۱۳ توصیه امام صادق(ع) برای پیاده‌روی اربعین

پیاده‌روی در مراسم اربعین یک توفیق عظیم و وصف ناپذیر است که برای بهره‌وری بیشتر از این سفر معنوی لازم است تا زائرین آدابی را رعایت کنند.
 
توفیق رفتن به زیارت سید و سالار شهیدان در مراسم اربعین آن هم با پای پیاده، شامل عاشقان شوریده حالی می‌شود که با شیدایی خاص خود این سفر عشق را در می‌نوردند تا نهایتا کام تشنه خویش را با وصال به معشوق سیراب کنند. این سفر عشق را آدابی نورانی است که امام صادق(ع) در ضمن حدیثی به آنها اشاره می‌فرماید که در ادامه می‌خوانیم:
 
 
1. رفتار نیکو با همراهان
 
 
«حُسْنُ الصَّحَابَةِ لِمَنْ یَصْحَبُک»؛‏ خوش‌رفتاری با همراهان.
 
 توجه به ارزش‌هاى اخلاقىِ اسلام در سفر زیارتی، این مسافرت معنوی را بسیار شیرین و جاذبه‌دار می‌کند. یکی از این ارزش‌های اخلاقی که رعایت آن پسندیده است؛ رفتار نیکو با همراهان است. انسان باید به هم سفر خویش به دید زائر امام نگاه کند و نهایت احترام، ادب، مهربانی، خوش خلقی، و تواضع را داشته باشد و اگر احیانا در طول سفر بر اثر محدودیت امکانات، ازدحام جمعیت، خستگی راه یا بیماری، با بدخلقی او مواجه شد، با سعه صدر و مدارا آن را مدیریت کند.
 
  
2. کم‌گویی
 
 
«قِلَّةُ الْکَلَامِ إِلَّا بِخَیْر»؛ کم‌گویى، جز به نیکى.
 
 پرحرفی و بیش از حد صحبت کردن، خصوصاً در مکان هایی که در طول سفر برای استراحت عمومی تعبیه شده، علاوه بر آن که موجب اذیت اطرافیان می‌شود آفتی است که ناخودآگاه انسان را در ورطه هلاکت و سقوط می افکند و باعث می شود انسان به گناهانی مانند دروغ، غیبت، تهمت، سخن چینی و... مبتلا شود، لذا شایسته است که به مقدار ضرورت سخن گفته شود تا از مفاسد پرحرفی در امان بود.
 
 
 3. فراوان به یاد خدا بودن
 
«کَثْرَةُ ذِکْرِ الله»؛ بسیاری یاد خدا.
 
 در اسلام برای عباداتی مانند نماز، روزه، حج و... محدودیت‌هایی زمانی، مکانی، کمّی و کیفی وجود دارد و تنها ذکر خداست که نه تنها محدودیت ندارد بلکه توصیه به کثرت آن نیز شده است: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْراً کَثیراً؛ اى کسانى که ایمان آورده‌اید ذکر حق و یاد خدا (به دل و زبان) بسیار کنید». بر همین اساس توصیه می‌شود برای آمادگی پیدا کردن حضور در پیشگاه معصوم و کسب حال معنوی، ذکر و یاد خدا را داشته باشیم که آثار سازنده روحى و اخلاقى فراوانى به جای می‌گذارد، و زائرین به راحتی می‌توانند با برنامه‌ریزی مشخص و همراه داشتن یک صلوات شمار ساده، اذکار فراوانی را در این سفر معنوی انجام دهند.
  
 
4. پاکیزگی لباس
 
 
«نَظَافَةُ الثِّیَاب»؛ پاکیزگی لباس.
 
 از آن جا که حالت روحی و جسمی، ظاهر و باطن در یکدیگر تأثیر متقابل دارند، حضرت نکته‌ای را در مورد وضعیت ظاهری مبنی بر پاکیزگی لباس زائر تذکر می‌دهند که لباس تمیز و وضع ظاهری زائر در پدید آمدن حال مناسب روحی و ایجاد نشاط معنوی تاثیرگذار است. به علاوه، بخشی از حرمت‌گذاری به شخصیتی که به دیدارش می‌رویم، در آراستگی ظاهر و مرتب بودن لباس جلوه می‌کند، بر همین اساس به پاکیزگی لباس توصیه شده است.
  
 
5. غسل پیش از آمدن به مرقد امام حسین (ع)
 
 
«الْغُسْلُ قَبْلَ أَنْ تَأْتِیَ الْحَائِر»؛ غسل قبل از آن‌که وارد حائر شوی.
  
 طهارت روحی شرط ارتباط با پاکدلان و پاک جانان و حضور در اماکن مقدس است، لذا یکی از آداب این سفر، که قبل از ورود به حرم توصیه می شود، غسل زیارت است. شخصی از امام صادق (ع) سوال کرد منظور از آیه: «خُذُوا زینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِد؛ زیورهاى خود را در مقام هر عبادت به خود برگیرید»، چیست؟ حضرت فرمودند: «الْغُسْلُ‏ عِنْدَ لِقَاءِ کُلِ‏ إِمَامٍ‏»؛ مراد غسل نمودن هنگام ملاقات امام است.
 
 زائر به برکت این غسل، کسب طهارت، معنویت و نورانیت می کند، شاهد بر این مطلب دعایی است که امام صادق (ع) هنگام غسل زیارت توصیه فرموده اند: «بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ لِی نُوراً وَ طَهُوراً وَ حِرْزاً وَ شِفَاءً مِنْ کُلِّ دَاءٍ وَ آفَةٍ وَ عَاهَةٍ اللَّهُمَ‏ طَهِّرْ بِهِ‏ قَلْبِی‏ وَ اشْرَحْ‏ بِهِ‏ صَدْرِی‏ وَ سَهِّلْ‏ بِهِ‏ أَمْرِی؛ به نام خدا، و به کمک خدا، خدایا آن را قرار ده روشنى و پاک کننده و نگه دارنده، و شفاى از هر درد و بیمارى و آفت و آسیب، خدایا دلم را با آن پاک کن، و سینه ام را بگشاى، و کارم را با ان آسان گردان».
  
 
6. بسیار نماز خواندن
 
«کَثْرَةُ الصَّلَاة»؛ بسیار نمازگزاردن.
 
 نماز از عالى‌ترین نمونه‌هاى معنوى پیوند با خدا و برترین جلوه‌هاى ذکر خدا است و امام حسین (ع) از اقامه کنندگان نماز است، هم چنان که در زیارت نامه ایشان آمده است: «أَشْهَدُ أَنَّکَ‏ قَدْ أَقَمْتَ‏ الصَّلَاةَ وَ آتَیْتَ الزَّکَاةَ؛ گواهى مى دهم که تو برپادارنده نماز و دهنده زکات هستى»، نماز در حادثه عاشورا جلوه خاصی داشت، از نمازهای سید الشهداء (ع) و اصحابش در شب عاشورا، از نماز اول وقت حضرت در ظهر عاشورا، گرفته تا نمازهای شب حضرت زینب (س) در حالت اسارت و...
 
لذا یکی از شاخصه‌های شیعه واقعی و عاشق امام حسین (ع) اهمیت به نماز است و بر همین اساس نباید از نماز اول وقت و نوافل شب در سحرگاهان غافل ماند.
 
 
7. صلوات فرستادن
 
 «الصَّلَاةُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد»؛ درود بر محمّد (ص) و خاندانش.
  
صلوات فرستادن ذکر بسیار مبارک و با عظمتی است که بر زبان آوردن آن در همه احوال و زمان‌ها دارای ثواب است و در این سفر که زائرین برای زنده نگه داشتن نام اهل بیت علیهم‌السلام، گام بر می‌دارند، زیبنده است که مترنّم به این ذکر باشند.
 
 
8. با وقار بودن
  
«التَّوْقِیرُ لِأَخْذِ مَا لَیْسَ لَک‏»؛ با وقار بودن در صرف‌نظر از دریافت آنچه متعلق انسان نیست.
 
وقار که بیانگر یک نوع آرامش ظاهری، سنگینی و متانت شخصیت است، به انسان این امکان را می دهد که از کارهای سبک، شوخی‌های نامناسب و کارهای زننده که مناسب شأن یک مسلمان نیست برحذر باشد و شأن یک زائر را کاملا رعایت کند.
 
 
9. پرهیز از نگاه به حرام
  
«یَلْزَمُکَ أَنْ تَغُضَّ بَصَرَک‏»؛ لازم است که چشمانت را بپوشانی.
 
 زائری که قرار است چشمش به جمال مرقد مطهر حسین بن علی (ع) روشن شود، باید در طول سفر مراقب چشمان خویش باشد تا مبادا به حرام بیفتد که مراقبه نکردن از نگاه حرام، آن حال خوش معنوی را از زائر خواهد گرفت.
 
 
10. کمک به نیازمندان در سفر
  
«یَلْزَمُکَ أَنْ تَعُودَ إِلَى أَهْلِ الْحَاجَةِ مِنْ إِخْوَانِکَ إِذَا رَأَیْتَ مُنْقَطِعاً وَ الْمُوَاسَاة»؛ لازم است که مراقب همراهان حاجت مند بوده و با آنان همراهی کنی.
  
در مراسم پیاده‌روی اربعین که خیل مشتاقان حضور دارند و خدام زائر الحسین (ع) بدون منت و با افتخار کارگشایی دارند، چه زیباست که زائرین نیز در این امر عظیم سهیم باشد و مراقب بزرگ‌ترها، مسن‌ترها، و افرد محتاج به کمک باشند و از آنان دستگیری نمایند، که سیدالشهداء (ع) در این زمینه فرمودند: «وَ مَنْ نَفَّسَ کُرْبَةَ مُؤْمِنٍ فَرَّجَ‏ اللَّهُ‏ عَنْهُ‏ کُرَبَ‏ الدُّنْیَا؛ هر کس اندوهی را از دل یکی از اهل ایمان بزداید، خداوند متعال غصه‌های دنیا و آخرت او را از میان بر می‌دارد. [مشکلاتش را حل خواهد کرد]».
 
 
11. تقیه
  
«وَ یَلْزَمُکَ التَّقِیَّةُ الَّتِی قِوَامُ دِینِکَ بِهَا»؛ و بر تو لازم است تقیه‌ای که موجب قوام دینت است را رعایت کنی.
 
 علی رغم تلاش دشمن بر تفرقه و جدایی بین امت اسلامی، حفظ وحدت و انسجام از توصیه‌های دیگر حضرت است، و بر همین اساس باید از هر نوع کاری، که به این وحدت آسیب می زند، مانند مطرح کردن اختلافات مذهبی، توهین به بزرگان یکدیگر و القاء شبهات و... به شدت خودداری شود.
 
 
12. ترک گناهان
  
«الْوَرَعُ عَمَّا نُهِیتَ عَنْه‏»؛ و از آنچه نهى شده‌اى، پارسایى بورزى.
 
 طیق آیه قرآن کریم سه دسته هستند که ناظر اعمال انسان هستند: «وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُون؛ و بگو که هر گونه عمل کنید خدا آن عمل را مى‌‏بیند و هم رسول و مؤمنان بر آن آگاه مى‌‏شوند»، در واقع علاوه بر حق تعالی و رسول مکرم اسلام (ص)، مؤمنین نیز ناظر افعال انسان هستند و اهل بیت (ع) مصداق بارز آن است. امام صادق (ع) در تفسیر این آیه شریفه و بیان مصداق مومنون می‌فرمایند: «هُمُ الْأَئِمَّة؛ مراد از مومنون، ائمه (ع) هستند». بنابراین ادب حضور اقتضاء می‌کند زائر کاملا مراقب اعمال و رفتار خود باشد و بداند در هر قدمی که بر می‌دارد و هر کلامی که می‌گوید، امام حسین (ع) و سایر ائمه (ع) او را می‌بینند.
 
 
13. ترک مجادله
 
 «وَ الْخُصُومَةِ وَ کَثْرَةِ الْأَیْمَانِ وَ الْجِدَالِ الَّذِی فِیهِ الْأَیْمَان؛ و نیز [پرهیز کنی] از بگو مگو کردن و سوگند فراوان و کشمکش‌هایى که در آن، سوگند یاد می‌شود».
 
بنابراین شایسته است که زائر این آداب را رعایت نماید تا مستحقّ بازگشت با آمرزیدگى و رحمت و خشنودى خدا شود.

نذورات نقدی و غیر نقدی برای اربعین حسینی

جزوه مکالمه های پرکاربرد و مفید عربی برای پیاده روی اربعین + دانود

 

به منظور دانلود جزوه آموزش مکالمه عربی

در پیاده روی اربعین روی تصویر کلیک کنید

هر زائر سفیری برای پاکیزگی; پویش مردمی حریم پاک

با توجه به این که در سال های اخیر پیاده روی مراسم اربعین به بزرگترین اجتماع شیعیان جهان تبدیل شده است، به نظر میرسد اگر از تمام پتانسیل های موجود بهره برداری شود، خود می تواند اثری شگرف در سراسر جهان داشته باشد . حضور میلیون ها نفر از مشتاقان و محببین خاندان نبی مکرم اسلام در کشور عراق ، ظرفیت احیای هرچه تمام تر فرهنگ و مفهوم عاشورا و از همه مهم تر انتقال این مهم به آیندگان را دارد همچنین ایجاد وحدت و همکاری بین ملیت ها و قومیت ها برای فراهم کردن مقدمات ظهور در جامعه بزرگ منتظر زیر لقای ابا عبد الله مثمر ثمر می گردد لذا در این مسیر باید به همه نکات توجه داشته باشیم . 

یکی از مواردی که کمتر در این پیاده روی عظیم مورد توجه قرار گرفته، مساله پاکیزه نگه داشتن مسیر پیاده روی می باشد. بنا بر همین علت ، پویش مردمی " حریم پاک " را با هدف استفاده از ظرفیت مردمی مشتاق خدمت به زائران اباعبدالله الحسین (علیه السلام) جهت بهبودبخشی وضعیت بهداشت و نظافت مسیر پیاده روی اربعین در سال 1394راه اندازی شد.

توضیحات اجرایی طرح "حریم پاک" 
•توجیه افراد داوطلب جذب شده جهت تیم اجرایی خادمان طرح 
•پشتیبانی بخش عظیمی از تجهیزات طرح از قبیل کیسه های زباله تجدید پذیر مخصوص تحویل به زائران، کیسه های زباله بزرگ مخصوص تحویل به موکب ها، سطل های زباله و دستکش 
•عزام افراد داوطلب ثبت نام شده در طرح در سه تاریخ پیوسته به هم به کشور عراق 
•استقرار نیرو های داوطلب در پایگاه های موجود در مسیر نجف – کربلا و همچنین در نقاط

توضیح فعالیت پایگاه ها:

•تشویق و توصیه زائران به رعایت نظافت محیط
•توزیع کیسه های زباله جهت جمع آوری زباله های فردی و رها شده در مسیر
•ارتباط گیری با موکب ها و توجیه سازی آنان نسبت به طرح
•توزیع کیسه های زباله بزرگ بین موکب ها جهت جلو گیری از تجمع زباله
•تخصیص سطل های زباله بزرگ در محل های شلوغ تر و موکب های بزرگ
•ارائه سایر خدمات مورد نیاز موکب های محل اسکان پایگاه های طرح
 
 

نکات بهداشتی اربعین

 

برای سلامتی تمام زائران اربعین حسینی طلب سلامتی و عافیت داریم.اما به دلیل مشکلات در مسیر پیاده روی ممکن است برخی از زائران دچار بیماری شوند.در این مطلب درمانهای ساده و اورژانسی طب سنتی اسلامی را به روایت از استاد خیراندیش برایتان بیان کرده ایم.در درمان هر بیماری دو الی سه مورد درمان گفته شده که بنا به در دسترس بودن میتوانید از هرکدام به تنهایی استفاده کنید:

1-درمان اسهال و استفراغ؛
الف)یک لیوان اب جوش ولرم ویک قاشق مرباخوری نمک،میل شود.
ب)یک قاشق مرباخوری اسپند را به همراه یک لیوان اب قورت دهید.
ج)یک قاشق غذاخوری نعنا را داخل یک لیوان اب جوش ریخته میل شود و یا پنج قطره اسانس نعنا داخل اب جوش روزی دوتاسه مرتبه میل شود.

2-درمان گرفتگی صدا یا سرفه های خشک؛
الف)دو عدد لیمو ترش را با پوست کباب کرده میل شود.
ب) عسل با اب گرم جرعه جرعه میل شود.
ج)زرده تخم مرغ را داخل اب جوش ریخته میل شود.

3-عفونت گلو وسینه و سرفه های خلط دار؛ 
الف)یک عدد پیاز رو ورق ورق کرده داخل عسل بزنید و بخورید.
ب)اب ونمک غرغره کنید.روزی چند مرتبه
ج)پودر نعنا یک قاشق غذاخوری داخل یک لیوان اب جوش ریخته میل شود یا پنج قطره اسانس نعنا داخل اب جوش روزی دوتاسه مرتبه

4-درمان کیپی بینی یا سینوزیت و یا ابریزش بینی؛
الف)استنشاق اب ونمک روزی دوبار
ب)دود اسپند داخل بینی کشیدن.
ج)مالیدن پنج قطره اسانس نعنا روی پیشانی روزی دو تا سه مرتبه

5-درمان درد گوش و عفونت آن؛
الف)دو قطره عسل داخل گوش بریزید.
ب)ریختن دو قطره اب پیاز داخل گوش.
ج)دود دادن اسپند به داخل گوش

6-عفونت چشم و درد التهاب آن؛
الف)سه قطره عسل داخل چشم ریخته شود.

7-درمان درد پاها و رفع خستگی انها؛
الف)ماساژ در اب گرم ونمک 

8-درمان زخمها؛
الف)مالیدن عسل روی زخم
ب)ریختن نمک روی زخم

9-درمان سرماخوردگی و بدن درد؛
الف)یک قاشق غذاخوری پودرنعنا داخل اب جوش دمکرده روزی سه بار میل شود.یا پنج قطره اسانس نعنا داخل یک لیوان اب جوش روزی دو تا سه مرتبه

10-درمان هرگونه مسمومیت:
الف)حجامت عام 
ب)مصرف سیب 

نکته مهم؛با همراه داشتن سه داروی (بیست گرم اسپند،صد گرم عسل،پنجاه گرم پودرنعنا یا اسانس نعنا) نسخه های بالا همگی قابل اجراست.نمک و پیاز در طول مسیر یافت میشود.

* حریم پاک http://www.harim-pak.ir

نقشه پیاده روی اربعین

بدون شرح ...

نسیمی جان فزا می آید ...

Image result

 سامانه سماح   https://samah.haj.ir

چرا پیاده به زیارت اربعین می‌رویم؟

در منابع شیعی آمده است که زیارت سید‌الشهدا (ع) با پای پیاده، ثواب بسیار دارد. امام صادق(ع) فرموده است: «من خرج من منزله یرید زیاره قبر الحسین بن علی (ع) کان ماشیا کتبت له بکل خطوه حسنه و محا عنه سیئه...» هر کس به قصد زیارت امام حسین(ع) پیاده از خانه‌اش خارج شود، خداوند در مقابل هر گام، برای او حسنه‌ای می‌نویسد و گناهی از او می‌زداید.
 
فاضل دربندی می‌نویسد: این پیاده بودن، یا به جهت فقیر بودن زائر است که نشان می‌دهد این زیارت، برخاسته از شوق و محبت است، یا به جهت آن است که زائر، خود را در برابر سلطان اقلیم جوانمردی و خورشید سپهر عصمت و شهادت، کوچک می‌شمارد و در راه او، رنج سفر پیاده را بر خود هموار می‌کند و هر دو ارزشمند است.
 
معاویه بن وهب، از اصحاب امام صادق(ع) می‌گوید: خدمت آن حضرت رسیدم. در مصلای خود در خانه‌اش نشسته بود و پس از نماز با خداوند راز و نیاز می‌کرد. از جمله در دعا نسبت به زائران قبر بدن‌های خود را در این راه در معرض قرار می‌دهند... خدایا رحمت کن بر چهره‌هایی که آفتاب، رنگ آن‌ها را تغییر داده، صورت‌هایی که متوجه قبر اباعبدالله است، چشم‌‌هایی که در محبت ما اشک می‌ریزد... خدایا این جان‌ها و بدن‌ها را به تو می‌سپارم، تا کنار حوض کوثر به هم برسیم...» این سنت زیارت پیاده، از زمان ائمه بوده است و تاکنون نیز ادامه دارد و اجر بیشماری برای آن نقل شده است.
 

موکب‌های ایرانی نجف تا کربلا + جدول

براساس آمار اعلام شده حدود ۲۵ موکب اعلام شده و ثبت شده ایرانی در مسیر پیاده‌روی اربعین قرار گرفته است. 

کم‌کم کاروان میلیونی عاشقان اباعبدالله(ع) آماده می‌شوند تا حرکت خود را از بارگاه نورانی امیرالمؤمنین(ع) آغاز کرده و هم‌قدم با قدمهای جابر، مسیر نجف اشرف تا کربلای معلی را طی نموده و در جوار مضجع شریف امام حسین(ع) زیارت اربعین آن حضرت را بخوانند.

ایرانی‌ها نیز هر ساله در این مسیر راهپیمایی حضور بسیاری دارند. در ادامه جدولی از موکب‌های ایرانی این مسیر بعلاوه امکانات این موکب‌ها منتشر می‌شود.

کتاب «مجموعه مقالات اربعین» + دانلود

کتاب «مجموعه مقالات اربعین» تألیف جمعی از نویسندگان، در پژوهشکده حج و زیارت تهیه شده و از سوی  نشر مشعر منتشر شد. این کتاب شامل مجموعه مهمترین مقالات نوشته شده درباره اربعین حسینی به زبان فارسی در نشریات کشور است. این کتاب در دو بخش تنظیم شده است.

بخش اول: مقالات پژوهشی

در بخش نخست هجده مقاله از مجلات آورده شده و در بخش دوم بیست و دو مقاله مرتبط با اربعین از روزنامه ها انتخاب و منتشر شده است. همچنین «کتابشناسی توصیفی اربعین حسینی» به صورت مستقل در این مجموعه منتشر شده است.  بخش اول  این کتاب شامل  مقالات پژوهشی است که عناوین این مقالات عبارت است از: ضرورت بحث اربعین، دلیل بزرگداشت اربعین چیست؟، فلسفه بزرگداشت اربعین حسینی چیست؟، نگاهی به زیارت اربعین سالارشهیدان، مطاف دلها (به مناسبت اربعین حسینی)، پژوهشی در اربعین حسینی، تحقیقی درباره اربعین حسینی، پیام اربعین در زیارت اربعین، ویژگی های امام حسین علیه السلام در زیارت اربعین، اربعین در فرهنگ اهل بیت علیه السلام، تحلیل مبنای تاریخی اربعین حسینی، کل یوم عاشورا، نگاهی به آموز ه های دعای اربعین، از عاشورا تا اربعین، بررسی دنباله قیام حسینی در شام و اربعین، اربعین های خونین، مأخذشناسی اربعین و کتاب شناسی توصیفی اربعین حسینی.

