر بدانیم

از خدا بخواهیم حاجات ما و دیگران را بدهد. این را تذکّر بدهم: امشب، چون درها باز است و تا سحر بسته نشده و فرصت داریم؛ هم از خدا برای خودتان درخواست کنید و هم برای دیگران، که البته بهتر است؛ چون در روایات داریم که چند هزار برابر اجر می‎دهند و دعایی که دیگران در حق ما می‌کنند مستجاب می‌شود، امّا معلوم نیست که دعای خودمان مستجاب بشود یا نه.

خدا را با زبانی بخوانیم که هرگز معصیت نکرده‎

در روایت دارد که به حضرت موسی خطاب شد: تو مرا به زبانی بخوان که هرگز معصیت نکرده‎ای. گفت: خدایا! من چگونه می‌توانم این کار را بکنم؟ بالاخره از این زبان خطا صادر شده است. خطاب شد: بگو تا دیگران برای تو دعا کنند، چون تو به زبان دیگران معصیت نکرده‌ای. چنین سفارشی برای این است که در مورد دیگران خیلی دعا کنید؛ خدا چند هزار برابر به شما می‎دهد.

برای  من هم دعا کنید

این فقط مروری بود و می‎خواستم تذکّری بدهم. ضمناً من هم از آن‎هایی باشم که دعایم می‎کنید. از همه‌تان تقاضا می‌کنم من را هم دعا کنید. تعارف نمی‌کنم و جدی می‎گویم. من محتاج دعای شما هستم. آمدم این را به شما بگویم: امشب شب آخر ماه رمضان است؛ برای من دعا کنید تا من هم از این فرصت در حق خودم استفاده کرده باشم.

وصیّت زهرا(سلام‎الله‎علیها)

می‌خواهم بروم سراغ توسّلم و می‌دانید توسّل من چیست. یا زهرا!یا زهرا!... در این ماه همۀ توسل ما به شما و خاندان شما بوده است. امشب عنایت خاصی به ما بکنید. راوی می‌گوید: بر طبق وصیّت زهرا(سلام‎الله‎علیها) به علی(علیه‎السلام) فرموده بود: من را شب تجهیز کن، شب غسلم بده و مرا شب کفن و دفن کن. علی(علیه‎السلام) هم بر طبق وصیت زهرا(سلام‎الله‎علیها) می‎خواهد همان کار را بکند. از آن طرف هم به اسما‎بنت‎عمیس گفت: تو علی را کمک کن. اسما می‎گوید: من آب می‌ریختم و علی از زیر پیراهن زهرا را غسل می‌داد. در بین غسل بود که دیدم دست از غسل دادن برداشت و های‌های دارد گریه می‌کند. گفتم: آقا! چرا ایستادید؟ گفت: دستم به بازوان رسید... .

غسل تمام شد. زینب(سلام‎الله‎علیها) را صدا کرد و گفت: برو و آن حنوط بهشتی را که سهم مادرت هست بیاور. زهرا(سلام‎الله‎علیها) را هنوط و کفن کرد. بعد می‌گوید: «فَلَمَّا هَمَمْتُأَنْ‏أَعْقِدَالرِّدَاءَ»؛ می‌دانی یعنی چی؟ یعنی وقتی خواستم بند کفن زهرا را ببندم و گره بزنم، «نَادَیْتُ یَا أُمَّ کُلْثُومٍ یَا زَیْنَبُ یَا سُکَینَةُ یَا فِضَّةُ یَا حَسَنُ یَا حُسَیْنُ هَلُمُّوا تَزَوَّدُوا مِنْ أُمِّکُمْ»؛ بچّه‎های زهرا را صدا کردم: بیایید و از مادر توشه برگیرید، «فَهَذَا الْفِرَاقُ وَ اللِّقَاءُ فِی الْجَنَّةِ»؛ دیگر شما مادر را نخواهید دید مگر در بهشت؛ بچّه‎ها آمدند. امام حسن خودش را بر روی سینه زهرا(سلام‎الله‎علیها) انداخت و امام حسین خودش را بر روی پاهای مادر. می‎گوید: دیدم امام حسن می‎گفت: مادر! من حسن هستم؛ با من صحبت کن تا قبل از اینکه روح از بدنم مفارقت کند و امام حسین، صورت بر کف پای مادر گذاشته و می‌گوید: مادر! من حسین تو هستم، با من صحبت کن قبل از آنکه دلم شکافته شود. علی(علیه‎السّلام) قسم می‎خورد و می‎گوید: به خدا قسم! دیدم، دست‎های زهرا از کفن بیرون آمد، یک دست گردن امام حسن انداخت و یک دست بر گردن امام حسین و آن‎ها را به سینه چسبانید. منادی چنان ناله‎ای زد که: یا علی! این‎ها را از سینۀ زهرا بردار که نزدیک است ملائکۀ آسمان... .

***  ***  ***  ***

[1]. بحارألانوار، ج91، ص96
[2]. بحارالأنوار، ج‏95، ص187
[3]. إقبال الأعمال، ج‏1، ص3
[4]. بحارالأنوار، ج‏93، ص356
[5]. وسائل الشیعة، ج‏10، ص305
[6].بحارالأنوار، ج‏93، ص344
[7]. بحارالأنوار، ج‏94، ص130
[8].وسائل الشیعة، ج‏10، ص309
[9]. روایتی خواندم که در آنجا هفتاد هزار هزار امّا اینجا می‎فرماید