بخش دوم: مقالات روزنامه ها

در بخش دوم این کتاب شامل مقالات روزنامه ها است که شامل این مقالات می شود: گزیده بیانات رهبر انقلاب درباره اربعین حسینی، وقایع نگاری زائر پیاده حسینی از نجف تا کربلا؛ همنوایی با کاروان اسرا، چرا اربعین اهمیت دارد؟، منزلت اربعین حسینی، سرآغاز سنت اربعین حسینی، جایگاه اربعین در فرهنگ شیعی، چرا «اربعین» فقط برای امام حسین علیه السلام است؟ فلسفه قیام عاشورا در زیارت اربعین امام حسین  علیه السلام، حسین علیه السلام ، تجسم «عشق عقلانی»، زینب علیه السلام  سر عظیم اربعین حسینی، اهمیت زیارت اربعین در نگاه دکتر حشمت الله قنبری؛ انقلاب جابر، روایت چهل روزگی ماتم مردم در عزای سیدالشهداء علیه السلام ؛ اربعین اشک، گلواژه های حسینی؛ تا اربعین، اربعین حسینی و چون جابر به کربلا آمدن، اربعین؛ کمال عاشوراست، سرّ قداست اربعین حسینی، اربعین و راه پیش روی ما، همراه با زیارت اربعین، نگاهی تحلیلی به زیارت اربعین، اربعین نور (اربعین حسینی) و اربعین امام حسین علیه السلام.گفتنی است،کتاب «مجموعه مقالات اربعین» در 520 صفحه و در قطع وزیری در پژوهشکده حج و زیارت تهیه شده و در تیر ماه 1394 از سوی نشر معارف منتشر شده است.

 

 

کتاب مجموعه مقالات اربعین + بخش اول

کتاب مجموعه مقالات اربعین + بخش دوم

نرم‌افزار جامع اربعین «همراه هوشمند شما در پیاده‌روی اربعین» + دانلود

سامانه جامع اربعین حاصل ماه ها تلاش جهادی جمعی از جوانان و فعالان حوزه ی فناوری اطلاعات و ارتباطات که در قالب یک گروه مردمی و مستقل گردد یکدیگر جمع شده اند می باشد. این گروه مردمی که غالبا از دانشجویان و فارغ التحصیلان دانشکده مهندسی کامپیوتر دانشگاه صنعتی شریف تشکیل شده است ماموریت خود را تسهیل و هموارسازی زیارت زائران سرور و سالار شهدیان, حضرت اباعبدالله الحسین و یاران باوفایش علیهم السلام در روز اربعین با استفاده از زیرساخت های فناوری اطلاعات و ارتباطات تعریف نموده است. 

با اربعین، کوله پشتی خود را محکم و مطمئن ببندید. در طول سفر از امکانات مبتنی بر مکان در شهرهای مانند نجف، کربلا، کاظمین و مسیر بین نجف و کربلا آگاه شوید، با دوستان خود در ارتباط باشید و با اشتراک گذاری خاطرات، آن ها را از وقایع سفرتان باخبر کنید. همچنین در اماکن متبرکه، از اطلاعات و زیارات، گنجینه صوتی و تصویری مربوط به آن بهره مند شوید.

قابلیت‌های نرم‌افزار جامع اربعین:

- نقشه آفلاین شهرهای نجف، کربلا، کاظمین،‌ سامرا به همراه اطلاعات نقاط مورد نیاز زائران
- جستجوی نقاط (امکان متبرکه، هتل، رستوران، عمود، موکب، مراکز درمانی و ...) - آفلاین
- ارتباط پیامی با ایران و دیگر زوار
- اطلاعات اماکن متبرکه شامل توضیحات، نقشه شماتیک، عکس و زیارات
- گنجینه صوتی و تصویری (سخنرانی، زیارت، روضه و عزاداری، نوا و نما)
- اطلاعات مورد نیاز برای سفر (پیش از سفر)
- دستیار کوله پشتی
- خاطره نویسی و به اشتراک گذاری خاطرات با دیگر زوار
- دستیار مکالمات عربی
- آخرین اخبار اربعین

 

دانلود با لینک مستقیم

خاطرات یک مستند ساز از پیاده روی اربعین ۱۴۳۳

مقدمه

اربعین ۱۴۳۳ با تعدادی از دوستانِ جان، هم برای شرکت در پیاده‌رویِ میلیونیِ اربعین و هم برای ثبت و مستندسازی این رویداد بی‌نظیر راهی عراق شدیم. آنان که رفته‌اند و این چنین توفیق داشته‌اند می‌دانند که سرتاسر این سیر و این سفر سرشار از بزرگی و کرامت است و ثانیه به ثانیه‌اش مملو از خاطرات ماندگار. وظیفه ما ثبت تصویری بود و کمتر فرصت ثبت مکتوب داشتیم، ولی به جهت ادای دِینی ولو ناچیز به محضر حضرت سیدالشهداء در قبال دریای محبتش به من، چند خطِ مختصر از خاطرات آن روزهایی که به یقین مشابهش در هیچ کجای عالم مکرر نیست را می‌نگارم. باشد تا آنان که می‌خوانند بدانند که افسانه‌های نادیده و خیالی، گاهی در عالم، رنگ واقعیت می‌گیرند و دیدنی می‌شوند.

و شاید این دانستن، به پیوستن تنها یکی از ایشان به این سیل عظیم بینجامد که اگر چنین گشت تحفه‌ی آن سفر و این روایت، همین من را کفایت…

***   ***   ***

این مختصر را تقدیم می کنم به تمام خادمان مخلص اباعبدالله بالخصوص آنان که مجاهدتشان برای بسط و گسترش این جریان عظیم را دیده‌ام و از این رو بیشتر دوستشان می‌دارم و به آنان و این عشقشان عشق می‌ورزم، برادرانم:

عبدالحسین کرمی، روح الله کرمی، محمدرضا کریمی، محمد بهرامی، حسین بهرامی، اسدالله کریمی و مهدی عبداللهی.

۱

پیاده‌روی اربعین مستند به موارد متعددی است. از جمله روایاتی که زیارت اربعین را از نشانه‌های مؤمنین می‌داند، سیره و سنت‌های تاریخی بزرگان و علماء و شیعیان در پیاده‌روی به سمت کربلاء و همچنین ابراز مواسات و همدردی با حضرت زین‌العابدین و حضرت زینب سلام‌الله علیهما است و طبق این سنت، پیاده‌روی اربعین امری مستحب است اما وقتی که عراق را در دهه‌ی اول و دوم ماه صفر مشاهده می‌کنی چنین می پنداری که گویی این خیل شیفتگان، پیاده‌روی را بر خود فرض می‌دانند. آنقدر به شرکت در آن و عرض ارادت متواضعانه به حضرت سیدالشهداء و همدردی با اهل‌بیت ایشان اهتمام دارند که در ایام پیاده‌روی، شهرها همه خالی و هر آنچه غیر از امام حسین است به حاشیه می‌رود. این اهتمام، کودک و پیر، فقیر و غنی و کارگر و دکتر و مهندس و تاجر نمی‌شناسد، همه به اتفاق هم، فارغ از برتری‌های ساختگیِ دنیوی، با یک رنگ و یک نشان، که رنگ حسینی و نشان حب و ارادت و همدردی و تواضع است راهی مسیر می‌شوند.

دوست داشتیم که گوشه‌ای از این اهتمام و جدیت را ثبت کنیم، از این رو گاهی از پیاده‌ها می پرسیدیم که آیا احتمال نمی‌دهید که انفجاری در مسیر پیاده‌روی رخ دهد؟[۱] آیا از اینگونه خطرات بالقوه نمی‌ترسید؟ چه اصراری دارید که در این برنامه شرکت کنید؟

جوابشان خیلی ساده و زیبا بود، اکثراً یک جواب می‌دادند و فقط یک شعر برایمان می‌خواندند؛

لو قطّعوا ارجلنا و الیدین

نأتیک زحفاً سیدی یا حسین

12

22

9155_348574838573078_1487134036_n

اگر پاها و دست هایمان را قطع کنند / با حالت سینه‌خیز خود را روی زمین می‌کشیم و به سمت تو می‌آئیم و به تو لبیک می‌گوئیم ای سید و مولای ما؛ ای حسین.

و چه جوابی زیباتر از این به فتنه گران و دشمنان تروریستِ تفرقه افکن که اگر دست و پای ما را قطع کنید ما دست از هدفمان و عهدی که با مولایمان داریم نخواهیم کشید…

۲

مسیرهای پیاده‌روی متعدد است. هر کس از شهر خود راهی می‌شود. یک سرباز آمریکایی می‌گفت ما در ماهواره دیده‌ایم که جمعیت مانند یک مار بزرگ و به هم متصل در جاده‌ها و بیابان‌ها به سمت کربلاء می‌روند! برخی سه روز در راهند و برخی تا بیست روز. برخی مسیرها فوق‌العاده شلوغ است و برخی خلوت‌تر. تازه داخل عراق شده بودیم و چند روز به اربعین مانده بود. ما با ماشین به سمت نجف می‌رفتیم تا دو سه روز دیگر پیاده‌روی را آغاز کنیم ولی جمعیت بسیاری را می‌دیدیم که تنها یا به اتفاق، کوچک و بزرگ، زن و مرد در بیابان‌ها می‌روند و می‌روند و می‌روند. ساکت و آرام…

روزی که به سمت سامرا می‌رفتیم همین صحنه‌ها مشاهده می‌شد. این دیگر برایمان کمی عجیب بود که در بیابان‌های این مسیر هم پیاده‌روی جریان دارد، جاده‌ای که سرتاسرش نیروهای نظامی شبیه میدان جنگ مستقر و کاملاً آماده‌اند، و احتمال فعالیت‌های تروریستی در هر دقیقه‌ و مکانی محتمل است. آنها که اوضاع عراق را رصد می‌کنند می‌دانند که امنیت سامرا و اطراف آن با امنیت کربلاء و نجف قابل مقایسه نیست و بسیار کمتر است. در یک جا، جمعی بیست سی نفره، در کنار جاده «مشیاً بالاقدام»[۲] به سمت کربلای حسینی راه می‌پیمودند، این صحنه به سبب تعددش دیگر برایمان عادی بود اما آنچه عادی نبود «هامر»ی بود که پشت سر این جمع، اسکورتشان می‌کرد و بسیار آرام، با سرعت راه رفتن یک انسان! پشت آنان می‌رفت. این صحنه غیر از زیبایی ذاتی‌اش، برای ما از این جهت بیشتر جالب بود که کسی این جمع‌های کوچک چند نفره را منع نمی‌کند که ای مردم! امنیت کم است، از این کار حذر کنید، رها کنید، از مسیر دیگری بروید. این حرف‌ها اصلا در میان نیست. پیاده‌روی آنقدر مهم است که باید همه‌جا در جریان باشد و پلیس هم این را می‌داند و به جای اینکه راحت‌ترین کار را انتخاب کند که مردم را منع کند سخت‌ترین را می پذیرد و خودش را موظف می‌داند که جانش را بگذارد کف دست‌هایش و امنیت را برقرار کند و خودش هم اقتدارش را فدای خدمت به اباعبدالله و زوارش کند. و باز هم جالب آنکه «هامر» یک ماشین قدرتمند و باعظمت نظامی است که آمریکا با خود به عراق آورد، ولی این عظمت در مقابل عظمت اباعبدالله و شکوه خِیلِ زائرینش چه محلی از اعراب دارد؟! این را گفتم تا تأکیدی باشد بر آنچه که ذکرش رفت که در ایام اربعین در عراق، همه چیز حسینی و در خدمت اوست. عکس‌برداری از این صحنه دشوار بود اما از برخی صحنه‌های مشابهش تصاویری برداشته‌ام:

01

00004.MTS_snapshot_00.33_[2014.10.15_20.12.57]

00013.MTS_snapshot_00.26_[2014.10.15_20.21.20]

00691.MTS_snapshot_00.59_[2014.10.15_21.33.01]

۳

حضور گسترده مردم بحرین در پیاده‌روی امسال حال و هوای دیگری به مشائین داده بود. این حضور باعث آن بود که زوار از شمرها و یزیدهای امروز تبری بجویند و با مظلومین همدرد و همراه شوند. اما من می‌دانم بسیاری‌مان از مظلومیت این عزیزان فقط مختصری شنیده‌ایم و بینی و بین‌الله آنطور که باید، نه درد مظلومی‌شان را درک کرده‌ایم و نه همراه آنان و یاری‌رسانشان بوده‌ایم. توفیقمان بود که یکی از موضوعاتمان در این سفر «بحرین» باشد و هر چند در میان ملت بحرین نبودیم که آن را ببینیم و بفهمیم ولی این توفیق کمی از آن مظلومیت را نمایان ساخت و قلبمان را به درد آورد.

  • چندین بار بحرینی‌ها را دیدیم که در میان جمعیت بودند و وقتی سراغشان رفتیم گفتند که نمی‌توانند صحبت کنند، آل خلیفه شدیداً رسانه‌ها را رصد می‌کند و اگر تصاویری از آنان پخش شود وقتی بر می‌گردند دیگر رهایشان نخواهند کرد. و چه مظلومیتی از این بالاتر که در دل میلیون‌ها شیعه و در مسیر حرم حضرت امیرالمؤمنین تا حرم سیدالشهداء سلام الله علیهما هم آزادی نداشته باشی و ناچار شوی که خود را پنهان کنی و زبان در کام گیری تا خود و خانواده‌ات از ستمگری و درندگی پست‌ترین انسان‌ها در امان باشی!
  • تنها موفقیتمان در مصاحبه با بحرینی‌ها خانمی بود که در بین‌الحرمین یافتیمش. همت عجیبی کرده بود و برای رساندن فریاد مظلومیت مردم بحرین نمایشگاه عکس بزرگی در بین‌الحرمین برپا کرده بود. مصاحبه‌ی نسبتاً مفصل و البته متفاوت از همه مصاحبه‌ها با وی داشتیم؛ به درخواست خودش اولاً از پشت سر از وی فیلم گرفتیم و ثانیاً قرار شد لحن و تُن صدا را هم تغییر دهیم! پرسیدیم یعنی واقعاً می‌گردند تا صاحب صدا را پیدا کنند؟! گفت بله و قبلاً این کار را کرده‌اند. گفت دخترم در زندان‌های آل خلیفه است و اگر من را شناسایی کنند او را هم آزار می‌دهند.
  • در سامرا وقتی از حرم امامین عسگرین بیرون آمدم چندین خانم بحرینی را دیدم. پرچم بحرین در دستانشان توجهم به سمت ایشان جلب کرد و آنان نیز فهمیدند که به پرچم خیره شده‌ام و گویی از همین نگاه فهمیدند که انگار وجه مشترکی بین ما هست و همین باعث شد تا ناگهان سفره دلشان را شاید مدت‌هاست به ناچار بسته نگه داشته‌اند لحظاتی بگشایند. زن من را خطاب کرده بود و بلند بلند می‌گفت نحن مظلومین، نحن مظلومین. شعب بحرین مظلوم…

دوست داشتم زمین دهان باز می‌کرد تا من را با تمام شرمندگی‌هایم از کم‌کاری‌ها و ضعف‌هایمان در خود فرو می‌برد… وای بر ما که فریاد مظلومیت می‌شنویم و همچنان به سکوت و غفلت می‌گذرانیم. اللهم انصر شیعه البحرین…

01120.MTS_snapshot_00.07_[2014.10.15_21.08.40]

A (33) 

۴

کاری که حسینی باشد لطف حسین همه جا همراهش هست. این لطف همواره همراهمان بود و برکاتش شامل حال و کارمان. دو روز بود که همراه پیاده‌ها بودیم و مصاحبه‌های متعددی با افرادی از آسیا و آفریقا ولی از افراد اروپایی و غربی نه. هرچند زیاد در جمع مشائین حضور داشتند ولی به تور ما نخورده بودند و دوست داشتیم کارمان کامل و جامع باشد.

با دوستان همین بحث بود و یکی از بچه ها گفت یا حسین! ما ضعیفیم و ناتوان، شما هم بر احوال ما آگاهید و هم از خودتان بهتر بر می‌آید که گره‌گشای این امور باشید، هر چند کار ناچیز است اما در هر صورت به اسم شماست، پس ما هم سپردیم به خودتان! کار خودتان است، می‌خواهید درستش کنید می‌خواهید نکنید!!

هنوز ساعتی نگذشته بود که اتفاقی جوانی که دو روز پی‌اش بودیم یافتیم! از سوئد آمده بود و دلی دریایی و طمأنینه‌ای بسیار داشت، درخواستمان را اجابت و سئوالاتمان را به زیبایی پاسخ گفت. و زیباتر از آن برای ما اجابت و نگاه مولای عشق بود که در پاسخ به توسل دقایقی قبل بر ما نظر نمود….

IMAG2007

۵

شب اربعین به کربلاء رسیدیم. حاج جمال ستار که خانه‌اش نزدیک ورودی شهر است میزبانمان بود. به رسم هر سال مقداری در منزلش اقامت و استراحت می‌کنیم و پس از رفع خستگیِ پیاده‌روی، راهی حرم می‌شویم. ساعتی از رسیدنمان گذشته بودیم و مشغول عزاداری بودیم که گروهی دیگر رسیدند و همچون ما رحل اقامت افکندند. همراه عزاداری ما شدند و کم‌کم دیدیم که جناب پناهیان و دوستانش هستند. همراهی دو روزه‌ی ما با این تیم، در اقامت در یک خانه و همراهی با هم در حرکت به سمت حرم و… فرصت چندین مصاحبه بدون دردسر با ایشان را برایمان فراهم ساخت و معلوممان شد که این هم رزقی از سوی صاحب کار است و چون همیشه این بار هم لطفش همراهمان.

روز اربعین با جمعی ماتم‌زده و محزون و گریان، راهی بین‌الحرمین شدیم. لحظاتی بسیار زیبا و فراموش‌نشدنی بود. در کنار بین‌الحرمین زیارت اربعین و سپس نماز ظهر را به اتفاق خواندیم. جمعیت فراوانِ زوار، دریایی آفریده بود که هیچ متن و هیچ عکس و فیلمی قادر به انعکاس آن نخواهد بود. دوستی در قم سفارش کرده بود که اگر نتوانستید دوربین‌هایتان را ببرید داخل حرم بروید نزد فلانی. ما هر چند مجوزهایی داشتیم ولی موفق به این کار نشدیم و رفتیم نزد آن شخص. در هتلی کنار بین‌الحرمین. آنجا هم کارمان راه نیفتاد و از این موضوع منصرف شدیم. خستگی چند ساعت سرپا بودن و کار وادارمان کرد که در همان هتل کمی استراحت کنیم، قرار بود مستند سال گذشته‌مان امروز در ایران پخش شود و از این رو این فرصت استراحت را غنیمت دانستیم و از مسئولین هتل خواستیم تا بزنند شبکه ۳ ایران. نتوانستند فرکانس را پیدا کنند و یکی‌شان گفت بروید طبقه سوم آنجا ایرانی‌ها هستند و شبکه‌های ایران را هم دارند. رفتیم به سمت طبقه سوم ولی اشتباهاً یک طبقه بالاتر رفتیم و ناگهان دیدیم در پشت‌بام هتل هستیم! می‌خواستیم برگردیم که دیدیم چند نفر بالا هستند و دارند همان‌جا زیارت اربعین می‌خوانند، توجهمان به حرم امام حسین‌(ع) جلب شد و دلمان خواست که همان‌جا بمانیم! از هتل تا حرم فقط یک عرض خیابان فاصله بود و زاویه زیبایی از گنبد که تابحال دیدنش به این شکل قسمتمان نشده بود و تصمیم گرفتیم از آن فیلم بگیریم. تقریبا در ارتفاعی هم سطح گنبد و با فاصله کمی از آن بودیم. دوربین را در آوردیم که ناگهان صحنه‌ای دیگر خشکمان کرد. آقای صدیقی بالای پشت بام و کمی آنطرف‌تر از ما پیدایش شد! سبحان‌الله! ایشان اینجا چه می‌کند؟! روحیه مستندسازی در اینجا اقتضاء می‌کند که بدون فوت وقت دوربین و میکروفون را ببری جلو و سوالت را بپرسی! و ما هم همین کار را کردیم و اتفاقاً گرفت و در پشت‌بامی که با چند اتفاق غیر منتظره و پیش‌بینی نشده به آن رسیده بودیم آقای صدیقی به افرادی که معلوم نبود از کجا آمده‌اند و ناگهان با دوربین و میکروفون آمده‌اند جلویش و می گویند نظرتان در مورد فلان چیست نگفت اول بگوئید شما که هستید و… بلکه یکی‌یکی و با محبت جواب‌هایمان را داد تا برای ما یقینی‌تر فهم شود این معنا که همواره با خود خوانده بودیمش که: لطف حسین ما را، تنها نمی‌گذارد…

1

00974.MTS_snapshot_05.20_[2014.10.15_21.20.19]

 ۶

با حاج جمال مصاحبه مفصلی داشتیم. برایمان از خاطرات پیاده‌روی در سال‌های دور و نزدیک گفت و این که این پیاده‌روی با پوست و خون شیعیان عراق عجین است. از ممانعت رژیم بعث و مقاومت شدید شعب. و از کرامات و معجزاتی که دیده است.

حاج جمال گفت یکی از زوار گوسفندی با خود آورده بود تا در انتهای مسیر آن را برای امام حسین و زوارش یا فقرا قربانی کند. گوسفند در میان راه ضعیف شد و از خوف شدت یافتن و غلبه ضعف تصمیم گرفتند همان جا قربانی‌اش کنند. در منزلی که توقف داشتند قربانی‌اش کردند و گوشتش را همراه بقیه گوشت‌های موجود در دیگ گذاشتند. مدتی گذشت، گوشت‌ها پخت اما گوشت این گوسفندی که مقداری از مسیر پیاده‌روی را همراه مردم طی کرده بود نپخت. بیشتر صبر کردند اما باز هم همان وضع بود. تا اینکه ناامید شدند و دانستند که داستان دیگری در میان است و نه چنین است که این صبر بر آن کرامت کارگر افتد…

00329.MTS_snapshot_00.24_[2014.10.15_21.34.19]

۷

شعر زیبایی شنیده بودم که: گاهی بساط عشق خودش جور می‌شود / گاهی به صد مقدمه ناجور می شود.

بعضی وقت‌ها فکر می‌کنیم که سوژه‌ای خاص و استثنایی یافته‌ایم و کولاک خواهد شد! و تمام تلاشمان را می‌کردیم تا به بهترین نحو ثبتش کنیم؛ فیلمبردار دستش نلرزد، درست کادر بندی کند، اضافات در پشت صحنه نباشد، صدا خوب گرفته شود، بهترین سوال‌ها پرسیده شود و روی محتوا تمرکز کنیم تا خوب سخن‌کِشی کنیم و… و با همه اینها گاهی آنچه که می‌پنداریم و می‌خواهیم نمی‌شود. و برعکس گاهی فکر می‌کنیم مصاحبه یا صحنه بسیار عادی است و خیلی روی آن حساب باز نمی کنیم و عادی برخورد می‌کنیم و همان وقت یا بعداً می‌فهمیم که یک صحنه بسیار بدیع و استثنایی ثبت شده است! البته وظیفه ما کوشش سرسختانه است و الحمدلله بر این طریق استوار بودیم که گفته‌اند: گرچه وصالش نه به کوشش دهند / هر قدر ای دل که توانی بکوش. اما مطالبی وجود دارد که عقل دنیوی قادر به درکش نیست! عقل دنیوی تنها حسابگری خودش را در نظر می‌گیرد ولی حساب و کتاب های دیگری در این عالم هست که او کمتر می‌بیند و این همان رمز نهفته در این ماجراست.

یکی از همان اوقات عادی‌مان بود. یک فردی عادی را بدون آن که مطلب خاصی مد نظرمان باشد و شاید برای اینکه آرشیو مصاحبه‌هایمان خیلی خلوت نباشد برای پرسیدن چند سوال عمومی کشیدیم کنار جاده. دکمه رکورد رو زدم و مترجم سوالات را پرسید و او هم پاسخ داد. یه نفر دیگه اومد کنارش و اون هم بعد از نفر اول شرود کرد صحبت کردن. کم کم پشت صحنه و کنار مصاحبه شونده شلوغ شد و کلی آدم جمع شد. یک نفر دیگر هم شروع کرد به صحبت کردن. بعد نوجوان آمد وسط ما و جمعیت و چند شعر حماسی زیبا خواند و آخر هر بیت همه با وی همخوانی می‌کردند و کم‌کم افرادی که جمع شده بودند بدون درخواست ما همینطور ادامه می‌دادند! بعد یک پیرمرد اهوازی گریان شروع کرد صحبت کردن و خیلی شیرین از زیبایی‌های مسیر گفت و آخرش به عربی از مردم عراق که چنین مهمانی باشکوهی را برای زوار ترتیب داده‌اند تشکر کاملی کرد و بعدش عراقی‌ها به این تشکر پاسخی سرشار از شور دادند و از ایرانی‌ها تجلیل کردند، احساسات کولاک کرده بوده و ما فقط دوربین می‌چرخاندیم، یک پیرزن عراقی با شور و حرارت از ایران گفت که دلشان حسینی است و گفت ما با ایران یکی هستیم و وحدت داریم و بعد یاد از امام خمینی کرد و گفت من شجره‌نامه‌ام از جایی با شجره‌نامه امام یکی می‌شود و… چند نفر در اطراف گریه می‌کردند. از یکی پرسیدیم چرا اشک می‌ریزی؟ گفت یاد امام و یاد شهداء شد، تعجب کردیم که چرا این مرد عراقی از یاد امام اشک می‌ریزد، گفت من اسیر عراق در ایران بودم، ما یکی بودیم با ایرانی‌ها، مهمان آنان بودیم، به لطف امام حسین (ع). اسیر عراقی به عشق امام و با یاد نام امام اشک می‌ریخت…

شاید در نیم ساعت به اندازه چهار پنج ساعت کار، مصاحبه‌ گرفتیم ولی مهم‌تر از حجمِ کار، محتوای زیبایی بود که ثبت شد که در این چند روز و در کارِ ما، فقط همین برایمان مهم بوده. همان چیزی که گاهی به صد مقدمه ناجور است و گاهی این چنین که ذکرش رفت خود به خود جور…

البته اصطلاح خود به خود روایتِ دنیایی آن است و حقیقت آن است که دست دیگری در کار است که تنها عاشقان وصفش دانند…

+à+¦+º+¡+¿+ç +¦+ä+ê+¦2

۸

در آخرین اوقات پیاده‌روی رزق عجیبی داشتیم. رفتیم که از داخل موکبی که چند نظامی داخل آن بودند و به زوار خدمات دارویی ارائه می کردند فیلم بگیریم. در کنار موکب دختر جوانی را همراه یک پیرمرد شکسته دیدیم و توجه‌مان به ایشان جلب شد. نشسته بودند روی صندلی‌های پلاستیکی کنار موکب و استراحت می‌کردند. دختر یک پا نداشت و دو عصا به جای یک پای نداشته در دستانش بود! به نظر می‌آمد که همین خسته‌اش کرده و نشسته‌اند اینجا تا رفع خستگی کند. ما هم گوشه‌ای کمین کرده بودیم تا این استراحت تمام شود و بلند شود و راه برود و ما از این راه رفتن فیلم بگیریم. خیلی گذشت ولی از جایشان بلند نشدند. شاید اگر همینطور می‌گذشت بیخیال می‌شدیم اما گویی نیرویی نگهمان داشت. پیرمرد و دختر کم‌کم متوجهمان شدند و توقع داشتیم که خیلی از اینکه زیر نظر داریمشان خوشحال نشوند ولی همین که فهمیدیم اینگونه نیست نزدشان رفتیم. اول کار فقط می‌خواستیم از راه رفتن دختر چند ثانیه بگیریم و قصدمان از اول مصاحبه نبود ولی قسمتمان که بود! خود به خود به این کشیده شدیم. از پیرمرد پرسیدیم از کجا می‌آئید؟ خواست جوابی بدهد ولی دیدیم صدایی از دهانش بیرون نمی‌آید! متعجب ماندیم، با زحمت و بسیار ضعیف سخنی می‌گفت و سپس دختر کلامش را تکرار می‌کرد. دختر گفت از بصره می‌آئیم، پرسیدیم چند روز است که در جاده و بیابانید و گام بر می‌دارید؟ گفت چهارده روز! پرسیدیم سوار بر ماشین هم بوده‌اید؟ قاطع گفتند لا! ماشیاً، بالاقدام! وا ماندیم ناگهان! الله اکبر، آن پیرمرد با آن وضع و این دختر با این حال ۱۶ روز پیاده در جاده و اکنون فقط چند کیلومتر تا کربلاء…

از حال دختر پرسیدیم گفت سال اول پیاده‌روی بعد از صدام (که هنوز البته امنیت مانند الآن نبود) در مسیر پیاده‌روی بمبی منفجر شد و پای من را هم با خودش برد. از حال پدرش پرسیدیم گفت ایشان سال‌ها در زندان صدام بوده و صدامیان لوله اسلحه را روی گلویش گذاشته‌اند و مستقیم به آن شلیک کرده‌اند و دیگر حنجره ندارد! پیرمرد سرش را بالا گرفت و آنچه که دیدیم دلمان را به درد آورد! سوراخی به اندازه یک مرمی فشنگ در میان گلویش به عمقی که انتهایش را نمی‌دیدیم. آن انفجار، این پای نداشته و آن عصاها، دوری راه، سن بالای پیرمرد و گلوی شکافته‌ای که صدایی از آن بیرون نمی‌آمد، هیچ یک باعث آن نبود که عاشقانه، با پای پیاده به جاده و بیابان نزنند و راه نپیمایند. آخر مگر عشق این چیزها می‌داند؟ آن هم عشق به حسینی قبله قلوب تمام ائمه و اولیاء و سرچشمه لطف‌های بیکران به محبانش است. و به یقین این عشق، تفسیر بیان زیبای رسول‌الله است که فرمود آتش عشق حسینم، هرگز در دل شیعیان سرد نخواهد شد. جانم به قربان این حسین…

001

002

003

[۱]. به لطف الهی و ائمه و تلاش خادمان اباعبدالله، به جرئت می‌توان ایام پیاده‌رویِ اربعینِ عراق را جزء امن‌ترین ایام عراق دانست. الحمدلله طی سال‌های متمادی پس از سقوط صدام، همه ساله برنامه‌ی پیاده‌روی، با کمترین انفجار و در سطح امنیتی بسیار بالا برگزار شده است.

[۲]. اصطلاحی است که خود عراقی ها در مورد پیاده روی زیاد به کار می برند و رایج است.

برداشت استاد دانشگاه ویرجینیا از ندای "هَل مِن ناصرٍ یَنصُرنی"

برداشت یک آمریکایی از ندای دکتر ساشادینا اسلام شناس و استاد مذهبی دانشگاه ویرجینیا از ندای هَل مِن ناصرٍ یَنصُرنی در فرای مرز‌های جغرافیایی صحبت کرد و گفت: «یاد امام حسین این قدرت را دارد که افراد را شفا دهد».

دکتر عبدالعزیز ساشادینا اسلام شناس و استاد مطالعات مذهبی دانشگاه ویرجینیا است. زمینه‌های تحقیق و تدریس او اسلام شناسی به خصوص شیعه، اخلاق زیستی، اسلام در دوران معاصر، دموکراسی و حقوق بشر در اسلام بوده است.

ساشادینا در خانواده‌ای هندی تبار و شیعه در تانزانیا به دنیا آمد. او مدرک کارشناسی در مطالعات اسلامی را از دانشگاه اسلامی علیگر دریافت نمود. سپس به ایران آمد و در رشته کارشناسی زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه فردوسی مشهد تحصیل کرد. وی در دوران تحصیلش در ایران، به تحصیلات حوزوی در مشهد، قم و حتی نجف در عراق نیز پرداخت.

پروفسور ساشادینا بعد از اتمام تحصیلات در ایران به کانادا رفت و کارشناسی ارشد و دکترای خود را در دانشگاه تورنتو در رشته مطالعات اسلامی دریافت کرد. او پس از فراغت از تحصیل به تدریس و تحقیق در دانشگاه‌های مختلف در کشور‌های آمریکا، کانادا، ایران، اردن و سایر کشورهای خاورمیانه پرداخت.

ایشان معتقدند که بهتر است معرفی امام حسین علیه‌السلام را از معرفی شخص حضرت رسول‌(ص) شروع کرد و مخاطب را با فضای آن زمان و شرایط سرزمین عربستان آشنا کرد.

بخشی از گفتگویی که با ایشان انجام شده است را در زیر بخوانید:

دکتر عبدالعزیز ساشادینا: امام حسین (ع) یک شخصیتی هستند که بایستی از راه پیغمبر شناخته شوند. (این شناخت) جامع‌تر است. وقتی پیغمبر می‌فرمایند حسین منی و انا من حسین، این خیلی معنی دارد. فرض کنید شما مخاطب اهل سنت دارید، و مالک بن انس این حدیث را برای ما می‌گوید، وقتی ازآنجا شروع کنیم می‌توانیم بگوییم که پیغمبر دقیقاً چگونه با امام حسین ارتباط پیدا می‌کند.  تأکید این معرفی به نظر من باید بر اخلاق باشد. آنچه امام حسین علیه‌السلام یاد دادند اخلاق بود و این پیامی جهانی است که مردم مایل خواهند بود بشنوند. اگر من جای شما باشم از هر مسیری که امام حسین (ع) را در سطح یک شخصیت قومی و یا فقط برای شیعه معرفی کند اجتناب می‌کنم. ما می‌خواهیم امام حسین را به‌عنوان نمادی از انسانیت نشان دهیم. شهید انسانیت، نه‌ فقط شهید مقاصد اسلامی. خود پیغمبر(ص) شخصیتی است که الگوی انسانیت است و بعد از معرفی ایشان می‌توانیم امام حسین (ع) را در کنارشان معرفی کنیم؛ و این (ارتباط پیامبر با امام حسین) یک حقیقت است و یک امر ساختگی و افسانه‌ای نیست.

در ادامه نیز ایشان به صورت مختصر به چند سوال ما پاسخ دادند:

***«این حسین‌(ع) کسیت که عالم همه دیوانه اوست؟» شاید کسی نتواند پاسخ دقیقی به این پرسش بدهد اما از نظر شما چه ویژگی‌هایی در شخص امام حسین علیه‌السلام وجود دارد که باعث گرایش بسیاری از پیروان آیین‌های مختلف به ایشان شده است؟

امام حسین (ع) برای حقیقت و عدالت ایستاد، او علیه سیستمی نامشروع جنگید و جان خود، خانواده و همراهانش را در این راه فدا کرد. هدفی که امام حسین (ع) به خاطر آن تمام این فداکاری‌ها را انجام داد درسی ابدی است و اصولی دارد که پیروان تمامی ادیان و کل بشریت آن را تحسین می‌کنند. او به حقیقت «شهید راه بشریت» است.

    غیرممکن است بتوانی درراه اسلام خدمت کنی، بدون اینکه با تمام وجود محب امام حسین‌(ع) و اهل‌بیت باشی. من اگر امام حسین‌(ع) را نمی‌شناختم هرگز  هدف و مأموریت خودم در زندگی را نمی‌یافتم.
برداشت یک آمریکایی از ندای

***در تاریخ نقل‌های زیادی داریم که افراد نااهل به برکت عزاداری بر امام حسین‌(ع) هدایت‌شده‌اند و از خوبان روزگار خود گشته‌اند. آیا این هدایت‌ها را می‌توان اثر عزاداری‌ها و گریه‌هایی دانست که این‌همه در روایات بر آن تأکید شده است؟

بله، یاد امام حسین این قدرت را دارد که اگر افراد معرفت لازم را داشته باشند آن ها را شفا دهد تا بهتر شوند.

افرادی هستند که امام حسین را به یاد دارند، مأموریت او را به‌خوبی درک می‌کنند و اشک می‌ریزند برای اینکه نتوانستند در کنار امامشان باشند و جانشان را فدای او کنند. از طرف دیگر، افراد دیگری هستند که عزاداری را به‌عنوان یک رسم در محرم به‌جا می‌آورند، بدون اینکه تحسین‌کننده‌ی زندگی و راه امام و همراهانش باشند. بدون شک، گروه اول کسانی هستند که چه از لحاظ معنوی و چه از لحاظ اخلاقی از گریه بر امام حسین نفع می‌برند.


***شخصیت امام حسین‌(ع) به لحاظ ظاهری چه ویژگی‌هایی دارد که می‌تواند منجر به نمایش چهره رحمانی اسلام در جهان شود؟

امام حسین (ع) یک راهنمای معنوی و یک معلم مثال‌زدنی بود که قلب بشریت را تحت تأثیر خود قرارداد. مأموریت او این بود که اصول جهانی اخلاق را زنده کند که همانا حس همدردی و حس تشخیص درست از غلط بودند.

مهاتما گاندی امام حسین‌(ع) را به‌عنوان منبع الهام‌بخش خود برای مقابله با بی‌عدالتی در هندوستان معرفی کرد. من قویاً معتقدم اگر بنا بود امام حسین به خاطر آنچه برای دفاع از حقیقت و عدالت انجام داد معرفی شود، تمامی بشریت مجذوب دعوت جهانی او برای حفظ ارزش‌های والا و حقیقت‌های اخلاقی می‌شدند.


***پررنگ‌ترین واقعه زندگی امام حسین(ع) حادثه عاشوراست، ویژگی‌های جهان‌شمول این رخداد چیست که باعث می‌شود هر انسانی با هر رنگ و نژاد و سن و دینی در مقابل آن سر تعظیم فرود آورد؟

بزرگ‌ترین مسئله در زندگی امام حسین‌(ع) توانایی او برای ایجاد حس وفاداری در میان اعضای خانواده و دوستانش است. او همه‌چیزش را فدا کرد تا بشر را از قربانی بی‌عدالتی و فساد رفتاری و شخصیتی شدن نجات دهد. در تاریخ، کم پیش می‌آید شخصیتی ببینیم که در برابر تمامی ظلمی که به او و خانواده‌اش می‌شود این‌گونه بایستد. تمامی همراهان امام نیز در جای خود مثال‌زدنی‌اند. تمامی اعضای خانواده‌اش خود را وقف اسلامی کردند که پیامبر آموزش داده بود.  


***اگر بخواهید در کوتاه‌ترین عبارات محبت خود به حضرت را توصیف کنید یا برایش دلیل بیاورید چه می‌گویید؟ 

غیرممکن است بتوانی درراه اسلام خدمت کنی، بدون اینکه با تمام وجود محب امام حسین‌(ع) و اهل‌بیت باشی. من اگر امام حسین‌(ع) را نمی‌شناختم هرگز  هدف و مأموریت خودم در زندگی را نمی‌یافتم، چه زمانی که شاگرد بودم و چه در زمان استادی. بگذارید صریح بگویم که هیچ‌کس نمی‌تواند بدون اینکه خود را با تمام وجود وقف مأموریت امام حسین‌(ع) و آنچه او برای بشریت انجام داد کند، درراه او خدمتی بکند. می‌گویم «هیچ‌کس» زیرا دعوت جهانی برای رفتن درراه حقیقت و عدالت، خواسته‌ی تمامی انسان‌های عاقل و صادق است که به دنبال هدایت پروردگارند.

از سن 13 سالگی من فعالیت‌هایم را وقف اهل‌بیت علیهم‌السلام کردم؛ آنهایی که در کلام و در شخصیت معلم من بودند. جای تأسف دارد که تمامی مسلمانان باهم جمع نشدند تا نوه‌ی رسول‌الله و خانواده‌اش را به یاد بیاورند، که یاد بگیرند که اسلام چیست و این یادآوری چگونه ارزش‌های فداکاری و صدق و صفا را به ما می‌آموزد.

ایشان در پایان گفتند من شما را به ادامه‌ی این راه تشویق می‌کنم و اگر بتوانم در این راه به شما کمک خواهم کرد.

گفتگو: پایگاه کرب و بلا

زیارت با پای پیاده؛ از آدم (ع) تا کنون

پیاده تا کربلا؛ نگاهی به تاریخچه پیاده‌روی اربعین

زیارت اربعین از اعمال مهم و وِیژه شیعیان است که هر ساله شیعیان زیادی به صورت پیاده به سوی کربلا برای زیارت امام حسین (ع) می روند.

این سنت از قدیم الایام درمیان شیعیان مرسوم بوده است. علمای شیعه هم به این امر اهتمام ویژه ورزیده اند.

زیارت خانه خدا و مراقد ائمه اطهار (ع)، از امور مهم معنوی شمرده شده و روایات بسیاری درباره آن وارد شده است. پاداش‌های اخروی مختلفی برای زیارت بیان شده و در روایت آمده است که اهل بیت (ع) به زیارت زوار رفته و هول و هراس قیامت را از آنها دور کرده[1] و ایشان را مورد شفاعت قرار دهند.[2] زیارت امام حسین (ع) نیز بسیار سفارش شده و روایات و پاداش‌های فراوانی برای آن وارد شده است. زائر آن حضرت (ع) از آتش دوزخ در امان است[3] و زیارت ایشان، برابر با هزار حج و هزار عمره و آزاد کردن هزار بنده است، اجر هزار شهید از شهداى بدر و هزار روزه‌دار و هزار صدقه مقبوله به زائر امام حسین (ع) عطا می‌شود[4] و آمرزش گناهان گذشته و آینده‏، کمترین ثوابی است که به او کرامت می‌شود.[5]

برای زیارت، علاوه بر پاداش‌های اخروی، فواید و ثمرات مختلفی از جمله تزکیه نفس و خداشناسی، بیداری دل‌ها و یاد آخرت بیان شده و زیارت، بیان‌گر اعلام وفاداری[6] و ابراز ادب و ارادت به مراد است. شاخص‌ترین ثمره زیارت تعظیم و بزرگداشت جایگاه خداوند و ائمه اطهار (ع) است. این نکوداشت زمانی که با پای پیاده صورت گیرد، علاوه بر تعظیم فراوانی که در این حرکت وجود دارد، سبب ایجاد ارتباط معنوی عمیقی می‌شود و جلوه‌ای عاشقانه از بندگی را به رخ می‌کشد. به فرموده مرحوم دربندی: زائر پیاده، خود را در برابر سلطان اقلیم جوانمردی و خورشید سپهر عصمت و شهادت، کوچک می‎شمارد.[7]

پیاده تا کربلا؛ نگاهی به تاریخچه پیاده‌روی اربعین

زیارت با پای پیاده، بزرگداشتی است که از گذشته بوده و اختصاص به زمان خاصی ندارد، همان‌گونه که نقل شده، حضرت آدم هزار بار به زیارت خانه خدا رفت؛ در حالی که این مسیر را به وسیله قدم‌هایش پیمود[8]؛ این شیوه، اختصاص به دین و فرهنگ خاصی ندارد،[9] همان گونه که قیصر، پادشاه روم با خدا پیمان بسته بود که هرگاه در نبرد با امپراتوری ایران پیروز شود، به شکرانه این پیروزى بزرگ، از مقر حکومت خود (قسطنطنیه)، پیاده به زیارت بیت‌المقدس برود. او پس از پیروزى، به نذر خود عمل کرد و پاى پیاده رهسپار بیت‌المقدس شد.[10]

در دین مبین اسلام نیز، زیارت با پای پیاده، سنتی حسنه شمرده شده و سفارش بسیاری بر آن شده است. امام صادق (ع)، محبوب‌ترین وسیله تقرب بنده به خداوند را زیارت خانه او با پای پیاده دانسته و می‌فرمایند: یک حج با پای پیاده، برابر با هفتاد حج است.[11] تشرف با پای پیاده به بارگاه ائمه اطهار (ع) نیز مورد تأکید بسیاری قرار گرفته و امام صادق (ع) می‌فرمایند: هر که پیاده به زیارت امیر مؤمنان (ع) رود، خداوند متعال به هر گامى ثواب یک حجّ و یک عمره براى او نوشته می‌شود، و اگر پیاده برگردد، به هر گامى، براى او ثواب دو حجّ و دو عمره می‌نویسند[12] زیارت امام حسین (ع) نیز با پای پیاده مورد سفارش بسیاری قرار گرفته و امام صادق (ع) می‌فرمایند: هر که پیاده به زیارت او رود، هر گامى که بردارد و بگذارد، ثواب آزاد کردن بنده‌اى از اولاد اسماعیل را دارد و در روایت دیگری نیز می‌فرمایند: هر که پیاده به زیارت قبر امام حسین (ع) رود، خداوند متعال به عدد هر گام برای او هزار حسنه می‌نویسد و هزار گناه را از او محو مى‌کند.[13] و روایات در این باب، بسیارند.

پیاده تا کربلا؛ نگاهی به تاریخچه پیاده‌روی اربعین

مرحوم شیخ بهایی، برای رواج فرهنگ زیارت در بین مردم، در سال 1009 ه. ق از اصفهان عزم مشهد کرده و با پای پیاده به زیارت امام علی بن موسی‌الرضا (ع) رفت.

اهل بیت (ع) نیز به این سنت نیکو اقدام کرده‌اند و نقل شده است که امام حسن (ع) بیست‌وپنج مرتبه از مدینه با پای پیاده به زیارت خانه خدا رفتند.[14] امام حسن (ع) در مسیر زیارت خانه خدا، از مرکب پیاده شده و مسافت بین مدینه تا مکه را با پای پیاده طی نموده و تمام کاروان نیز به تأسی از ایشان از مرکب پیاده شدند؛ به گونه‌ای که دیگر سواره‌ای در کاروان وجود نداشت.[15] و در روایت دیگری نیز بیان شده است که امام حسین (ع) راه را پیاده می‌پیمود، در حالی که محمل‌ها و جهازها در کنار ایشان حرکت می‌کردند.[16]

از نقل‌های تاریخی این‌گونه به دست می‌آید که تشرف به بارگاه ائمه اطهار (ع) با پای پیاده، از زمان حضور ائمه رایج بوده[17] و در نقاط مختلف سرزمین اسلامی صورت گرفته است؛[18] ولی در قرن‌های گوناگون اسلامی و به مقتضای حکومت‌های مختلف، مشکلات بسیاری به خود دیده و همان گونه که زیارت ائمه اطهار (ع) در زمان‌ها و مکان‌های مختلف دچار سختی‌های فراوان بوده، این سنت نیز دارای فراز و نشیب بوده است.

حاکمان حکومت‌های شیعی مانند حکومت آل‌بویه و حکومت صفویه، به این سنت حسنه اقدام کرده و سعی در تبلیغ آن بین شیعیان داشته‌اند. بنا به نوشته ابن جوزی، جلال الدوله، یکی از نوادگان عضدالدوله،[19] در سال 431 ه. ق با فرزندان و جمعی از یاران خود برای زیارت، رهسپار نجف شده و از خندق شهر کوفه تا مشهد امیرالمؤمنین (ع) در نجف را که یک فرسنگ فاصله بود، پیاده و با پای برهنه پیمود.[20] در زمان حکومت صفویه نیز اهتمام بسیاری بر زیارت با پای پیاده صورت گرفته است. شاه عباس صفوی و علمای بزرگ عصر ایشان همچون مرحوم شیخ بهایی، برای رواج فرهنگ زیارت در بین مردم، در سال 1009 ه. ق از اصفهان عزم مشهد کرده و با پای پیاده به زیارت امام علی بن موسی‌الرضا (ع) رفت.[21] نقل‌های دیگر تاریخی نیز شهادت بر این مطلب می‌دهد.[22]

علما و بزرگان نیز، به تأسی از ائمه اطهار (ع)، اهتمام بسیار زیادی به این سنت حسنه داشته‌اند و نقل شده که زیارت کربلا با پای پیاده، تا زمان مرحوم شیخ انصاری (قده) مرسوم بوده [23] و حتی نقل شده است که ایشان طبق نذری که داشته، با پای پیاده به زیارت امام علی بن موسی‌الرضا (ع) رفته‌اند[24] و مرحوم آخوند خراسانی (قده) نیز به همراه اصحابشان با پای پیاده به زیارت کربلا مشرف می‌شدند.[25] میرزا حسین نوری (قده) اهتمام بسیاری به این امر مهم داشته و هر سال در روز عید قربان به همراه جمعی از زائرین امام حسین (ع) به پیاده‌روی از نجف تا کربلا اقدام می‌کردند و این سفر، سه روز به طول می‌انجامید.[26]
 
تشرف به کربلا با پای پیاده، تا زمان محدث نوری (قده) بین طلاب و فضلای حوزه نجف رسم بود، ولی با وارد شدن اولین نوع از اتومبیل‌ها به منطقه، سفرهای کاروانی تعطیل شده و به دنبال آن، زیارت با پای پیاده نیز بسیار کمرنگ شد و به فراموشی سپرده شد. ولی پس از مدتی و با مطرح شدن آیت‌الله‌العظمی سید محمود شاهرودی (قده) به عنوان یکی از اساتید و مدرسان با نفوذ معنوی حوزه نجف، به علت التزام و اصرار ایشان در پیاده رفتن به کربلا، مجدداً مسئله پیاده رفتن به کربلا به عنوان یک سفر مقدس رایج شد و با توجه به این که در این سفر، بعضی از ایرانیان نیز گاهی اوقات، ایشان را همراهی می‌کردند، رفته رفته مردم عراق به این مسئله توجه نموده و این‌گونه سفرهای مقدس رواج یافت.[27]

پیاده تا کربلا؛ نگاهی به تاریخچه پیاده‌روی اربعین
ایشان حدود 260 مرتبه،[28] مسیر کربلا را با پای پیاده پیموده و در این سفر معنوی، جمعی از اطرافیان و شاگردان، ایشان را همراهی می‌کردند. این امر سبب شد تا پیاده‌روی کربلا بین طلاب و حوزویان رواج بسیاری پیدا کند و نقل شده است که مرحوم علامه امینی در زیارت‌هایی که به کربلای معلی داشته‌اند، براى کسب پاداش بیشتر، بارها مسیر بین نجف تا کربلا را با پای پیاده پیموده‌اند.[29] این امر، چنان بین روحانیون ساکن در نجف اشرف رواج پیدا کرده بود که غالب طلاب بارها مسیر این شهر تا بارگاه امام حسین (ع) را پیاده پیموده و حتی در غیر زمان اربعین و عرفه[30] نیز گروه‌هایی از طلاب، پیاده به سمت کربلا حرکت می‌کردند. غالب علمای معاصر نیز در سفر پیاده کربلا شرکت کرده و کرامات و خاطرات زیبایی از این سفرها نقل شده است.[31]


سفر پیاده تا کربلا، به مرور زمان در عراق گسترش بسیاری پیدا کرد و در مناسبت‌های مختلف، زائران امام حسین (ع) از سراسر این کشور، به سمت کربلا حرکت کرده و با پای پیاده مسیر شهرشان تا کربلای معلی را می‌پیمودند و در بین آن مناسبت‌ها، پیاده‌روی اربعین از جایگاه ویژه‌ای برخوردار بود. با روی کار آمدن دولت بعث عراق، حکومت با این مسئله به شدت برخورد نموده و بسیاری از زائرین پیاده را اسیر و اعدام کرد و این مراسم مذهبی را به تعطیلی کشانید، ولی بعد از سقوط صدام، عشق حسینی، دلباختگان امام حسین (ع) را به سمت خود کشانده و دوباره این سنت حسنه و ارزشمند را برپا کرده است. شیعیان و عاشقان سالار شهیدان (ع)، در مناسبت‌های مختلف، به ویژه در اربعین حسینی، بسیار پرشورتر از قبل، از شهرها و کشورهای مختلف، به سمت کربلا روانه شده، قدم در مکان گام‌های اسیران کربلا قرار داده و مسیرهای منتهی به شهر کربلا را با پای پیاده می‌پیمایند.

میلیون‌ها[32] عزادار حسینی، چنان نمادی برای شیعه معرفی کرده‌اند که همانند آن در هیچ آیین و مذهبی پیدا نمی‌شود و چنان تعظیم شعائری برپا کرده‌اند که جهانیان در عظمت آن مبهوت مانده‌اند.

منبع: پایگاه کرب و بلا

از روی ترس زیارت امام حسین را ترک مکن

معاویة بن وهب نقل کرده‏: اذن خواستم که خدمت امام صادق علیه السّلام برسم، به من گفته شد که داخل شو، پس داخل شده آن جناب را در نمازخانه منزلشان یافتم پس نشستم تا حضرت نمازشان را تمام کردند پس شنیدم که با پروردگارشان مناجات نموده و مى‏گفتند: 

 
بار خدایا، اى کسى که ما را اختصاص به کرامت داده و وعده شفاعت دادى و مختص به وصیّت نمودى (یعنى ما را وصى پیامبرت قرار دادى) و علم به گذشته و آینده را به ما اعطاء فرمودى، و قلوب مردم را مایل به طرف ما نمودى، من و برادران و زائرین قبر پدرم حسین علیه السّلام را بیامرز، آنان که اموالشان را انفاق کرده و بدنهای‌شان را به سختی انداخته بخاطر اشتیاق در نیکى به ما و امید به پاداش‏هایى که در دوستى و پیوند با ما نزد توست برای رسیدن به ما و براى شادمان نمودن پیامبر تو و پذیرفتن فرمان ما و خشمگین ساختن دشمنان ما. 
 
اینان اراده و نیّتشان از این ایثار کسب رضایت و خشنودى تو است پس تو هم از طرف ما این ایثار را جبران کن و بواسطه رضوان احسانشان را جواب گو باش و در شب و روز حافظ و نگاهدارشان بوده و اهل و اولادى که از ایشان باقى مانده‏اند را بهترین جانشینان قرار بده و مراقب و حافظشان باش و شر و بدى هر ستمگر عنود و منحرفى را از ایشان و از هر مخلوق ضعیف و قوى خود کفایت نما، و ایشان را از شر شیاطین انسى و جنّى محفوظ فرما و برترین چیزى را که در دور بودنشان از اوطان خویش از تو آرزو کرده‏اند را به ایشان اعطاء کن و نیز به ایشان برتر و بالاتر از آنچه را که بواسطه‏اش ما را بر فرزندان و اهل و نزدیکانشان اختیار کردند ببخش، بار خدایا دشمنان ما بواسطه خروج بر ایشان آنان را مورد ملامت و سرزنش قرار دادند ولى این حرکت اعداء ایشان را از تمایل به ما باز نداشت و این ثبات آنان از باب مخالفتشان است با مخالفین ما، 
 
پس تو این صورت‏هائى که حرارت آفتاب آنها را در راه محبّت ما تغییر داده مورد ترحّم خودت قرار بده 
 
و نیز صورت‏هائى را که روى قبر ابى عبد اللَّه الحسین علیه السّلام مى‏ گذارند و بر مى ‏دارند مشمول لطف و رحمتت قرار بده 
 
و همچنین به چشم  ‏هائى که از باب ترحم بر ما اشک ریخته ‏اند نظر عنایت فرما 
 
و دل‏ هائى که‏ براى ما به جزع آمده و بخاطر ما سوخته‏اند را ترحم فرما، 
 
بار خدایا به فریادهائى که بخاطر ما بلند شده برس، خداوندا من این ابدان و این ارواح را نزد تو امانت قرار داده تا در روز عطش اکبر که بر حوض کوثر وارد مى‏شوند آنها را سیراب نمائى. 
 
و پیوسته امام علیه السّلام در سجده این دعاء را مى‏خواندند و هنگامى که از آن فارغ شدند عرض کردم: 
 
فدایت شوم این فقرات و مضامین ادعیه‏ اى که من از شما شنیدم اگر شامل کسى شود که خداوند عزّ و جلّ را نمى‏ شناسد گمانم این است که آتش دوزخ هرگز به آن فائق نیاید!!! به خدا سوگند آرزو دارم آن حضرت (حضرت امام حسین علیه السّلام) را زیارت کرده ولى به حج نروم. 
 
امام علیه السّلام به من فرمودند: چقدر تو به قبر آن جناب نزدیک هستى، پس چه چیز تو را از زیارتش باز مى‏ دارد؟ 
 
سپس فرمودند: اى معاویه زیارت آن حضرت را ترک مکن. 
 
عرض کردم: فدایت شوم نمى‏ دانستم که امر چنین بوده و اجر و ثواب آن این مقدار است. 
 
حضرت فرمودند: اى معاویه کسانى که براى زائرین امام حسین علیه السّلام در آسمان دعاء مى‏ کنند به مراتب بیشتر هستند از آنان که در زمین براى ایشان دعاء و ثناء مى‏ نمایند. 
 
اى معاویه به جهت ترس و وحشت زیارت قبر حضرت امام حسین علیه السّلام را ترک مکن، زیرا کسى که زیارت آن حضرت را ترک کند چنان حسرتى بخورد که آرزو نماید قبر آن حضرت نزد او باشد و بتواند زیاد به زیارتش برود، آیا دوست دارى که خدا تو را در زمره کسانى ببیند که حضرت رسول صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم و حضرات على و فاطمه و ائمه علیهم السّلام در حقشان دعاء فرموده ‏اند. 
 
آیا دوست نداری روز قیامت جزء کسانی باشی که با ملائکه مصافحه می‌کنند! 
 
آیا دوست نداری قیامت جزء کسانی باشی که هیچ گناهی در پرونده اعمال او دیده نمی‌شود! 
 
آیا دوست نداری قیامت جزء کسانی باشی که با رسول خدا مصافحه می‌کنند! 
 
  
 
متن روایت: 
 
عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ وَهْبٍ قَالَ: اسْتَأْذَنْتُ عَلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فَقِیلَ لِی: ادْخُلْ فَدَخَلْتُ فَوَجَدْتُهُ فِی مُصَلَّاهُ فِی بَیْتِهِ فَجَلَسْتُ حَتَّى قَضَى صَلَاتَهُ فَسَمِعْتُهُ وَ هُوَ یُنَاجِی رَبَّهُ وَ یَقُولُ: 
 
یَا مَنْ خَصَّنَا بِالْکَرَامَةِ وَ خَصَّنَا بِالْوَصِیَّةِ وَ وَعَدَنَا الشَّفَاعَةَ وَ أَعْطَانَا عِلْمَ مَا مَضَى، وَ مَا بَقِیَ وَ جَعَلَ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِی إِلَیْنَا، اغْفِرْ لِی وَ لِإِخْوَانِی وَ لِزُوَّارِ قَبْرِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَیْنِ ع، الَّذِینَ أَنْفَقُوا أَمْوَالَهُمْ وَ أَشْخَصُوا أَبْدَانَهُمْ رَغْبَةً فِی بِرِّنَا وَ رَجَاءً لِمَا عِنْدَکَ فِی صِلَتِنَا، وَ سُرُوراً أَدْخَلُوهُ عَلَى نَبِیِّکَ صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، وَ إِجَابَةً مِنْهُمْ لِأَمْرِنَا وَ غَیْظاً أَدْخَلُوهُ عَلَى عَدُوِّنَا، أَرَادُوا بِذَلِکَ رِضَاکَ، فَکَافِهِمْ عَنَّا بِالرِّضْوَانِ ، وَ اکْلَأْهُمْ، بِاللَّیْلِ وَ النَّهَارِ وَ اخْلُفْ عَلَى أَهَالِیهِمْ وَ أَوْلَادِهِمُ الَّذِینَ خُلِّفُوا بِأَحْسَنِ الْخَلَفِ، وَ اصْحَبْهُمْ وَ اکْفِهِمْ شَرَّ کُلِّ جَبَّارٍ عَنِیدٍ وَ کُلِّ ضَعِیفٍ مِنْ خَلْقِکَ أَوْ شَدِیدٍ وَ شَرَّ شَیَاطِینِ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ، وَ أَعْطِهِمْ أَفْضَلَ مَا أَمَّلُوا مِنْکَ فِی غُرْبَتِهِمْ عَنْ أَوْطَانِهِمْ وَ مَا آثَرُونَا بِهِ عَلَى أَبْنَائِهِمْ وَ أَهَالِیهِمْ وَ قَرَابَاتِهِمْ، اللَّهُمَّ إِنَّ أَعْدَاءَنَا عَابُوا عَلَیْهِمْ خُرُوجَهُمْ فَلَمْ یَنْهَهُمْ ذَلِکَ عَنِ الشُّخُوصِ إِلَیْنَا، وَ خِلَافاً مِنْهُمْ عَلَى مَنْ خَالَفَنَا 
 
فَارْحَمْ تِلْکَ الْوُجُوهَ الَّتِی قَدْ غَیَّرَتْهَا الشَّمْسُ، 
 
وَ ارْحَمْ تِلْکَ الْخُدُودَ الَّتِی تَقَلَّبَتْ عَلَى حُفْرَةِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع، 
 
وَ ارْحَمْ تِلْکَ الْأَعْیُنَ الَّتِی جَرَتْ دُمُوعُهَا رَحْمَةً لَنَا، 
 
وَ ارْحَمْ تِلْکَ الْقُلُوبَ الَّتِی جَزِعَتْ وَ احْتَرَقَتْ لَنَا 
 
وَ ارْحَمِ الصَّرْخَةَ الَّتِی کَانَتْ لَنَا، 
 
اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْتَوْدِعُکَ تِلْکَ الْأَنْفُسَ وَ تِلْکَ الْأَبْدَانَ حَتَّى نُوَافِیَهُمْ عَلَى الْحَوْضِ یَوْمَ الْعَطَشِ، 
 
فَمَا زَالَ وَ هُوَ سَاجِدٌ یَدْعُو بِهَذَا الدُّعَاءِ، فَلَمَّا انْصَرَفَ قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ لَوْ أَنَّ هَذَا الَّذِی سَمِعْتُ مِنْکَ کَانَ لِمَنْ لَا یَعْرِفُ اللَّهَ لَظَنَنْتُ أَنَّ النَّارَ لَا تَطْعَمُ مِنْهُ شَیْئاً وَ اللَّهِ لَقَدْ تَمَنَّیْتُ أَنْ کُنْتُ زُرْتُهُ وَ لَمْ أَحُجَّ؟! 
 
فَقَالَ لِی مَا أَقْرَبَکَ مِنْهُ فَمَا الَّذِی یَمْنَعُکَ مِنْ إِتْیَانِهِ؟ثُمَّ قَالَ: یَا مُعَاوِیَةُ لِمَ تَدَعُ ذَلِکَ؟ 
 
قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ لَمْ أَدْرِ أَنَّ الْأَمْرَ یَبْلُغُ هَذَا کُلَّهُ؟ 
 
قَالَ: یَا مُعَاوِیَةُ مَنْ یَدْعُو لِزُوَّارِهِ فِی السَّمَاءِ أَکْثَرُ مِمَّنْ یَدْعُو لَهُمْ فِی الْأَرْض‏، 
 
لَا تَدَعْهُ لِخَوْفٍ مِنْ أَحَدٍ فَمَنْ تَرَکَهُ لِخَوْفٍ رَأَى مِنَ الْحَسْرَةِ مَا یَتَمَنَّى أَنَّ قَبْرَهُ کَانَ بِیَدِهِ أَ مَا تُحِبُّ أَنْ یَرَى اللَّهُ شَخْصَکَ وَ سَوَادَکَ مِمَّنْ یَدْعُو لَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص؟! 
 
 أَ مَا تُحِبُّ أَنْ تَکُونَ غَداً مِمَّنْ تُصَافِحُهُ الْمَلَائِکَةُ؟! 
 
أَ مَا تُحِبُّ أَنْ تَکُونَ غَداً فِیمَنْ رَأَى وَ لَیْسَ عَلَیْهِ ذَنْبٌ فَتُتْبَعَ؟! 
 
أَ مَا تُحِبُّ أَنْ تَکُونَ غَداً فِیمَنْ یُصَافِحُ رَسُولَ اللَّهِ ص‏. 
 
/ [الکافی، ج‏۴، ص: ۵۸۲]

نرم‌افزار تلفن همراه «جاذبه حسینی» ویژه پیاده‌روی اربعین + دانلود

در آستانه‌ی فرارسیدن سالروز اربعین اباعبدالله‌الحسین(علیه‌السلام)، نرم‌‌افزار «جاذبه حسینی» ویژه‌ی تلفن‌های همراه(Android) جهت استفاده‌ی زائرانی که با پای پیاده عازم کربلای معلی هستند، تهیه و منتشر شد.
این نرم‌افزار توسط مؤسسه‌ی پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی ویژه‌ی اربعین حسینی طراحی و در دو نسخه‌ی کامل و کم‌حجم (بدون فایل‌های صوتی) جهت استفاده علاقه‌مندان آماده گردیده است.
کاربران محترم می‌توانند نرم‌‌افزار تلفن همراه (Android) «جاذبه حسینی» را از لینک‌های زیر دریافت کنند:

نسخه اصلی | 105MB
نسخه بدون صوت | 28MB

تشریح برخی «اسرار» و «آداب» پیاده‌روی اربعین توسط استاد پناهیان

حجت الاسلام پناهیان در همایش زائرین و فعالین پیاده‌روی اربعین در مشهد سخنرانی کرد و به «اسرار و آداب پیاده‌روی اربعین» پرداخت. در ادامه گزارش مشروح این سخنرانی را می‌خوانید:

الف) برخی اسرار پیاده‌روی اربعین

1. اسرار معنوی اربعین / هرکسی با یک‌بار تجربه، آثار معنوی پیاده‌روی اربعین را در وجود خود احساس می‌کند

  • دربارۀ اربعین باعظمت حسینی، عرائض خود را به دو بخش عمده تقسیم می‌کنم: یکی اسرار اربعین و دیگری اداب اربعین. در باب اسرار اربعین، هم می‌شود به اسرار معنوی اربعین پرداخت و هم به اسرار اجتماعی، سیاسی و جهانی اربعین پرداخت. دربارۀ اسرار معنوی اربعین؛ وقتی انسان به عظمت ثواب پیاده رفتن برای زیارت امام حسین(ع) نگاه می‌کند، به این نتیجه می‌رسد که هیچ عملی پرثواب‌تر از این عمل برای مؤمنین، قرار داده نشده است. (امام صادق(ع): مَنْ زَارَ قَبْرَ الْحُسَیْنِ ع کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکُلِّ خُطْوَةٍ حِجَّةً وَ عُمْرَةً؛ عوالی‌اللئالی/4/82) (مَنْ أَتَى قَبْرَ الْحُسَیْنِ ع مَاشِیاً کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکُلِّ خُطْوَةٍ أَلْفَ حَسَنَةٍ وَ مَحَا عَنْهُ أَلْفَ سَیِّئَةٍ وَ رَفَعَ لَهُ أَلْفَ دَرَجَةٍ؛ کامل الزیارات/133) (مَنْ أَتَى قَبْرَ الْحُسَیْنِ ع مَاشِیاً کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکُلِّ خُطْوَةٍ وَ بِکُلِّ قَدَمٍ یَرْفَعُهَا وَ یَضَعُهَا عِتْقَ رَقَبَةٍ مِنْ وُلْدِ إِسْمَاعِیلَ؛ کامل الزیارات134)
  • واقعاً درک انسان از اسرار معنوی این سفر باعظمت عاجز می‌ماند. فکر می‌کنم زیاد تبلیغات نیاز نداشته باشد، هر کسی تجربه کرده باشد، آثار باعظمت معنوی این پیاده‌روی باعظمت را در وجود خودش احساس می‌کند. وقتی کسی این تجربۀ معنوی را پیدا کرد، دیگر نیاز به تبلیغات ندارد. و این چیزی نیست جز کشش معنوی اربعین برای دل‌های پاک و نورانی.

2. اسرار اجتماعی، سیاسی و تمدنی اربعین/ امام «وحدت گسترده» را علامت نصرت قطعی الهی و پیروزی می‌دانست

  • بنده از اسرار معنوی اربعین می‌گذرم، و به اسرار اجتماعی، سیاسی، جهانی و تمدنی اربعین می‌پردازم. حضرت امام(ره) یک مطلبی را در سال اول بعد از پیروزی انقلاب، 12 مرتبه در سخنرانی خود تکرار کرده‌‌اند و در سال دوم هم تحلیل همین مطلب را 12 بار تکرار کرده‌اند که این بسیار قابل توجه است. ایشان می‌فرمود: من زمانی در فرانسه به پیروزی انقلاب، معتقد شدم که از یک روستایی به من خبر دادند که در آن روستا آن عالِم ده جلو مى‏افتد و مردم دنبال او تظاهرات مى‏کنند و همان شعارهایی که در شهرهای بزرگ داده می‌شد، در آن روستا هم داده می‌شود. (صحیفۀ امام/8/224 و 6/490) امام(ره) می‌فرماید وقتی این داستان برای من نقل شد، به پیروزی انقلاب یقین پیدا کردم. چون با تبلیغات نمی‌شود یک ملتی را این‌طوری به صف کرد که در هر کجا، یک شعار واحد را سر بدهند. لذا من این را علامت نصرت الهی دیدم و وقتی خدا این‌چنین در دل‌ها تحول ایجاد کند، این علامت یک پیروزی بزرگی است که خواهد رسید.
  • حضرت امام این مثال را هم مکرر بیان کردند که در تظاهرات‌های قبل از پیروزی انقلاب، یک پیرزنی چند تا سکۀ دو ریالی در کاسه‌ای ریخته بود و در کنار خیابان آورده بود که اگر انقلابیون نیاز به تلفن زدن پیدا کردند، از این پول خُردها به آنها بدهد.(صحیفۀ امام/7/265 و 9/407) حضرت امام اینها را نشانۀ نصرت الهی می‌داند و پای همین مثال، تحلیل‌هایی دارد.

حرکت خودجوش مردمی در اربعین اسراری دارد/ بی‌تردید این تحول را باید مقدمۀ ظهور دانست

  • شما همین تحلیل امام را دربارۀ اتفاقات باعظمتی که در جریان پیاده‌روی اربعین می‌افتد و این پذیرایی خودجوش مردمی ببینید. بنده می‌خواهم بر اساس این تحلیل حضرت امام(ره) بگویم که صحنه‌های پیاده‌روی اربعین بسیار باعظمت‌تر از این اتفاقات(فوق‌الذکر) در اقصی ‌نقاط ایران است. در این پیاده‌روی، عشایر و سایر مردم خونگرم عراق، بعضاً تمام هستی خود را لب جاده می‌آوردند و در اختیار زائرین قرار می‌دهند. صدها میلیون وعدۀ غذایی توسط عشایر و مردم عراق در این مسیر توزیع می‌شود. ضمن اینکه زائرین هم برای پیاده‌روی در این مسیر این‌همه سختی و زحمت تحمل می‌کنند؛ بدون اینکه تبلیغاتی برای حضور گستردۀ مردم صورت گرفته باشد.
  • این همدلی و این پذیرایی باشکوه از زائرین توسط ملت عراق و حضور این جمعیت میلیونی، یک حرکت خودجوش مردمی است که اسراری دارد. و این اسرار را کسانی که جامعه‌شناسی دینی و نگاه عمیق به سنت‌های دینی دارند، متوجه می‌شوند. بی‌تردید این تحول را باید مقدمۀ ظهور دانست. حضرت امام(ره) در سال 61 می‌فرمود: اینکه جوان‌های ما تقاضای شهادت می‌کنند، از علائم ظهور است(این شوق و شعفها به لقاء اللَّه براى آنها حاصل شده است...که یکى از علائم ظهور بقیة اللَّه ارواحنا فداه است؛ صحیفۀ امام/16/129) و شما امروز می‌بینید که میلیون‌ها نفر با اطلاع دقیق از خطرات احتمالی، در این پیاده‌روی اربعین شرکت می‌کنند.

پیاده‌روی اربعین، نقطۀ اوج دسته‌های عزاداری و تظاهرات برای امام حسین(ع) است

  • حضرت امام(ره) نسبت به دسته‌های عزاداری و تظاهرات دربارۀ اباعبدالله الحسین(ع) عنایت ویژه‌ای دارند و اصلاً آثار مجالس محدودِ زیر سقف یا زیارت عاشوراهای خانگی را در آن حدّ و اندازه نمی‌دانند. ایشان می‌فرمایند: «سید‌الشهدا را این گریه‌‏ها حفظ کرده است و مکتبش را این مصیبت‌ها و داد و قال‌ها حفظ کرده؛ این سینه‏زنیها و این دستجات، و عرض می‌کنم اینها حفظ کرده. اگر فقط مقدّسى بود و توى اتاق و توى خانه می‌‏ نشست براى خودش و هى زیارت عاشورا می‌‏خواند و تسبیح می‌‏گرداند، نمانده بود چیزى، هیاهو می‌‏خواهد. هر مکتبى هیاهو می‌‏خواهد، باید پایش سینه بزنند، هر مکتبى تا پایش سینه‌زن نباشد، تا پایش گریه‌کن نباشد، تا پایش توى سر و سینه زدن نباشد، حفظ نمی‌‏شود.»(صحیفۀ امام/8/526)
  • همان‌طور که امروز می‌بینید، اوج دسته‌های عزاداری و تظاهرات دربارۀ امام حسین(ع) در پیاده‌روی اربعین دیده می‌شود. اگر کسی با نگاه‌ها و بیانات حضرت امام(ره) آشنا باشد، به اسرار اجتماعی، سیاسی و جهانیِ اربعین پی‌خواهد برد. کمااینکه اگر کسی با کلمات اهل‌بیت(ع) آشنا باشد، می‌تواند به اسرار معنوی و اسرار اجتماعی، سیاسی و جهانیِ پدیدۀ اربعین پی ببرد.

امام(ره): اهل‌بیت(ع) از همان اول نقشه داشتند که با اشک برای حسین(ع) چه قدرتی می‌توان ایجاد کرد

  • حضرت امام(ره) می‌فرمود، این‌همه ثواب برای امور مربوط به عزای امام حسین(ع)-مثلاً اینکه برای یک قطره اشک این‌قدر ثواب قرار داده‌اند- معنایش این است که اهل‌بیت(ع) از همان اول نقشه داشتند که با این اشک، چه قدرتی می‌توان ایجاد کرد. (چرا خداوند تبارک و تعالى براى اشک و حتى یک قطره اشک و حتى تباکى، آن‌قدر ثواب داده است؟ کم کم مسأله از دید سیاسى‏اش معلوم می‌‏شود...مهم آن جنبه سیاسى است که ائمه ما در صدر اسلام نقشه‏اش را کشیده‏اند که تا آخر باشد و آن، این [که‏] اجتماع تحت یک بیرق، اجتماع تحت یک ایده و هیچ چیز نمى‏تواند این کار را به مقدارى که عزاى حضرت سید الشهدا در او تأثیر دارد، تأثیر بکند؛ صحیفه امام/‏16/344)
  • شما این تحلیل حضرت امام(ره)-دربارۀ ثواب یک قطره اشک- را در کنار فرمایش امام حسن عسکری(ع) دربارۀ زیارت اربعین قرار دهید که آن‌را یکی از پنج علامت مؤمن بیان فرموده‌اند.(عَلَامَاتُ‏ الْمُؤْمِنِ خَمْسٌ... وَ زِیَارَةُ الْأَرْبَعِینَ‏؛ تهذیب الاحکام/6/52) امام حسن عسکری(ع) آخرین امام حاضر بودند که پیام‌های خود را به‌طور مستقیم به شیعیان می‌دادند و ایشان قطعاً می‌دانستند این سخن‌شان-که در واقع یک میعادگاه برای عزاداران و زوار حسین(ع) مشخص کرده‌اند- در آینده میلیون‌ها مجری پیدا خواهد کرد و روزی خواهد رسید که ده‌ها میلیون نفر در ایام اربعین در بیابان‌ها به سوی کربلا حرکت خواهند کرد.
  • برخی از پنج موردی که امام حسن عسکری(ع) به‌عنوان علائم مؤمن برشمردند، خیلی فراگیر است؛ مثل آن اموری که مربوط به نماز است، مانند بلند گفتن بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم. برخی مواردش هم خیلی جزئی است، مثل انگشتر به دست راست کردن، که یک آدابی است که مسألۀ چندان حیاتی‌ای نیست. بعد یک‌دفعه‌ای در بین اینها زیارت اربعین را هم قرار داده‌اند.(عَلَامَاتُ‏ الْمُؤْمِنِ خَمْسٌ صَلَاةُ الْخَمْسِینَ وَ زِیَارَةُ الْأَرْبَعِینَ‏ وَ التَّخَتُّمُ فِی الْیَمِینِ وَ تَعْفِیرُ الْجَبِینِ وَ الْجَهْرُ بِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏؛ تهذیب الاحکام/6/52)
  • واقعاً مردم اگر این پنج ویژگی را به عنوان علائم مؤمن، شروع کنند به رعایت کردن، اثر اربعین قابل مقایسه با بقیۀ موارد نیست. اما چرا حضرت اربعین را لابه‌لای این چند مشخصات جزئی‌تر و سهل‌الوصول‌تر قرار داده‌اند؟ شاید علتش این باشد که حضرت خواسته‌اند این پیام را پنهان کنند. ایشان در این حدیث شریف پیامی داده‌اند که این پیام باید بماند و به وقت خودش اجرا شود. لذا آن را در بین توصیه‌های سادۀ دیگر، پنهان کرده‌اند تا هر کسی از دشمنان که این را دید، متوجه نشود که این چه نقشه‌ای است و چه سخن عظیمی پشت سر آن نهفته است؟ بنده تصور می‌کنم که این یک نوع پنهان‌کاری است تا پیام حضرت در زمان مورد نظر، به دوستان و شیعیان برسد و آنها اجرا کنند. و الان همان زمان است. چون اگر بخواهد پیاده‌روی میلیونی صورت بگیرد، دولت‌ها باید پای این کار بیایند. و الان می‌بینید که دولت‌ها پای این کار آمده‌اند. حتی ملت‌ها و اقوام و هیات‌ها باید پای این کار باید بیایند.

روا نیست محب امام حسین(ع) برای اربعین کم بگذارد/  اربعین در خانۀ تک تک ما را زده

  • نکتۀ دیگری که باید عرض کنم این است که الان روا نیست عزادار و محب اباعبدالله الحسین(ع) برای اربعین کم بگذارد، چه رسد به اینکه اصلاً برای اربعین کار نکند. شما باور می‌کنید که یک کسی هیئت‌داری کند ولی برای اربعین کاری انجام ندهد؟! چون یک‌دفعه‌ای این سؤال پیش می‌آید که «اصلاً او برای چه هیات‌‌داری می‌کند؟»

اربعین مجلس روضه‌ای است که خود امام حسین برگزار کرده/ باورتان می‌آید کسی در طول سال برای امام حسین(ع) نذری بدهد، اما برای اربعین خرج نکند؟!

  • شما باورتان می‌آید کسی در طول سال برای امام حسین(ع) نذری بدهد، اما برای اربعین خرج نکند؟! اصلاً باور می‌کنید یک چنین افرادی موجود باشند، چون غفلت به این عظمت اصلاً امکان ندارد! اربعین درِ خانۀ تک تک ما را زده است.
  • چطور ممکن است روضه‌ای که خودتان می‌گیرید، برای شما اهمیت داشته باشد ولی در اربعین که خودِ اباعبدالله الحسین(ع) در کربلا روضه گرفته است و خواهرش زینب کبری(س) در راه است-و اربعین خودش را به کربلا می‌رساند- این مجلس بزرگ روضۀ ارباب، برایتان اهمیت نداشته باشد؟! یقیناً باید برای این روضۀ ارباب بیشتر اهمیت قائل شد. ما باید این را یک فرهنگ کنیم و به همدیگر بگوییم.

اربعین از یک رفتار مستحبی گذشته و امروز یک وظیفه محسوب می‌شود/ اربعین جنبۀ حیثیتی پیدا کرده/باید برای افزایش جمعیت اربعین تلاش کنیم

  • موضوع اربعین از یک رفتار مستحبی عارفانۀ معنوی گذشته است و امروز یک وظیفه محسوب می‌شود. کمااینکه در روایات هست که می‌فرماید: کسی که غنی هست باید سالی دوبار به زیارت کربلا برود و کسی که فقیر است، سالی یک‌بار برود.(حَقٌّ عَلَى‏ الْغَنِیِ‏ أَنْ‏ یَأْتِیَ‏ قَبْرَ الْحُسَیْنِ ع فِی السَّنَةِ مَرَّتَیْنِ وَ حَقٌّ عَلَى الْفَقِیرِ أَنْ‏ یَأْتِیَهُ فِی السَّنَةِ مَرَّة؛ تهذیب الاحکام/6/43) و با توجه به تسهیلاتی که برای اربعین طراحی شده و علی‌القاعده کم‌خرج‌تر است، از نظر مالی هم اگر حساب کنید، کسانی که نمی‌توانند زیاد بروند، لااقل باید در اربعین-که شرایطش فراهم‌ است- بروند. ضمن اینکه اربعین دیگر برای مؤمنین، جنبۀ حیثیتی پیدا کرده است. نه اینکه مراقب باشیم که جمعیتش کم نشود بلکه باید تلاش کنیم، جمعیتش افزایش پیدا کند.
  • مقام معظم رهبری یک‌بار می‌فرمود: «شهدا مظهر قدرت این کشور هستند.» و این تعبیر فوق‌العاده عمیقی است. وقتی یک جامعه‌ای شهید بدهد، یعنی «ما از مرگ نمی‌ترسیم» لذا این جامعه قدرتمند می‌شود و دشمن نمی‌تواند نزدیک اینها شود. حالا با توجه به این کلام عمیق، شما ببینید که سیدالشهداء(ع) چقدر مظهر قدرت امت اسلامی است؟

با حضور در اربعین، به اقتدار حسینی در جهان کمک می‌کنیم/ دیگر نمی‌شود با ذکر حسین(ع) تفریحی برخورد کرد؛ بحث جدی شده!

  • انگار وقتی که ما در اربعین حاضر می‌شویم، به اقتدار حسینی در جهان کمک کرده‌ایم. آیا می‌شود در این مسأله کم گذاشت؟! اصلاً نمی‌شود برای اربعین کم گذاشت.
  • قربان صدقۀ امام حسین(ع) رفتن، دیگر ساده نیست! چون می‌گویند: «شما که این‌همه می‌گفتی من فدایت شوم، حالا بفرمایید؛ این گوی و این میدان! ببینیم در این عرصه چه قدمی بر می‌دارید!» البته نمی‌خواهد خودتان را فدا کنید، ولی بیایید در این راه قدم بردارید. اصلاً دیگر نمی‌شود ادعا کرد و فرار کرد! نمی‌شود با ذکر امام حسین(ع) تفریحی برخورد کرد، دیگر مسأله جدی شده است. مگر می‌شود برای اربعین کم گذاشت؟!

هشدار امام صادق(ع) به کسی که 3 سال یکبار کربلا نرود/ بالاتر از انگیزۀ عاطفی، باید احساس وظیفه کنیم و از قهر پیامبر(ص) بترسیم!

  • ما باید بالاتر از انگیزۀ عاطفی، احساس وظیفه کنیم. بالاتر از انگیزۀ رسیدن به ثواب‌های باعظمت، از قهر پیامبر اکرم(ص) بترسیم. کمااینکه امام صادق(ع) به یکی از دوستان‌شان فرمود: شنیده‌ام برخی از شیعیان ما هستند که دو سه سال بر آنها گذشته ولی به کربلا و زیارت امام حسین(ع) نرفته‌اند. آن شخص پاسخ داد: آقا جان! خیلی‌ها هستند که این‌گونه هستند. حضرت با تعجب فرمود: مگر می‌شود؟! این افراد در روز قیامت چگونه می‌خواهند جواب پیامبر(ص) را بدهند؟(یَا عَلِیُّ! بَلَغَنِی أَنَّ قَوْماً مِنْ شِیعَتِنَا یَمُرُّ بِأَحَدِهِمُ السَّنَةُ وَ السَّنَتَانِ لَا یَزُورُونَ الْحُسَیْنَ؟ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنِّی أَعْرِفُ أُنَاساً کَثِیرَةً بِهَذِهِ الصِّفَةِ. قَالَ أَمَا وَ اللَّهِ لِحَظِّهِمْ أَخْطَئُوا وَ عَنْ ثَوَابِ اللَّهِ زَاغُوا وَ عَنْ جِوَارِ مُحَمَّدٍ ص تَبَاعَدُوا...... أَمَا إِنَّهُ مَا لَهُ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ عُذْرٍ وَ لَا عِنْدَ رَسُولِهِ مِنْ عُذْرٍ یَوْمَ الْقِیَامَةِ؛ کامل‌الزیارات/296)
  • از حضرت پرسیدند که حداکثر چه مدت یک‌بار باید به زیارت امام حسین(ع) برویم؟ حضرت فرمود: نباید بیشتر از سه سال غیبت کسی-یا نرفتنش به کربلا- طول بکشد و در غیر اینصورت مورد عاق رسول خدا(ص) قرار می‌گیرد(أَمَّا الْقَرِیبُ فَلَا أَقَلَ‏ مِنْ‏ شَهْرٍ وَ أَمَّا بَعِیدُ الدَّارِ فَفِی کُلِّ ثَلَاثِ سِنِینَ فَمَا جَازَ الثَّلَاثَ سِنِینَ فَقَدْ عَقَّ رَسُولَ اللَّهِ ص وَ قَطَعَ رَحِمَهُ إِلَّا مِنْ عِلَّة؛ کامل‌الزیارات/297)

خدا امام زمان(ع) را با رُعب کمک می‌کند/ اربعین مهمترین تجلیگاه قدرتی که رُعب به دل دشمن می‌اندازد

  • اگر به همین اربعین، بیشتر بها بدهیم، قدرت اسلام، بیشتر خواهد شد و دشمنان کمتر به امت اسلامی، ضربه خواهند زد، و بیشتر از ما حساب خواهند برد. در فرج هم همین قاعدۀ «و نَصَرهُ بِالرُّعْبِ» محقق می‌شود و خدا با رعبی که در دل دشمنان می‌اندازد، آخرین امام را کمک می‌کند. (الْبَاقِرَ ع یَقُولُ: الْقَائِمُ مِنَّا مَنْصُورٌ بِالرُّعْبِ؛ کمال‌الدین/1/331) و اربعین مهمترین تجلیگاه قدرتی است که رعب را به دل دشمن می‌اندازد. دشمنان ما وقتی جمعیت میلیونی اربعین را می‌بینند، می‌پرسند: اینها با شعار «یا لَثاراتِ الْحُسَیْن(ع)» کجا دارند می‌روند؟! اینها که هنوز امام‌شان پشت پردۀ غیبت است، اینها که در غیاب امامشان چنین قدرتی دارند، در حضور امامشان چه‌کار خواهند کرد؟!
  • مردم جهان هم وقتی خبر پیاده‌روی اربعین را بشوند، پیگیری خواهند کرد که این‌همه جمعیت برای چه در کربلا جمع می‌شوند؟ به آنها گفته می‌شود که پدر امام زمان‌‌شان هزار سال قبل به اینها فرموده است که اربعین در کربلا جمع شوید. حالا اگر خود امام زمان‌شان بیاید، چه‌کار خواهند کرد؟!

ب) برخی آداب پیاده‌روی اربعین

 

برای بی‌اثر کردن نقشه‌های دشمن در مقابل اربعین، کافی است «آداب پیاده‌روی اربعین» را رعایت کنیم

  • با توجه به اینکه طبیعتاً دشمنان در مقابل این اربعین، بی‌کار نمی‌نشینند. حالا یک‌مقدار هم به آداب اربعین بپردازیم.  
  • بنده در طول این سال‌های بعد از دوران دفاع مقدس، خیلی با هیأت‌های خوب محشور بوده‌ام و ارتباط داشته‌ام. هر هیأتی که کارش خوب می‌شود و می‌گیرد، تنها نکته‌ای که خدمت‌شان عرض می‌کنم این است که «مواظب باشید شیطان بین شما اختلاف نیندازد، شما الان دارید با عشق و محبت کار می‌کنید، ولی شیطان سعی می‌کند این را خراب کند.» و بنده تجربه کرده‌ام، هر هیأتی که نسبت به این موضوع مراقبت نکرده، یک اختلافاتی بین‌شان ایجاد شده، چون کار شیطان همین است.
  • تجربه نشان داده است که هر جمعی که می‌آیند و حرکت قشنگی راه می‌اندازند، شیطان می‌آید بین‌شان عداوت و اختلاف می‌اندازد تا حرکت‌شان را خراب کند. در زمان ما هم شیاطین، از شیطان اصلی پشت پرده، تا شیطانک‌ها و شیطان بزرگ یعنی آمریکا هم، طبیعی است که برای این جایگاه باعظمت(اربعین) نقشه کشیده باشند. ما برای اینکه نقشه‌های آنها را نقش بر آب کنیم، کافی است که «آداب» این زیارت و پیاده‌روی باعظمت را رعایت کنیم.

1. نشان دادن جلوه‌های زیبای محبت و حسّ برادری دینی/ موکب‌دار عراقی: در اربعین عاشق ایرانی‌ها شدم

  • در رأس آداب پیاده‌روی اربعین «نشان دادن محبت و احساس برادری دینی» قرار داد. باید این محبت و برادری در دل عزاداران امام حسین(ع) باشد و در رفتارهایشان دیده شود. البته اینکه این محبت چگونه باید در ابعاد و موقعیت‌های مختلف اجرا شود، به ذوق و سلیقۀ شما بستگی دارد.
  • یکی از موکب‌دارهای عراقی می‌گفت: به دلیل اینکه از زمان صدام در سرزمین‌های اسلامی، خیلی علیه ایرانی‌ها تبلیغات شده بود، من از ایرانی‌ها زیاد خوشم نمی‌آمد. حتی در سال‌های قبل هم زائرینی از ایران به اینجا می‌آمدند، اما دلم با ایرانی‌ها صاف نشده بود، تا اینکه در جریان اربعین، من عاشق ایرانی‌ها شدم. چون دیدم که ایرانی‌ها هم خاکی هستند، مهربان برخورد می‌کنند و اینها هم پیاده می‌روند، و حاضرند در عشق به اباعبدالله الحسین(ع) سختی‌ها را تحمل کنند. یعنی آن جلوۀ زیبای برادری دینی را در اربعین از ایرانی‌ها دیدم.
  • قبلاً هم ایرانی‌ها با کاروان‌ها و اتوبوس‌ها به زیارت کربلا رفته بودند، ولی در تعامل با عراقی‌ها یا در موقع خرید کردن و چانه‌زدن‌ها، از خودشان آن رفتار زیبای مطلوب را که جلوۀ زیبای برادری دینی باشد، نشان نداده بودند. شما می‌توانید اربعین را جایگاهی قرار دهید که این محبت و حسّ برادری دینی، بین دو ملت ایران و عراق تقویت شود.

با یک لبخند، میلیارها دلار هزینۀ دشمن برای اخلاف‌انگیزی بین دو ملت را بی‌اثر کنید

  • مطمئن باشید که دشمنان دو ملت، میلیارها دلار هزینه کرده‌اند تا بین ملت‌ها اختلاف ایجاد کنند، شما با یک لبخند یا یک سلام و علیک گرم، این میلیارها هزینۀ دشمن را بی‌اثر کنید. چه اشکال دارد چهارتا کلمۀ عربی-که محبت‌آمیز و صمیمی باشد- یاد بگیرید و آنجا استفاده کنید؟! مثلاً اگر کسی به زبان فارسی به شما بگوید: «آقا جون!» چقدر احساس صمیمیت برای‌تان ایجاد می‌کند! شما هم می‌توانید چند کلمۀ این‌طوری یاد بگیرید و در مواجهه با برادران خونگرم عراقی، بیان کنید.

باید باعظمت‌ترین نمایش‌های برادری را در اربعین بجا آوریم

  • ما واقعاً باید باعظمت‌ترین نمایش‌های برادری را در اربعین به‌جا بیاوریم. هم زائرین ایرانی نسبت به همدیگر این کار را انجام دهند و هم نسبت به برادران عراقی. عشق و صفا و محبت که در همۀ دنیا شعارش را داده‌اند، در اربعین به راحتی می‌توانید اجرا کنید و بعد با این کار، ببینید که امام حسین(ع) چقدر شما را تحویل خواهد گرفت! پس مراقبت باشید که لبخند و ابراز محبت نسبت به یکدیگر، فراموش‌تان نشود.
  • یکی از عواملی که موجب شده، جمعیت زائرین اربعین به سرعت از صدهزار نفر به یک میلیون نفر و به سرعت از یک میلیون به 10 میلیون و به سرعت از 10 میلیون به 20 میلیون نفر برسد، همین محبت بین مؤمنین است. انسان وقتی در میان این جمعیت قرار می‌گیرد به خوبی این محبت و برادری را حسّ می‌کند.

2. خوش‌خوراکی نکنیم/اعتراض امام صادق(ع) به خوش‌خوراکی زوار حسین(ع)

  • یکی دیگر از آداب این زیارت این است که انسان در مصرف خوراکی‌ها صرفه‌جویی کند و خوش‌خوراکی نکند، که البته در آنجا پذیرایی در حدّ اعلی است و در مسیر پیاده‌روی اربعین، موکب‌دارها به‌خاطر محبت‌شان از شما خوب پذیرایی می‌کنند ولی شما نشان بدهید که «من نان خشک سفره را می‌خورم» یعنی مراقب باشید که حرص و ولع-نسبت به این پذیرایی‌ها و خوراکی‌ها- ایجاد نشود. امام صادق(ع) در مسیر کربلا بودند و یک غذای خوش آب و رنگی برای حضرت آوردند، ایشان قبول نکردند و فرمودند: مگر چه خبر است؟ مگر داریم به عروسی می‌رویم؟ غذای عزادار بیاورید.
  • امام صادق(ع) فرموند: بمن خبر رسیده است گروهى چون حسین(ع) را زیارت می‌کنند، سفره‏هائى بهمراه خود می‌برند، که شیرینى‏جات و حلواها و امثال آنها در آن حمل شده است، در صورتى که اگر قبور محبانشان را زیارت می‌کردند چنین غذاهایی با خود نمی‌بردند! أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع‏ بَلَغَنِی أَنَّ قَوْماً إِذَا زَارُوا الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ حَمَلُوا مَعَهُمُ السُّفَرَ فِیهَا الْحَلَاوَةُ وَ الْأَخْبِصَةُ وَ أَشْبَاهُهَا لَوْ زَارُوا قُبُورَ أَحِبَّائِهِمْ مَا حَمَلُوا ذَلِکَ»(کامل الزیارات/ص129 و من لا یحضره الفقیه/2/281)
  • امام صادق(ع) به برخی اصحابشان فرمودند: آیا به زیارت قبر اباعبدالله(ع) می روید؟ گفتم: بله. حضرت فرمود برای این سفر سفره برمی‌دارید؟ عرض کردم، بله. حضرت فرمودند: یقیناً اگر به زیارت قبول پدران و مادرانتان می‌رفتید، چنین نمی‌کردید. عرض کردم: پس چه چیزی بخوریم؟ فرمودند: شیر و نان؛ و قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع لِبَعْضِ أَصْحَابِهِ: تَأْتُونَ قَبْرَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع؟ قَالَ قُلْتُ: نَعَمْ. قَالَ: تَتَّخِذُونَ لِذَلِکَ سُفْرَةً؟ قَالَ قُلْتُ: نَعَمْ. قَالَ: أَمَا لَوْ أَتَیْتُمْ قُبُورَ آبَائِکُمْ وَ أُمَّهَاتِکُمْ لَمْ تَفْعَلُوا ذَلِکَ. قَالَ قُلْتُ: أَیَّ شَیْ‏ءٍ نَأْکُلُ؟ قَالَ الْخُبْزَ بِاللَّبَنِ.(من لایحضره الفقیه/2/281)
  • در روایت دیگر امام صادق(ع) فرمودند: زیارت بروید بهتر است از اینکه به زیارت نروید و زیارت نروید بهتر است از اینکه به زیارت بروید! راوى می‌‏گوید: محضر مبارکش عرض کردم: کمر من را شکستید با این کلام. حضرت فرمودند: به خدا قسم یکى از شما وقتى به زیارت قبر پدرش می‌‏رود غمگین و اندوهناک می‌‏رود ولى به زیارت قبر مطهّر آن حضرت می‌‏روید در حالى که با خود سفر‌ه‌‏ها می‌‏برید، نه، این طور نباید به زیارت آن جناب بروید بلکه زیارتش کنید با حالى افسرده و حزین و گرفته؛ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع: تَزُورُونَ خَیْرٌ مِنْ أَنْ لَا تَزُورُوا وَ لَا تَزُورُونَ خَیْرٌ مِنْ أَنْ تَزُورُوا. قَالَ قُلْتُ: قَطَعْتَ ظَهْرِی. قَالَ: تَاللَّهِ إِنَّ أَحَدَکُمْ لَیَذْهَبُ إِلَى قَبْرِ أَبِیهِ  کَئِیباً حَزِیناً وَ تَأْتُونَهُ أَنْتُمْ بِالسُّفَرِ. کَلَّا حَتَّى تَأْتُونَهُ شُعْثاً غُبْرا(کامل الزیارات/130)

در مسیر پیاده‌روی که می‌توانید با شکم خالی ذکر بگویید، چرا با پرخوری، خود را دچار غفلت کنیم؟!

  • ضمن اینکه فرموده‌اند در حال عبادت خوب است که شکم آدم خالی باشد، و این کار(پیاده‌روی اربعین) یک عبادت بسیار باعظمت و نورانی است. البته ممکن است سقف ظرفیتی بعضی‌ها واقعاً این باشد که برای پذیرایی شدن بیایند و این برای‌شان شیرین باشد، ولی شما بدانید که خصوصاً سفر زیارتی امام حسین(ع) پرهیزهای مشخصی دارد و صریحاً در روایات آمده است.
  • ما داریم به یک مهمانی می‌رویم. یادمان هست که قبلاً مادرها وقتی بچه‌های خود را به مهمانی می‌بردند می‌گفتند: «زیاد در سفره دست دراز نکن، اگر خواستی خودم به تو می‌دهم!» یعنی مادرها در مهمانی‌ها برای آبروداری، به بچه‌ها یک‌مقدار پرهیز غذایی می‌دادند. ما هم در این مهمانی بزرگ، باید اینها را نشان دهیم. البته آنجا وقتی موقعیتش پیش بیاید، واقعاً به زائرین التماس می‌کنند که «بیایید میل بفرمایید» اما واقعاً حیف است برای شما که می‌توانید در آن لحظات نورانی پیاده‌روی، با شکم خالی ذکر بگویید، چرا شکم خود را پر کنید و خود را دچار غفلت کنید؟ این خیلی صدمه است.

3. تعقیبات نماز را طولانی کنید و با محوریت نماز جماعت و قرآن به عبادت بپردازید/ باتجربه‌ترها مسیر نجف-کربلا را در 5روز می‌روند نه 2روز

  • نکتۀ دیگر در آداب اربعین، پرداختن به عبادات و خصوصاً با محوریت نماز جماعت و قرآن است. مثلاً نماز جماعت‌های بسیار خوش ‌آب و رنگ، با تعقیبات کمی مفصل‌تر. وقتی سرِ صفوف نماز جماعت نشسته‌اید، زیاد عجله نکنید که بلند شوید و راه بیفتید. آن کسانی که در این سفر تجربۀ بیشتری دارند، عجله‌ای ندارند که این مسیر پیاده‌روی- نجف تا کربلا- را در دو روز طی کنند، بلکه 4-5 روز، این پیاده‌روی را طول می‌دهند. و عجیب اینکه نورانیت خودِ مسیر پیاده‌روی بیشتر از نورانیت زمانی است که شما مقیم کربلا هستید. این هم یک اسراری دارد!
  • وقتی شما در طول مسیر پیاده‌روی می‌خواهید استراحت‌گاه‌های خودتان را تنظیم کنید، چه اشکالی دارد که مکان استراحت شما، همان‌جایی باشد که موقع اذان می‌رسید؟ یعنی در طول مسیر هر وقت که موقع اذان و نماز شد، در همان‌جایی که برای نماز توقف می‌کنید، بنشینید و استراحت کنید. و تعقیبات نماز را هم کمی طولانی کنید.

روضه‌ها را هم در صفوف نماز جماعت بخوانید/ این مسیر باید به یک عبادت‌گاه تبدیل شود!

  • حتی اگر می‌خواهند روضه بخوانند، روضه‌ها را هم در صفوف همین نمازهای جماعت بخوانند. اصلاً این مسیر باید تبدیل به یک عبادت‌گاه بشود. این یکی از صحنه‌هایی است که باید دیده شود.
  • برخی دوستان، طراحی کرده‌اند که در مسیر نجف کربلا، یک ختم قرآن انجام دهند و این امکان دارد. با هندزفری‌ها و گوشی‌ها می‌توانید در اوقات مناسب و در هنگام راه رفتن قرآن بخوانید و همه یا بخشی از قرآن را ختم کنید و ثوابش را به حضرت زهرا(س) و حضرت زینب(س) و 14 معصوم هدیه کنید. و ثواب این هدیه کردن را به روح شهدا و حضرت امام(ره) نثار کنید. و کل این ثواب مضاعف را به روح رفتگان خود هدیه کنید.

4. «دعوا درست نشدن» بر اصلاح برخی رفتارهای غلط اولویت دارد/ در این سفر زیاد هوس «برخی نهی از منکرها» به سرتان نزند

  • نکتۀ دیگری که در این سفر باید به آن پرداخت، این است که زیاد در این سفر هوس برخی «نهی از منکر و امر به معروف»ها  به سرتان نزند؛ چون ممکن است برخی از سلایق در این سفر بخواهند یک‌مقدار پررنگ‌تر بشوند؛ برای اینکه دعوا درست کنند. «دعوا درست نشدن» اولویت دارد بر اینکه رفتار غلط اصلاح شود. پس مراقب باشید که یک‌دفعه‌ای تصمیم نگیرید که در آنجا همه‌چیز را درست کنید!

دستور امام صادق(ع): با دشنام‌دهندۀ به علی(ع) برخورد نکن! مصاحفه کن!

  • با توجه به اینکه آن جریان خبیث سیاسی دشمن اسلام و تشیع و ایمان، دنبال دعوا راه‌ انداختن هستند، لذا شما این فرصت را از آنها بگیرید. امام صادق(ع) یکی از دوستان‌شان را دیدند و فرمودند: این‌طوری که من به تو نگاه می‌کنم، احساس می‌کنم اگر کسی دشنام به علی(ع) بدهد، تو حاضری او را به قتل برسانی؟ او گفت: بله، من نمی‌توانم تحمل کنم. حضرت فرمود: ولی می‌دانید ما چگونه هستیم؟ کسی که جدّ من یعنی علی(ع) را صبّ کند و به ایشان نفرین کند، من از او فاصله می‌گیرم تا عصبانیت او فروکش کند و بعد می‌روم با او مصافحه می‌کنم.(قَالَ لِی أَبُو جَعْفَرٍ ع: إِنِّی أَرَاکَ لَوْ سَمِعْتَ إِنْسَاناً یَشْتِمُ عَلِیّاً فَاسْتَطَعْتَ أَنْ تَقْطَعَ أَنْفَهُ فَعَلْتَ. قُلْتُ: نَعَمْ. قَالَ: فَلَا تَفْعَلْ. ثُمَّ قَالَ: إِنِّی لَأَسْمَعُ الرَّجُلَ یَسُبُّ عَلِیّاً [جَدّی] وَ أَسْتَتِرُ مِنْهُ بِالسَّارِیَةِ فَإِذَا فَرَغَ أَتَیْتُهُ فَصَافَحْتُهُ؛ محاسن/1/260)

از برخوردهایی که دشمن سوء استفاده می‌کند، پرهیز کنید/ طبیعی است که دشمن در این زمینه‌، نقشه‌هایی داشته باشد!

  • یقیناً اگر در یک موردی جایش باشد، آدم باید مراقبت کند تا دعوایی پیش نیاید؛ مثلاً دعوا بر سر اختلاف نظرهای سیاسی، یا اختلاف نظرهای دیگر. حتی اگر می‌دانید که یک کسی دارد یک بدعتی می‌گذارد، اگر زمینۀ گفتگوی صمیمانه هست، اشکالی ندارد با او صحبت کنید، ولی اگر او می‌خواهد نزاعی ایجاد کند، باید به‌شدت از نزاع پرهیز کرد و با لبخند برخورد کرد. وقتی امام صادق(ع) با فرد ناصبی، آن‌طور بزرگوارانه برخورد می‌کند، شما هم باید از برخوردهایی که دشمن سوء استفاده کند، پرهیز کنید. چون طبیعی است که دشمن در این زمینه‌، نقشه‌هایی داشته باشد. و این صحنه‌هایی است که پارسال به‌طور مختصر دیده شد و تنش‌زا بود. و دشمن حتماً برای این برخوردها، برنامه‌ریزی می‌کند.
  • انگلیس خبیث آن‌قدر نامرد است که نه‌ فقط دستگاه امنیتی و سرویس‌های جاسوسی انگلیس، بلکه دستگاه تبلیغاتی او-که می‌خواهد یک وجاهتی هم داشته باشد- چند سال پیش در روز تاسوعا می‌گفت: «امروز، روز تاسوعا است که شیعیان برای برادر ناتنی امام حسین(ع) عزاداری می‌کنند!» در حالی که ما می‌گوییم: «اصلاً برادر واقعی یعنی عباس!» آن‌وقت این انگلیسی نامرد، چیزی که در مخیلۀ هیچ بچه‌شیعه‌ای تابه‌حال خطور نکرده بود، را مطرح می‌کند که «ابالفضل، برادر ناتنی امام حسین است!» یعنی تا جایی که بتواند ضربه می‌زند و اختلاف می‌اندازد. و سال‌هاست که در محرم‌ها و عزاداری‌ها دارد بر روی اختلاف‌افکنی بین شیعیان برنامه‌ریزی می‌کند.

باید فهرست آداب پیاده‌روی اربعین تهیه شود و بین «همۀ زائرین» توزیع شود

  • امیدوارم که فهرست بلندی از این آداب اربعین-هم آداب معنوی و هم آداب رفتاری و اجتماعی- تهیه شود، تا زائرین ما این آداب را در این سفر نورانی رعایت کنند. باید کسانی که اهل ذوق و دقت هستند، آداب پیاده‌روی اربعین را بنویسند، توزیع کنند و تشریح کنند، به طوری که حتی یک نفر از کسانی که در این پیاده‌روی حاضر می‌شود هم نباشد که این آداب به دستش نرسیده باشد. مطمئن باشید که با رعایت این آداب، اجر این سفر و این حرکت بسیار باعظمت، مضاعف خواهد شد. ما امید واثق داریم که این زیارت باعظمت مقدمه‌ساز ظهور عاجل حضرت قرار بگیرد.

هر کس برای اربعین قدمی بردارد، امام حسین(ع) نامش را ثبت می‌کند

  • بنده اعتقاد دارم که هر کسی بخواهد برای اربعین یک کاری انجام دهد و قدمی برای اربعین امام حسین(ع) بردارد، امام حسین(ع) نام او را ثبت می‌کند. اصلاً آدم هر قدمی که برای اربعین بر می‌دارد، حالش واقعاً عوض می‌شود. ان‌شاء الله توفیق پیدا کنید در این مسیر نورانی قدم بردارید. مخصوصاً اربعین امسال که از نظر زمانی(فصلی) تقریباً نزدیک به همان زمانی است که زینب کبری(س) به کربلا بازگشتند و در این مسیر حرکت کردند...

روایت دلدادگی مسیحیان و زرتشتیان به عزای حسین(ع)

بیش از 30سال است که پیروان ادیان آسمانی صبح روز تاسوعا در تکیه هیئت ثارالله(ع) جمع شده و همراه با شیعیان در رثای سید و سالارشهیدان به نوحه‌خونی و عزاداری پرداخته و نهایت دلدادگی خود را به دستگاه حسینی نشان می‌دهند.

 
صبح تاسوعا است. فضای تکیه هیئت ثارالله آکنده از بوی کندر است و طبق سنت هر ساله همه آماده می‌شوند از میهمانان خود از اقلیتهای ادیان آسمانی (زرتشتی و مسیحی) به نحو شایسته مهمان‌نوازی کنند. میهمانان از اول صبح کم‌کم از راه می‌رسند و در گوشه‌ای از خیابان روبروی تکیه مستقر شده و منتظر شروع برنامه می‌شوند.
 
مهمانان مردی که داعشیان دیروز، شهیدش کردند
مراسم صبح تاسوعای حسینی با شروع خوش آمدگویی توسط یکی از مسئولان هیئت شروع شد. او گفت: « عباس(ع) ما کسی است که هر کس به او رو آورده دست خالی برنگشته است و شما میهمان خیمه بزرگ مردی هستید که داعشیان دیروز، روز عاشورا با پیشانی پینه بسته او را به شهادت رساندند.»
 
هیئت که به سمت خیابان‌های اطراف میدان هفت تیر راه افتاد، صحنه‌های زیبای وحدت پیروان ادیان آسمانی را مشاهده می‌شد که یکصدا فریاد عشق و دلدادگی به سیدالشهدا(ع) را سرداده بودند. آرمنیک، جوان مسیحی در حالی که پیشانی‌بند یا ابالفضل(ع) بر پیشانی فرزندش بسته و او را بر دوش خود قرار داده بود، می‌گوید: «حضرت ابالفضل(ع) که جانم فدایش بشود، الگوی همه بشریت است. من به ایشان به شدت علاقه دارم. ما عزاداران ایشان را تکریم می‌کنیم و هر سال روز اربعین به عزاداران حسینی حلیم می‌دهیم.»
 
یک مسیحی بسیجی عاشق+ عکس
 
او ماجرای شفای فرزند دوستش را این چنین نقل می‌کند: «فرزند یکی از دوستانم فلج بود و روی ویلچر هم قادر به نشستن نبود. این دوستم پیاده به کربلا می‌رود و شفای فرزندش را از حضرت ابالفضل(ع) می‌خواهد و وقتی برمی‌گردد فرزندش می‌توانست راه برود و حضرت ابالفضل(ع) او را شفا داده بود.»
 
در این جا همه جمع شده بودند از کوچک تا بزرگ، از کودک تا پیر، از زن تا مرد تا نهایت عشق و محبت خود را نشان دهند. آرین بمانی که فقط  12سال از بهار عمرش گذشته است با شور و حرارتی خاص درباره عشق و دلدادگی خود به خاندان حسینی این چنین می‌گوید: «من زرتشتی هستم و چیز زیادی از امام حسین(ع) و حضرت ابالفضل(ع) نمی‌دانم ولی این را می‌دانم که امام حسین(ع) را خیلی دوست دارم و هر سال در این مراسم با بابا و مامانم شرکت می‌کنم.»
 
مسیحی‌ام اما به زیارت امام رضا(ع) هم رفته‌ام
جوان 17 ساله زرتشتی در این باره می‌گوید: «من 4 سال است که در عزاداری تاسوعا شرکت می‌کنم. امام حسین(ع) را خیلی دوست دارم و از وقتی که محرم شده است در مراسم عزاداری شرکت کردم و با مسلمانان به عزاداری پرداختم.»
او می‌گوید: «من دو سه بار حاجت دلم را گرفتم. در یکی از موارد خواهر کوچکترم به بیماری مبتلا شده بود و من نذر کردم اگر خواهرم شفا پیدا کند به نیت یاران امام حسین(ع) به 72نفر از بچه‌های کوچک شیرکاکائو و کیک بدهم. خواهرم که شفا پیدا کرد من هم نذرم را ادا کردم. همین دیروز هم مادرم نذر امام حسین(ع) کرده بود و نذرش را ادا کرد.»
 
انریک یک مسیحی است که کارش فنی و تاسیساتی است. او با پرکشش و جاذبه دانستن عزاداری امام حسین(ع) و خاندان اهل بیت(ع) می‌گوید: «من هر ساله در عزاداری امام حسین(ع) شرکت می‌کنم و این برنامه کشش خاصی دارد و باعث آرامش انسان است. غذای امام حسین(ع) نیز طعم و مزه خاصی دارد. من با وجودی که مسیحی هستم به زیارت امام رضا(ع) رفته‌ام و حتی به کبوتران حرم امام رضا(ع) گندم هم داده‌ام.»
 
من از 10 سالگی پای روضه‌اش بوده‌ام/مسیحی بسیجی هستم
او می‌گوید: «حضور ما در مراسم عزاداری امام حسین(ع) منحصر به عاشورا و تاسوعا نیست. در کنار منزل ما که در کنار پارک میرزای شیرازی است حسینیه‌ای وجود دارد که مرتب در مراسمات آن جا شرکت می‌کنم و بارها دیده‌ام کسانی با حاجت آمده‌اند و حاجتشان روا شده است.»
 
مدیر بازنشسته بازرگانی شرکت زیراکس که سنی از او گذشته است، با اینکه مسیحی است هم با نشان دادن کارت بسیجی خود نقل می‌کند: «من حدود 60 سال دارم و از 10 سالگی در روضه امام حسین(ع) شرکت کرده‌ام و نمی‌توان نسبت به این اتفاق دینی بی‌تفاوت بود و شرکت کردن در عزاداری اجتناب ناپذیر است.»
پیرمرد مسیحی دوست ندارد درباره جزئیات کمک‌هایش در برپایی خیمه حسینی صحبتی کند و به طور کلی می‌گوید: «علاقه من به این مراسمات به حدی است که برای ساخت و ساز حسینیه‌ها و برافراشتن پرچم و علم امام حسین(ع) هزینه می‌کنم ولی دوست ندارم رقمی را بیان کنم زیرا که گفته شده اگر به کسی با دست راست کمکی می‌کنی جوری کمک کن دست چپت متوجه نشود.»
 
رشید زندی از زرتشتیان است که جمله معروف امام حسین(ع) در روز عاشورا که می‌فرماید «اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید» را بازگو می‌کند و می‌گوید: «عشق امام حسین(ع) در دل ما قرار دارد.»
بهروز، زرتشتی دیگری که در مراسم شرکت کرده‌است نیز از ارادت خود به اهل بیت(ع) این چنین تعریف می‌کند: «بچه که بودم به چشمم چوب خورد و مادرم نذر امام رضا(ع) کرد و خوب که شدم مادرم نذر خود را ادا کرد. در یزد که بودیم با مادربزرگم در عزاداری امام حسین(ع) شرکت می‌کردیم. الان هم بچه‌هایم هر ساله در دسته‌جات عزاداری شرکت دارند و از مراسم لذت می برند.»
هیئت عزاداری که به محل تکیه برمی‌گردد، عزاداری با حضور اقلیت‌های دینی از سرگرفته می‌شود و در حین عزاداری با محبتی خاص از آن‌ها با چای و شربت پذیرایی می‌شود. عزاداری و روضه که تمام می‌شود، حجت الاسلام مرتضایی در جمع عزاداران اقلیتهای آسمانی به سخنرانی می‌پردازد. او بر محدود نبودن عشق و دلدادگی به امام حسین(ع) صحبت می‌کند و می‌گوید: «عشق اقلیت‌ها به قدری است که خانم مسیحی به من گفت ما برنج نذری امام حسین(ع) را می‌گیریم و فریز می‌کنیم و در طول سال هر وقت برنج درست می‌کنیم قدری از آن برنج نذری به آن اضافه می‌کنیم تا در طول سال غذای متبرک مصرف کنیم.»
 
صحبتهای سخنران مراسم در حال تمام شدن است که ناگهان خانمی زرتشتی سراغ او می‌رود و اوج دلدادگی و عشق خود نسبت به امام حسین(ع) را در جملاتی که اشک از دیدگان همه جاری می‌کند، بیان می‌کند. او به حجت الاسلام مرتضایی می‌گوید: «شما از همه اقلیت‌ها نام بردید و از آن‌ها به خاطر عشق و محبتشان به امام حسین(ع) تشکر کردید ولی نامی از زرتشتیان نبردید. ما زرتشتیان عاشق و نوکر اباعبدالله الحسین(ع) و برادرش ابالفضل العباس(ع) هستیم.»
 
در نهایت طبق سنت 30ساله‌ای که در تکیه هیئت ثارالله(ع) واقع در میدان هفت تیر تداوم دارد، میهمانان عباس بن علی(ع) در صفوف اطعام قرار می‌گیرند و با نهایت دلدادگی تبرکی خود را دریافت کرده و در حالی که هنوز بوی کندر در فضای هیئت پیچیده است با بغضی در گلو از هیئت خارج می‌شوند.
 
رحمت واسعه‌ات سفره ما را پر کرد ...

دستمالی که شاه اسماعیل از سر حُر بن یزید باز کرد

حُرّ بن یزید بن ناجیه تَمیمی یربوعی ریاحی، از یاران امام حسین(ع) و شهدای کربلا. او از بزرگان و رؤسای کوفه و مردی شریف در میان قوم خود بود و از جنگاوران مسلمان به شمار می‌رفت. حر فرمانده بخشی از سپاه عبیدالله بن زیاد در واقعه کربلا بود که به سبب پشیمانی از اقدام خود و پیوستن به امام حسین(ع)، نزد شیعیان حرمتی خاص دارد. شیعیان حر را نماد امید به قبولی توبه و رستگاری بعد از آن می‌دانند. 
زمان توبه حرّ تا شهادت وی چندان به طول نینجامید. بنابر روایتی، حرّ از امام تقاضا کرد که چون نخستین کسی بوده که بر امام خروج کرده، اجازه دهد که نخستین مبارز و شهید باشد.

جنازه آن آزاد مرد را قبیله اش، بن ریاح، از میدان جنگ خارج کرد و در روستایی در ۷ کیلومتری شمال غربی کربلا به خاک سپرد. همان جا که امروزه به سبب وجود قبر او به « روستای حرّ » معروف است. آستان مبارک آن شهید در ۳۷۰ ق به دستور عضدالدوله دیلمی ساخته شد. در ۹۱۴ ق شاه اسماعیل صفوی، که خود به زیارت این آستان مشرف شده بود، به تجدید بنای آن پرداخت. این بنا یک بنای ساده در میان صحرا است که به صورت یک چهار دیواری آجری و قلعه ای مستحکم به دستور مادر آقاخان محلاتی ساخته شده است. این مزار صحن و گنبدی با کاشی آبی و ضریح نقره ای دارد. ناصر الدین شاه، که آن جا را زیارت کرد، در آن دوران از خرابی و وضع نامطلوب و نگه داری بد آن بقعه به مدحت پاشا، حاکم کربلا، گلایه کرده و برای تعمیر و نگه داری بهتر آن سفارش هایی کرده بود.

بنا بر این گزارش، در ۱۳۳۰ ق تعمیراتی در آن آستان انجام گرفت و ایوانی در آن تعبیه شد. کتیبه بالای این ایوان نشان دهنده بانی و تعمیر کننده آن است: « قد عمر هذا المکان بهمه آقا حسین خان شجاع السلطان همدانی دام ظله الفانی سنه ۱۳۳۰ ق ». در قسمت شرقی صحن، حجره هایی در دو طبقه جهت سکونت زائران ساخته شده و هنرمندان ایرانی در ۱۳۹۶ ق، حرم را آینه کاری کردند.

در کتاب‌ «تنقیح‌ المَقال‌» مامَقانی‌ نقل‌ می کند از حائری‌ از سیّد نعمه‌ الله‌ جزائری‌ در کتاب‌ «أنوار نعمانیّه‌» که‌ او می گوید: ‎ جماعتی‌ از مردمان‌ معتمد و موثّق‌ برای‌ من‌ نقل‌ کردند که‌ چون‌ شاه‌ إسماعیل‌ بغداد را به‌ تصرّف‌ خود درآورد برای‌ زیارت‌ قبر حضرت‌ سیّد الشهداء علیه‌ السّلام‌ به‌ کربلا آمد و چون‌ از بعضی‌ از مردم‌ شنیده‌ بود که‌ به‌ حرّبن‌ یزید ریاحی‌ طعن‌ می زنند، به‌ سمت‌ قبر حرّ آمد و دستور داد قبر حرّ را نبش‌ کنند.

چون‌ قبر حرّ را نبش‌ کردند، دیدند که‌ به‌ همان‌ هیئت‌ و کیفیّتی‌ که‌ کشته‌ شده‌ است‌ خوابیده‌ است‌، و بر سر او دستمالی‌ دیدند که‌ با آن‌ سر حرّ بسته‌ شده‌ بود.

شاه‌ اسماعیل‌ در کتب‌ تاریخی خوانده‌ بود که‌ در واقعه‌ کربلا که‌ سر حرّ مورد اصابت‌ قرار گرفت‌ و حضرت سید الشهدا علیه السلام دستمال‌ خود را بر سر حرّ بستند و حرّ با همان‌ دستمال‌ دفن‌ شده‌ است‌، برای‌ باز کردن‌ و برداشتن‌ دستمال‌ تصمیم‌ گرفت‌. چون‌ آن‌ دستمال‌ را باز کردند خون‌ از سر حرّ جاری‌ شد بطوریکه‌ از آن‌ خون‌ قبر پُر شد و چون‌ دستمال‌ را بستند خون‌ باز ایستاد و چون‌ دوباره‌ باز کردند خون‌ جاری‌ شد. و هر چه‌ کردند که‌ بتوانند آن‌ خون‌ را به‌ غیر از همان‌ دستمال‌ بندبیاورند و از جریانش‌ جلوگیری‌ کنند میسّر نشد. و از اینجا دانستند که‌ این‌ قضیّه‌ موهبت‌ الهی‌ است‌ که‌ نصیب‌ حرّ شده‌ است‌. شاه‌ إسمعیل‌ دستور داد قبّه‌ای‌ بر مزار او بنا کردند و خادمی‌ را بر آن‌ گماشت‌ تا آن‌ بقعه‌ را خدمت‌ کند.

ناپاک زاده هایی که بزرگ ترین جنایت تاریخ را آفریدند

تـربـیـت درسـت دیـنـى و روابـط مـشـروع خانوادگى، سهمى بسیار ارزنده در سلامت اجتماع، آزادگى مردم و روند الهى نظام حکومتى دارد. انحرافات اخلاقى، با ناموس طبیعت و شریعت ناسازگارند و بنیادهاى اخلاقى و انسانى را ویران مى‌کنند و همیشه ابزارى در دست حکومت‌هاى استبدادى بوده‌اند و دستگاه اموى به سختى بدان‌ها آلوده بوده است.

هر چند که انتخاب راه درست، برای همه آزاد است، اما برخی عوامل سبب می شود که انسان، راه درست را گم کند و به سوی دوزخ و کفر بشتابد. تولد ناپاک از جمله این موارد است. بسته شدن نطفه ی انسان به صورت حلال، آنقدر مهم است که رسول خدا (ص) فرمود: «دوست ندارد ما را مگر شخص حلال ‏زاده، و دشمنى نمى ‏کند با ما جز آنکه ناپاک زاده باشد.» (۱)

انگار نطفه ای که سر آغازش با دریدن حدود خدا آغاز شود، مسیرش جز با لگدمال کردن طاعت او ادامه نخواهد یافت.

نطفه های ناپاکی که بزرگ ترین جنایت تاریخ را آفریدندیزید بن معاویه

پدر یزید معاویه نبود. به احتمال زیاد به علت وجود قاعده ی فراش، فرزند زنازاده ی «میسون» را به معاویه منتسب ساختند. قاعده ی فراش بیان می کند که اگر فرزندی در مدت زوجیت زنی با مردی متولد شود و مرد نگوید که این فرزند من نیست، بچه را به او منتسب می کنند؛ چه از او باشد چه نباشد.

میسون، مادر یزید، از قبیله ی کلبیان  و دختر بَجدَل کلبی است. (۲) زمانی که شهرت زیبایی و اندام موزون او به گوش معاویه رسید، معاویه، ندیده عاشق او شد و در سن ۵۲ سالگی او را به کاخ فراخواند و با او ازدواج کرد.

زمانی که میسون با معاویه ازدواج کرد، باکره نبود. نطفه ی یزید نیز زمانی بسته شد که میسون با غلام پدرش، رابطه برقرار کرد و از او حامله شد. (۳)

افراد قبیله «میسون» مسیحی بودند و تمامی قبیله او مسلمان نشدند. بدین خاطر پس از آن که معاویه از میسون جدا شد و یزید را به طایفه میسون فرستاد، افزون بر اخلاق ظاهری بادیه نشین و صحراگزینی در یزید همچون علاقه به شکار، اسب سواری، تربیت حیوانات و بازی با سگ و میمون، از تربیت خاصّ مسیحیان تأثیر پذیرفت و از این رو شراب خواری، رقص، غنا، سگ بازی و خوش گذرانی جزء طبیعت وجودی وی در آمد.

از اشعار او این شعر است که:
دع المساجد للعبّاد تسکنها     وأجلس علی دکه الخمار و اسقینا 
ان الذی شربا فی سکره طربا     و للمصلّین لادینا ولادنیا 
مساجد را برای عابدان بگذار تا در آن سکنی گزینند و خود بر دکان شراب فروش نشین و به ما شراب بده. آن کس که شراب نوشد، در حالت خماری به طرب پردازد؛ در حالی که نمازگزاران نه دین دارند و نه دنیا.

نطفه های ناپاکی که بزرگ ترین جنایت تاریخ را آفریدندعبیداللّه بن زیاد

عبیدالله بن زیاد که در زیارت عاشورا «ابن مرجانه» خوانده شده است، پدرش زیاد بن ابیه بود. کسی که پدر خودش نیز معلوم نیست. مادر زیاد (مادر بزرگ ابن مرجانه) سمیّه، زنی بدکاره بود. سمیه زمانی که در زوجیت پدر زیاد بود، با مردان دیگر رابطه داشت و در آن زمان، به زناکاری مشهور شده بود.

بعدها ابوسفیان ادعا کرد که زیاد، حاصل زنای او با سمیه بوده است امّا تاریخ نویسان معتقدند که این دروغی بیش نیست و سمیه در زنا با غلام بنی علاج، زیاد را باردار شد. (۵)

از طرفی مادر عبیدالله بن زیاد، مرجانه بود. زنی کافر که به گمراهی مشهور بود. زمانی که از زیاد جدا شد، به عقد شیرویه در آمد که مردی کافر بود. عبیدالله نیز در خانه ی شوهر مادرش رشد یافت. (۶)

ابن زیاد کسی است که از زبان مبارک امام حسین (ع)، «زنازاده پسر زنازاده» خوانده شد. (۷)

ابن زیاد را «ابن مرجانه» هم می گویند؛ زیرا نام مادر او کنیزی زناکار و مجوسی به نام «مرجانه» بود. پس از عاشورا که اسرای اهل بیت علیهم السلام را در کوفه وارد دارالاماره کردند، حضرت زینب علیهاالسلام خطاب به ابن زیاد، او را «ابن مرجانه» خواند که این، اشاره به نسب ناپاک او بود و رسواگر حاکم مغرور کوفه.

عبیداللّه از سرداران مشهور اموی بود که در سال ۵۴ هجری از طرف معاویه به حکومت خراسان گمارده شد و در سال ۵۶ از آنجا عزل و به حکمرانی بصره منصوب گردید. پس از مرگ معاویه و روی کار آمدن یزید و با حرکت مسلم بن عقیل به سمت کوفه، با حفظ سمت، والی کوفه نیز شد و اوضاع را تحت کنترل در آورد و مسلم بن عقیل را به شهادت رساند و پس از آن، فرمان قتل سید الشهدا علیه السلام و یاران او و اسارت اهل بیت علیهم السلام را به عمر بن سعد ـ که فرمانده سپاه کوفه در کربلا بود ـ داد.(۸)

نطفه های ناپاکی که بزرگ ترین جنایت تاریخ را آفریدندعمر بن سعد

عمر، فرزند سعدی است که در انتسابش به وقاص تردید وجود دارد. مادر سعد با خادم مادرش که مردی از قبیله ی بنی عذره بود، زنا کرد و حاصل آن سعد بی سعادت شد. اتفاقاً روزی سعد ابی وقاص با معاویه بر اثر چنین ماجرایی بحث کردند. ماجرا اینگونه بود که سعد به معاویه گفت: «من در امر خلافت از تو سزاوارتر هستم.» معاویه در جوابش گفت: «چون تو از نطفه ی مردی از قبیله ی بنی عذره هستی، لایق امر خلافت نیستی؛ زیرا آنها ار اراذل مردم اند.» (۹)

 
 
نطفه های ناپاکی که بزرگ ترین جنایت تاریخ را آفریدندشمربن ذی الجوشن

برای شمربن ذی الجوشن اسم های دیگری چون اوس یا شرحبیل نیز ذکر شده است. او را ذی الجوشن، صاحب زره وجوشن می گفتند؛ زیرا سینه او برآمده بود و همانند سپری بسته شده نشان می داد. او نخست از یاران علی علیه السلام در جنگ صفین و از فرماندهان شجاع و نامدار کوفه بود که در کنار حسن و حسین و در رکاب امام علیهم السلام حاضر بوده است. اما سرشت ناپاک او به خاطر عمل زشت مادرش بر محیط و آداب الهی و اجتماعی چیره شد و سرانجام در لشکر عبیداللّه بن زیاد قرار گرفت.

روزی مادر شمر که زن بزچرانی بود و در بیابان به کار خود مشغول بود، از چوپانی که از کنار او می گذشت، تقاضای آب کرد تا با آن رفع عطش کند. چوپان تقاضای شیطانی خود را شرط دادن آب قرار داد و او نیز پذیرفت و از این طریق، نطفه شمر منعقد شد.(۱۰) از این رو امام حسین علیه السلام در روز عاشورا خطاب به او فرمود:
«یابن راعیه المِعْزی»؛ ای پسر زن بزچران!

ناپاک زاده هایی که بزرگ ترین جنایت تاریخ را آفریدندکسانی که بر پیکرها اسب راندند

پس از شهادت امام حسین (ع) و یارانشان، عمر بن سعد ملعون فریاد زد: «چه کسی داوطلب می شود که بر بدن حسین اسب بتازد؟»

ده نفر از مردم سنگ دل جلو دویدند که عبارت بودند از: ۱٫ اسحاق بن حوبه (کسی که پیراهن امام را غارت کرد) ۲٫ اخنس بن مرثد ۳٫ حکیم بن طفیل ۴٫ عمر بن صبیح صیداوی ۵٫ رجاء بن منقذ عبدی ۶٫ سالم بن خیمثمه جعفی ۷٫ صالح بن وهب جعفی ۸٫ واحظ بن غانم ۹٫ هانی بن ثبیت حضرمی ۱۰٫ اُسید بن مالک

اینان در برابر کاری که کردند، جایزه ی کوچکی از ابن زیاد گرفتند. ابن طاووس در کتاب ارزشمند خود، «لهوف» ذکر می کند که هر ده تن آنها حرام زاده بودند. (۱۱)

وَ لَعَنَ اللَّهُ آلَ زِیادٍ وَ آلَ مَرْوانَ وَ لَعَنَ اللَّهُ بَنى اُمَیَّهَ قاطِبَهً وَ لَعَنَ اللَّهُ ابْنَ مَرْجانَهَ وَ لَعَنَ اللَّهُ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ لَعَنَ اللَّهُ شِمْراً وَ لَعَنَ اللَّهُ اُمَّهً اَسْرَجَتْ وَ اَلْجَمَتْ وَ تَنَقَّبَتْ لِقِتالِکَ… (۱۲)

و خدا لعنت کند خاندان زیاد و خاندان مروان را و خدا لعنت کند بنى امیه را همگى و خدا لعنت کند فرزند مرجانه (ابن زیاد) را. خدا لعنت کند عمر بن سعد را و خدا لعنت کند شمر را و خدا لعنت کند مردمى را که اسبها را زین کردند و دهنه زدند و به راه افتادند براى پیکار با تو.

گفتگو با «وحید چاوش» سازنده مهمترین مستندهای پیاده روی اربعین

«وحید چاووش» مستندسازی است که در چند سال اخیر خودش را وقف ثبت پیاده‌روی اربعین کرده است و با ساخت و تهیه‌ی آثار درخشانی مانند «یادداشت‌های یک پیاده»، «شما چه کسی هستید؟»، «ماما نَزیهه»، «حاشیه‌ای کوتاه از یک متن بلند»، «قصه های ناخوانده»، «صبحی که نزدیک است» و … تبدیل شده است به مهمترین و پرکارترین مستندساز ایران در به تصویر کشیدن بزرگترین راهپیمایی مذهبی جهان. مستندسازانی که در گسترده شدن هرساله‌ی این واقعه در چند سال اخیر نقش به سزایی داشته‌اند. سایت «سوره سینما» به مناسبت داغ شدن دوباره بحث پیاده روی اربعین گفتگویی با او انجام داده است که می خوانید:
 
شما به صورت آکادمیک و دانشگاهی در رشته‌ی شیمی، تحصیل کردید، چرا این تحصیلات را رها کردید و فیلمساز شدید؟
 
من وقتی شیمی می‌خواندم، حالم از خودم به‌هم می‌خورد و با خودم می‌گفتم تو یک عمر می‌خواهی بروی در یک آزمایشگاه کار کنی و یا نهایتا استاد دانشگاه بشوی. اصلاً با این سبک زندگی که روتین و کارت‌زنی باشد مشکل داشتم. بعدها فکر کردم بروم جامعه‌شناسی یا روان‌شناسی یخوانم. اما اتفاقاتی افتاد که باعث شد مستندساز شوم.
 
«روایت فتح» آوینی، باعث شد که مستندساز شوم
 
مهمترین اتفاقی و انگیزه‌ای که باعث شد به مستندسازی علاقه‌مند شوید، چه بود؟
 
در دوره‌ی جنگ و زمانی که سری «روایت فتح» پخش می‌شد، کارهای آقای آوینی به چشم من نوجوان که سن و سالی نداشتم و ۱۶، ۱۷ ساله بودم، بسیار جذاب و متفاوت از کل برنامه‌های تلویزیون بود. یک حس مخصوص عجیب و غریبی داشت. آدم احساس خودمانی بودن می‌کرد. در واقع «روایت فتح» آوینی، باعث شد که مستندساز شوم. آن‌موقع یادم هست که «خرمشهر؛ شهری در آسمان» -اگر اسم را اشتباه نگویم- از آقای آوینی پخش می‌شد و من به‌قدری شیفته‌ی این فیلم بودم که با ویدیوی بتاماکس قدیمی که ممنوع بود، همه را ضبط و تماشا می‌کردم. برادر من یک دوربین VHS خریده بود و من این دوربین را برداشتم که بروم به مناطق جنگی که تصاویری را ضبط کنم.
 
داستان اولین ملاقات با«مرتضی آوینی»
 
چه سالی تصمیم گرفتید برای ضبط تصاویر به مناطق جنگی بروید؟
 
سال ۷۲. دوربین VHS را برداشتم و همراه با یکی از دوستان راه افتادیم که برویم مناطق جنگی و فیلم بگیریم. به پادگان لشگر ۲۷ تهران مراجعه کردیم و به طور اتفاقی دیدیم که گروه روایت فتح هم آنجا هستند و دیدم همان آقایی که نه اسمش را می‌دانستم و نه چهره‌اش را دیده بودم و همیشه در به در دنبالش می‌گشتم، به عنوان کارگردان آنجاست. به هرحال اولین ملاقات من با «مرتضی آوینی» این‌گونه شکل گرفت.
 
بعد از اولین صحبت با آوینی، کاملا دلسرد شدم!
 
اولین صحبت شما با شهید آوینی درباره‌ چه بود؟
 
وقتی نزد آقای آوینی رفتیم، به ایشان گفتیم که ما می‌خواهیم بیاییم روایت فتح کار کنیم و فیلم بگیریم و فیلم بسازیم و از این حرف‌ها. آوینی گفت: «بسیار خوب، حالا بعدها بیایید و …» این جواب را که داد، انگار آب یخ روی سر من ریختند. ولی رفیق من سمج بود. من همان‌جا تصمیم گرفتم برگردم به خانه، ولی او قبول نکرد و گفت ما فیلم می‌گیریم و خودمان مستند می‌سازیم. بعد هم به من گفت یاالله! شروع کن به فیلم گرفتن. ما تا دوکوهه با آن VHS فیلم گرفتیم. آن فیلم‌ها هنوز هستند.
 
آوینی از اولین فیلمهایی که گرفتم، لذت برد
 
داشتیم می‌رفتیم که وسط راه اتوبوس‌ها خراب شدند. یکی از بچه‌های بسیجی که جانباز بود با دست قطع شده رفت زیر اتوبوس که آن را تعمیر کند. من از داخل اتوبوس، او را دنبال کردم و با او زیر اتوبوس رفتم .طبق همان آموزه‌هایی که در روایت فتح دیده بودم، ناخودآگاه دنبال سوژه تا زیر ماشین رفتم. یکی دو صحنه‌ی این‌جوری و فضاهای صمیمی و بکری را که در آن اتوبوس بود، ضبط کردیم و رسیدیم به دوکوهه که رفیق ما رفت سراغ آوینی. فیلم‌ها را به آوینی نشان دادیم. ایشان فیلم‌ها را نگاه کرد و گفت خیلی خوب است. همین‌جوری بگیرید. فردای آن روز ما به همین شکل فیلم گرفتیم.
 
حتی نمی‌دانستم زوم یعنی چه!
 
این فیلم‌ها نگاه آوینی را نسبت به شما عوض کرد؟
 
بله. ما سه‌روز بود که التماس می‌کردیم و چپ و راست خودمان را به آوینی نشان می‌دادیم که ما می‌خواهیم بیاییم روایت فتح و آوینی می‌گفت حالا شما فعلا همین جا کار کنید تا بعداً ببینیم چه می‌شود. اما این بار موقع شام خوردن، مرتضی آوینی از ما پرسید شما روایت فتح می‌آیید؟ با این پیشنهاد سر از پا نمی‌شناختم. گفتیم معلوم است که می‌خواهیم بیاییم. سه روز است داریم التماس می‌کنیم. حالا من تشنه، می‌خواهم از او بپرسم که چه کار کنم و چه بگیرم؟ گفت: همه را سر میز موویلا به تو یاد می‌دهم. من اصلاً نمی‌دانستم موویلا چی هست! از خودم می‌پرسیدم یعنی درست شنیده‌ام؟ اصلاً این چه می‌گفت؟ اصلاً نمی‌فهمیدم این میزی که گفت چی هست. می‌گفتم خب؛ همین الان یاد بده چرا سر میز؟ بعد گفت: سر میز مونتاژ قشنگ به تو یاد می‌دهم، فقط الان Zoom و Zoom Back نکن و این دسته زوم‌ات را بشکن. من حتی نمی‌دانستم دسته Zoom چی هست. Zoom را می‌دانستم، ولی Zoom Back را نمی‌فهمیدم چیست. یعنی این‌قدر با فضای فیلمسازی بیگانه بودم.
 
 
 
آوینی قبل از جلسه دوم‌مان شهید شد
 
ارتباط شما با «شهید آوینی» تا چه مدت زمانی ادامه داشت؟
 
یک هفته یا حداکثر ۱۰ روز بعد، مرتضی آوینی شهید شد و من هرگز به جلسه‌ی دوم صحبت با او نرسیدم، ولی شهید شدن او، انگیزه‌ی وحشتناکی را در من ایجاد کرد. شروع کردم به کلاس رفتن و در کلاس‌های آزاد فیلمسازی شرکت کردم. الان که فکرش را می‌کنم افسوس می‌خورم که چرا در دانشگاه وقتم را صرف شیمی و روان‌شناسی کردم. اگر به جای اینها به سراغ رشته‌ی سینما می‌رفتم، خیلی جلوتر بودم.
 
اولین کار مستند جدی‌تان را باچه موضوعی ساختید؟
 
یک فیلم در‌باره‌ی جانبازی بود که سرطان داشت و به شکلی از شفای او قطع امید شده بود و من او را به حرم امام رضا(ع) می‌بردم و امید داشتم که شفای او را از ایشان بگیرم. این جانباز روز به روز تحلیل رفت و سرانجام شهید شد. یادم هست که دوست نداشتم شهادتش را بگیرم و می‌گفتم شفای او را می‌گیرم .
 
امروز شرایط مستندسازی نسبت به گذشته چه مقدار‌ فرق کرده است؟
 
الان شرایط خیلی آسان شده. من رفقایی را می‌بینم که دل‌شان می‌خواهد فیلمساز بشوند، ولی نمی‌شوند. تحلیل من این است که اینها دارند در شرایط استاندارد و راحتی زندگی می کنند. الان دوربین ارزان و باکس مونتاژ مفت شده و شما با کامپیوتر می‌توانید خیلی از کارها را انجام بدهید. آن موقع باید ساعتی پنج‌هزار تومان پول باکس مونتاژ می‌دادیم و پنج‌هزار تومان پول زیادی بود، ولی الان شما هرقدر دل‌تان بخواهد می‌توانید روی هارد کامپیوتر راش بگیرید و ذخیره کنید. من شش تا کاست Betacam بیشتر نداشتم و من سه روز بیشتر نمی‌توانستم فیلم ضبط کنم چون پولی نداشتم.
 
روایت فتح، پس از شهادت مرتضی آوینی
 
بعد ازشهادت آوینی از روایت فتح جدا شدید؟
 
من خیلی تلاش کردم در روایت فتح یک چیزهایی را یاد بگیرم، ولی روایت فتح بعد از آوینی بسیار محدود بود، و دوستانی که در آنجا بودند از بالا به پایین به افراد نگاه می‌کردند. اصلاً مگر کسی به من اجازه می‌داد که وارد باکس تدوین بشوم؟ من در آنجا سرباز بودم. به من می‌گفتند این در را باز کن و ببند. می‌خواستند منیّت مرا از بین ببرند تا من تأدیب بشوم! داشتند مرا تهذیب می‌کردند! فهم خودشان از مرتضی آوینی ‌همین‌قدر و به اندازه مغز خودشان بود. تصور می‌کردند که مرتضی آوینی را فهمیده‌اند و راه این است . البته از بچه‌های روایت فتح کسانی بودند که به من کمک کردند. مثلاً مرتضی شعبانی چیزهایی درباره‌ی تصویرپردازی به من یاد داد، ولی اینکه روایت فتح بعد از آوینی به من چیزی داده باشد، نه چیزی یاد نداد . روایت فتح آوینی چرا. همه چیز را از روایت فتح آوینی گرفتم. روایت فتحی که مرتضی آوینی فراهم کرده بود قله‌ای بود که به آن چشم می‌دوختی و از خودت می‌پرسیدی آیا روزی می‌رسد که حرفی بزنم و این‌قدر دلنشین و عمیق و درست باشد؟ همیشه فکرم این بود که روایت فتح را ادامه بدهیم بدون اسم روایت فتح. معتقدم روایت فتح یک روح است، نه یک اسم. یک روح واقع‌اندیشی و صحیح‌اندیشی با تکیه به ولایت اهل بیت (ع) است. اگر این را داشته باشی، روایت فتح می‌شود.
 
پیاده‌روی اربعین می‌تواند تن آمریکا را بلرزاند
 
چه شد به سراغ ساخت مستند درباره‌ی پیاده‌روی اربعین رفتید؟ اگر اشتباه نکنم اولین مستند شما با موضوع اربعین، «یادداشت‌های یکپیاده» بود که در سال ۹۰ ساخته شد. در آن زمان اربعین تا این حد در بین مردم ما جا نیفتاده بود.
 
من می‌دیدم که در عراق دارد یک اتفاق فوق‌العاده می‌افتد. زواری که تک و توک می‌رفتند و می‌آمدند قصه‌هایی را برای من تعریف می‌کردند که عجیب بود. این حرص و جوش را داشتم که ما چرا درباره‌ی این راه‌پیمایی بزرگ فیلم نمی‌سازیم؟ چون عراقی هستند؟ آنها دارند می‌گویند مرگ بر آمریکا، ما هم داریم می‌گوییم مرگ بر آمریکا و این حرکت، حرکتی است که می‌تواند تن آمریکایی‌ها را بلرزاند. داشتم تصور می‌کردم شش تا هشت میلیون آماری که می‌گویند چه جمعیتی است؟ در سال‌های اول ۲۰ میلیون نبود. از خودم می‌پرسیدم زیر سقف آسمان دنیا کدام رئیس‌جمهوری می‌تواند هشت میلیون جمعیت را در یک جا جمع کند؟ حتی اگر پول هم بدهد، چنین جمعیتی نمی‌آید . اما اینجا طرف می‌آید و از جیب خودش هزینه می‌کند و مایه می‌گذارد و هشت میلیون جمعیت در اینجا تدارک می‌شوند.
 
شباهت‌های کارکردن پای دیگ امام حسین(ع) و کار کردن پای دوربین
 
همان‌موقع‌ها یادم هست که تلویزیون برنامه‌ای را پخش می‌کرد که از من دو، سه دفعه دعوت کردند راجع به فیلم‌های اجتماعی‌ای که ساخته بودم حرف بزنم. راجع به فیلم‌های دفاع مقدسی که ساخته بودم از من دعوت کردند و آنها را نمایش دادند. در چند زمینه مختلف از من دعوت کردند. یک بار گفتم چرا وقتی محرم می‌شود از من دعوت نمی‌کنید؟ من درباره‌ی محرم هم فیلم ساخته‌ام. گفتند: ببین! برای محرم فیلم درست و حسابی نداریم. محرم همه می‌روند عزاداری، چیزی ندارد که بگوییم. این حرف‌ها برای من خیلی سخت و سنگین بود. به جرئت می‌گویم که من از پای دیگ امام حسین(ع) یاد گرفتم که چگونه پای دوربین کار کنم. به خدا قسم که عین واقعیت است و می‌توانم برای‌تان با مختصات دقیق بگویم که کارکردن پای دیگ امام حسین(ع) و کار کردن پای دوربین چه شباهت‌هایی با هم دارند.
 
مشکل این است که در عرصه فرهنگی هم دیپلمات شده‌ایم و انقلابی نیستیم
 
به نظر شما چه عاملی سبب می شود که صداوسیما برنامه دقیقی برای محرم نداشته باشد؟
 
آقای خامنه‌ای یک جمله‌ای دارد که یک جمله بسیار ساده است، ولی خیلی حرف توی آن هست. نمی‌دانم سر چه قضیه‌ای بود که آقا فرمودند: «من دیپلمات نیستم. من انقلابی هستم.» اعتقادم اینست که ما در تلویزیون دیپلمات شده‌ایم. در همه چیز دیپلمات شده‌ایم در عرصه فرهنگی‌مان دیپلمات شده‌ایم. ما دیگر انقلابی نیستیم. مشکل همین جاست. چه در عرصه سیاست، چه در عرصه اقتصاد و چه در عرصه فرهنگ. ما دیپلمات شده‌ایم. این جانی است که باید به تلویزیون برگردد. دیپلمات‌ها مشکلی ندارند و اساساً در همه دنیا لازم هستند. مگر آقا می‌خواست بگوید دیپلمات بد است؟ ولی یک چیز دیگر می‌خواهد بگوید. دیپلمات چندپهلو حرف می‌زند. چندپهلو حرف زدن و محافظه‌کار بودن جرئت را از تو می‌گیرد. مختصات انقلابی بودن خلاف دیپلمات بودن است. انقلاب یعنی مقابله با وضع موجود. وقتی می‌گویی انقلابی هستم یعنی یک چیزی را قبول ندارم و به صراحت هم اعلام می‌کنم، ولی وقتی می‌گویی دیپلمات هستم، یعنی چندپهلو حرف می‌زنم. شما می‌بینید که انقلاب لیبی انجام و قذافی کله‌پا می‌شود، ولی کک تلویزیون نمی‌گزد. چه شد؟ به من برمی‌خورد که مستندساز باشم و بیست سال دیگر بچه من از من بپرسد وقتی این اتفاق افتاد چرا نرفتی فیلم بسازی؟ من چه جوابی دارم به این بچه بدهم و چه جوری به او تفهیم کنم که یک مشت دیپلمات آنجا نشسته بودند و نه تنها خودشان کاری نکردند، بلکه دست و پای مرا هم بسته بودند و نمی‌گذاشتند کار کنم.
 
 
 
فیلم ساختن درباره بیداری اسلامی دغدغه دیپلمات‌های تلویزیون نبود
 
یعنی فیلم ساختن در مورد انقلابی نظیر لیبی، دغدغه صداوسیما نبود؟
 
خیر، فیلم ساختن در باره این موضوع دغدغه دیپلمات‌های تلویزیون نبود. پیشنهاد دادم. آقایی را که مدیر شبکه بود می‌توانم اسم ببرم. خودش یادش هست. چند بار به او تلفن زدم و گفتم من حاضرم بروم لیبی. می‌خواهم بیداری اسلامی مصر را به تصویر بکشم. چه کنم که دست و پایم بسته است؟ کار من شبیه فوتبالیستی است که قرار است برود به زمین و به تیم مقابل گل بزند. می‌دانید وضعیت من چطور است؟ من باید بروم و زمین فوتبالی را که قرار است در آن بازی کنم بذر بپاشم، آب بدهم، بذر سبز شود و بعد خط‌کشی کنم و دروازه‌ها را بکارم و روز مسابقه هم بیایم به میدان. اگر گل زدم، دوستان بالادست من گل زده‌اند و می‌گویند ما بودیم گل زدیم، ولی اگر خدای ناکرده اوت بزنم، آن‌وقت خواهند گفت این همه کار کردی چه شد؟ این همه بذر پاشیدی که چه؟ هر چه گفتم لیبی، مصر، بیداری اسلامی مهم است، فایده نداشت. این حرف‌ها را بارها در جلسات مدیران صداوسیما گفته‌ام و نتیجه نگرفته‌ام. اربعین به نسبت پروژه لیبی کمترین هزینه را برای من داشت. بالاخره چهارتا رفیق عراقی داشتم که می‌توانستم بروم خانه‌های‌شان، ولی لیبی این‌طور نبود. هیچ نهاد حامی‌ای اصلاً به این موضوع فکر نمی‌کند و هیچ چیزی تعریف نشده است.
 
در پیاده‌روی اربعین، هر زائر یک سوژه‌ی مستند است
 
مستندهای شما خیلی خاکی و عامه‌پسند هستند. برای این مستندهای اربعین سناریو می‌نویسید و قبل از سفر تصمیم می‌گیرید که چهچیزهایی را بگیرید یا فقط می‌روید که بگیرید؟ یا می‌روید که سوژه خاصی پیدا کنید؟
 
واقعیت این است که اصلاً نمی‌دانستم چه می‌خواهم بسازم. شما در نظر بگیرید که سیلی دارد می‌رود. این طرف را نگاه می‌کنی که یک عده آدم دارند می‌روند و می‌گویی این یک سوژه است. این پیرمرد، این پیرزن. می‌خواهی این را بگیری، می‌بینی آن طرف‌تر یک بچه‌ای هم سوژه است. بعد می‌خواهی بچه را بگیری، می‌بینی یک معلول سوژه است و دوربین تو روی هرکدام که متمرکز بشود، بقیه را از دست می‌دهی. حرصی که از آن حرف می‌زنم این است. متحیر مانده‌ بودم که کدام را بگیرم؟ با این سیل چه کار کنم؟ کجا بایستم؟ چه کسی را بگیرم؟ کدام را انتخاب کنم؟ به آقا عرض کردم که پای دیگ شما یاد گرفته‌ام مؤدب بایستم تا زمانی که آشپز به من بگوید چه کار کنم. نمی‌خواهم در کار آشپزخانه فضولی کنم. باید سر جایم بایستم تا زمانی که نوبتم بشود. ممکن است هرگز هم نوبت من نشود چون این همه عاشق ایستاده‌اند که خدمت کنند. گفتم آقا! آفتاب که زد، من با سه‌پایه و دوربینم می‌ایستم. اگر قسمتم شد و شما منت گذاشتید که من بفهمم چه چیزی را باید بگیرم، خیلی خوشحالم، اما اگر هم نشود، اعتراضی به شما ندارم، ولی شما می‌دانید که دلم چقدر می‌سوزد. آفتاب که سر می‌زد بلند می‌شدم و شروع می‌کردم به دویدن. از آن طرف هم تا هر ساعتی از شب که لازم بود بیدار می‌نشستم. من در تهران زودتر از ۱۰صبح بیدار بشوم حتماً سردرد می‌گیرم، ولی در آنجا شاید در کل شبانه‌روز بیشتر از دو، سه ساعت نمی‌خوابیدم و ابداً سردرد نگرفتم.
 
نمی‌شود بنشینی و پا روی پا بیندازی و بگویی آقا! کمک کن
 
من مدعی هستم که به قدر وسع‌ام کوشیده‌ام، ولی مدعی نتیجه نیستم که چه از کار درآمده است. دوستان ما می‌گویند امام حسین(ع) خودش کمک می‌کند. آقا خودش حل‌اش می‌کند. او آن‌قدر مهربان است که به همه کمک می‌کند، ولی این شرط غیرت و مردانگی نیست که بنشینی و پا روی پا بیندازی و بگویی آقا! کمک کن. آیا پای دیگ امام حسین(ع)، آشپز پایش را می‌اندازد روی پایش و می‌گوید آقا خودش غذا را می‌پزد؟ نه، از نصف شب بلند می‌شود. برنج آبکش می‌کند، دیگ را بلند می‌کند، زمین می‌گذارد . بله، امام حسین(ع) است که قیمه امام حسین(ع) را قیمه امام حسین(ع) می‌کند، ولی ماییم که باید وظیفه‌مان را انجام بدهیم. نمی‌شود که آنجا بنشینی و پایت را روی پایت بیندازی. بله، خیلی‌ها می‌آیند و در کنار دیگ‌ها عکس می‌گیرند. آنها به اندازه عکس گرفتن‌شان سهم می‌برند، ولی کسی که پای دیگ خدمت می‌کند لذت بیشتری می‌برد.
 
معروف‌ترین و پراستقبال‌ترین کار شما مستند «شما چه کسی هستید؟» است. این مستند در دل همین سفر ساخته شد؟
 
بله. من در ضبط این فیلم تلاش کردم پای دیگ بایستم و این‌طوری نگاه می‌کردم. هرقدر که لازم است بدو. اگر تو نکنی، کس دیگری هست که جای تو کار کند. به‌خاطر همین خروجی من در آن ۲۰ روز، ۱۲۰ دقیقه شد. یک ۹۰ دقیقه‌ای به نام «شما چه کسی هستید؟» به‌علاوه فیلم دیگری به نام «زبان سکوت».
 
 
بازخوردهای عجیب مستند «شما چه کسی هستید؟»
 
از بازخوردهایش می‌گویید؟
 
نهادی که این فیلم را برایش ساخته بودیم سازمان رسانه‌ای اوج بود. مدیر این سازمان به من گفت مردم یک چیزهایی نوشته‌اند که اگر بخوانی اشکت در می‌آید. پیش خودم گفتم دل من سنگ‌تر از این حرف‌هاست. نظرات را برای من فرستاد. فکر می‌کنم حدود ۲۰۰ صفحه بود. من ساعت ۱۱، ۱۲ شب شروع کردم به خواندن و تا ساعت چهار صبح خواندم. واقعاً اشک من یک جاهایی قطع نمی‌شد. از بس مردم دعا کرده بودند. خیلی شیرین بود و دیدم چقدر لطف امام حسین(ع) شامل حال من شد. همیشه آرزویم این بود که کاش می‌توانستم روضه بخوانم. صدا که ندارم، رویم هم که نمی‌شود. اما دیدم که این فیلم‌ها یک جورهایی روضه‌خوانی شد. روضه‌خوانی مدرن. سنتی‌اش خیلی شیرین است، ولی این هم خوب است. خوشحالم که به اندازه خودم توانستم روضه بخوانم و به حضرت سیدالشهدا (ع) عرض ادب کنم.
 
خدا کلیدش را به دست سیدالشهدا(ع) داده است
 
و حرف آخر
 
خدا دلش خواسته و کلید را داده به دست امام حسین(ع). به او نمی‌شود اعتراض کرد رئیس یک اداره‌ای می‌آید و می‌گوید هرکاری با من دارید، این آقا مسئول است. به او مراجعه کنید. اگر شما بگویید نه، من این آقا را قبول ندارم و می‌خواهم با خود رئیس حرف بزنم، در واقع به رئیس توهین کرده‌ای و تو را می‌اندازد بیرون و می‌گوید هروقت ادب پیدا کردی برگرد. من فکر می‌کنم حداقل قصه حضرت سیدالشهدا(ع) این است. خدا گفته این باب من است. باب‌الله اینجاست و اگر کسی با من کار دارد باید از اینجا بیاید. غیر از این بخواهند سمت من بیاید چهار دست و پایش را می‌گیرم و می‌اندازمش بیرون.

 

کربلا; تنها جایی از جهان که آب سربالا می رود

 
معمولاً هنگام مشاهده افرادی که توفیق خدمت به حرم‌های شریف ائمه(ع) را یافته‌اند، این سؤال به ذهنمان خطور می کند که در این دوره آیا شاهد عنایات خاصی از سوی ائمه(ع) بوده‌اند؟ در پاسخ به این سئوال، و پرسش هایی مشابه، شبکه خبر گفتگوئی با حسن پلارک، رئیس ستاد بازسازی عتبات عالیات انجام داده است. در این گفتگو؛ ایشان خاطرات و کرامت هایی از حرم امام حسین علیه السلام را بیان می کنند:
 
کربلا؛ تنهایی جایی در جهان که آب سربالا حرکت می‌کند
 
پلارک در زمینه عدم تخریب حرم امام حسین علیه السلام با وجود آب  چنین توضیح می دهد: دکتر ساحلی، استاد دانشگاه و دارای سه دکتری از کشور آمریکا است. وی در رشته‌های ژئوفیزیک، باستان شناسی و تاریخ تحصیل کرده و برای گمانه‌زنی در کربلا در بحث ژئوفیزیک با ما همکاری دارد و متبرع نیز هست. ایشان با محاسبات ژئوتکنیک می‌گفت که تنها نقته‌ای از جهان که آب در آن باز می‌گردد و برعکس حرکت می‌کند کربلا است(آب رو به بالا حرکت می‌کند). آب از طرف خیمه‌گاه تا جلوی حرم آقا ابوالفضل‌(ع) می‌آید و از آنجا می‌چرخد و به حالت سرگردان به شدت روبه بالا حرکت می‌کند. چون آب نمی‌خواهد به حرم وارد شده و باعث تخریب حرم شود اگر چه سطح آب در خود حرم بالا است.
دکتر ساحلی به ما می گفت که وقتی این حرکت آب را بررسی کردیم دیدیم این حرکت آب طبیعتاً ماسه بادی‌های زیر حرم را با خود می‌برد و شن‌ها را از زیر حرم تخلیه کرده است پس چرا این سازه (حرم امام حسین(ع)) تخریب نمی‌شود و و پایین نمی‌آید؟
تا اینکه در ستاد متوجه شدیم دو سال پیش برای تقویت ستون‌های زیر حرم بتن تزریق شده است. مسئولان این کار می گفتند آن زمان هر قدر بتن تزریق می کردیم می دیدم باز هم نیاز است و پر نمی‌شود تا اینکه 20 برابر حد نیاز بتن تزریق کرد‌یم؛ بعدها متوجه شدیم این بتن‌ها جای ماسه‌بادی‌ها را گرفته و مانع تخریب سازه شده است.
 
صحنه‌های مجسم کربلا؛ نیزه شکسته‌های روز عاشورا را پیدا کردیم
 
 در کف‌العباس در عمق هفت تا هشت متری در حفاری به فلزات اکسیده (تجمعی از فلزات اکسیده در خاک) رسیدیم که بدون شک همان نیزه ‌شکسته‌های بوده است. اینجا صحنه‌های کربلا کاملاً برای ما مجسم است.
در حرم امام حسین(ع) برای ترفیع گنبد ناچار بودیم 200 تن بار برگنبد فعلی اضافه کنیم که طبیعتاً باید ستون‌ها تقویت می‌شد تا این بار را تحمل کنند همزمان با این کار تصمیم گرفتیم ستون‌ها را لاغر کنیم تا فضای اطراف ضریح بیشتر شود. طرح‌های مختلفی برای این مسئله ارائه شد و ما برای اطمینان از موفقیت طرح ها نمونه ستون‌های حرم را ساختیم و همان اندازه وزن بر روی آن گذاشتیم و امتحان کردیم تا در نهایت به طرح فعلی که با تکنیک‌های برتر دنیا طراحی شده است رسیدیم که توسط دو شیعه متعهد ایرانی مدرس در آمریکا (دو برادر پروفسور بنان) ارائه شده بود.
 
وقتی آب در حرم امام حسین(ع) به مرخصی می‌رود
 
اما یکی از مشکلات اساسی ما بعد از دو سال مطالعه بالا بودن سطح آب‌های زیرزمینی در حرم امام حسین(ع) بود، یعنی یک متر و نیم از بالای ستون‌های حرم حضرت سیدالشهدا(ع) وقتی حفاری می شد به آب می‌رسیدیم و این مشکل بزرگی برای انجام پروژه بود اما به محض شروع عملیات تا هشت متر حفاری، ذره‌ای به آب بر نخوردیم، انگار آب یکدفعه مرخصی رفته است تا ما کارمان را انجام دهیم و دوباره بازگردد. همین باعث شده زمان‌بندی ساخت هر ستون که شش ماه پیش‌بینی شده بود به سه ماه کاهش پیدا کند چون دیگر آب مزاحمتی برای ما ندارد.
جالب اینکه وقتی چند سال پیش سنگ حرم را عوض می‌کردیم حتی در عمق یک متری هم به آب می‌خوردیم اما اکنون خبری از آب نیست که نیست و این‌ها از معجزاتی است که اکنون در کارمان مشاهده می‌کنیم. البته بچه‌هایی که مخلصانه کار می‌کنند کراماتی را مشاهده می‌کنند و نصیبشان می‌شود.
 
اتمام طرح های توسعه حرمهای شریفین
 
از رئیس ستاد بازسازی عالیات در مورد آرزوهایش سؤال کردیم پاسخ داد: اتمام صحن حضرت زهرا(س) که اگر همینگونه پیش برود تا یک سال و نیم دیگر آماده است. این صحن از مسجد‌النبی(ص) هم بزرگ‌‌تر است و با ساخت آن حرم امام علی(ع) 20 برابر بزرگ‌تر می‌شود، اتمام صحن حضرت زینب(س) که 180 هزار متر است. شش سال هم برای این طرح زمان دیده شده که سعی می‌کنیم پنج ساله ساخته شود، در کاظمین هم صحن صاحب‌الزمان(عج) 70 هزار متر است که با صحن امام رضا(ع) 80 هزار متر می‌شود و سعی می‌کنیم که سه ساله ساخته شود. در سامرا نیز که غریب و مظلوم است شعاع 300 متری اطراف حرم را دیده‌ایم و در حال تملک هستیم و امیدواریم ظرف پنج تا شش سال آینده طرح توسعه سامرا را هم به اتمام برسانیم.
البته من هم یک کارگر و کارمند هستم و وقتی همه این کارها تمام شود به اسم جمهوری اسلامی ایران و مردم خواهد بود چرا که مردم کار کرده‌اند. بسیاری از افرادی که با ما کار می‌کنند علی‌رغم مشکلات مالی یک ریال از ما حقوق نمی‌گیرند. برخی مشکل مالی ندارند و رایگان کار می‌کنند اما عده‌ای مشکل مالی دارند اما باز هم برای اجر و ذخیره آخرت کار می‌کنند.
به خصوص وقتی مردم می‌روند و می‌بینند که کار خوب پیش رفته و اصولی صورت می‌گیرد تمایل پیدا می‌کنند که توسط ستاد بازسازی عتبات عالیات به حرم ها کمک کنند به خصوص ایرانیان مقیم آمریکا و اروپا هم مدام به ما سر می‌زنند.
ما هم به عنوان امانت‌دار مردم از اهل بیت (ع) می‌خواهیم به ما طول عمر بدهند که این امانت‌های مردم را به سرانجام برسانیم و تحویل صاحبانشان بدهیم.
 
زمانی حتی عکس حرم شش گوشه امام حسین(ع) را نداشتیم اما اکنون!
 
آخرین حرف‌های پلارک یک توصیه به مردم ایران و همه شیعیان جهان بود. وی گفت: من می خواهم حرفی به مردم و شیعیان بزنم. یک سفره پرکرامت پهن شده است. ما در ایران قریب به 50 سال دسترسی‌مان به حرم های ائمه (ع) کوتاه بوده و آرزوی ما این بود که عکس ضریح امام حسین(ع) را ببینیم یعنی فقط شنیده بودیم که قبر امام حسین(ع) شش گوشه است اما حتی عکس آن را ندیده بودیم. در زمان جنگ بچه های قرارگاه رمضان نفوذی به کربلا رفته بودند و مهری از کربلا آورده بودند این مهر در جنگ غوغا کرده بود و در یگان‌ها می چرخید.
اما امروز اهل بیت (عج) به شیعیان و عاشقانشان یک فرصتی داده اند که من فکر می کنم به پاس فداکاری شیعیانشان و زحمات امام و حضرت آقا و خون شهدا این پاداش به ما داده شده است.
هر کسی به هر طریق که می تواند نباید این فرصت را از دست بدهد. زیارت امام علی(ع)، زیارت امام حسین(ع) و ... شفاعت در روز قیامت است. با توجه به شرایط منطقه معلوم نیست مردم ایران این فرصت را اینگونه همیشه در دسترس داشته باشند. این بزرگواران نه تنها راه را برای زیارت باز کرده اند بلکه حرم و خانه‌شان را در اختیار ما قرار دادند و این افتخار ماست که خانه هایشان را جارو بکشیم و تمیز کنیم. نباید در این کار کوتاهی کنیم و این فرصت را از دست بدهیم.
 
منبع:شبکه خبر

چه کسانی به امام حسین(ع) کمک نکردند؟

حجت‌الاسلام سیدمحمدمهدی میرباقری در جمع عزاداران حسینی گفت:
 
"آنهایی که به حضرت سیدالشهدا (ع) کمک نکردند، چند دسته بودند؛
 
یک دسته کسانی هستند که در صف دشمن رودرروی سیّدالشّهدا(ع) ایستادند و تا حدّ ریختن خون ایشان مقاومت کردند.
 
دستة دیگر کسانی بودند که بی‌تفاوت نشسته، فقط نصیحت کردند که به کوفه نروید اگر بروید کشته می‌شوید و با کشته شدن شما زمین خالی از حجّت می‌شود! بعضی هم مثل عبیدالله جعفی، از کوفه خارج شده بود تا در جریان نباشد اما حضرت در راه با او برخورد کردند و فرمودند: «عبیدالله! وضع تو به خاطر عثمانی‌بودن خوب نیست; اما اگر به ما ملحق شوی همه گذشته‌ات جبران می‌شود». 
 
در جواب گفت: من از کوفه خارج شدم تا خیالم راحت باشد، حالا دوباره خودم را گرفتار کنم! نه با شما هستم نه با ابن زیاد! ولی اسب تندرویی دارم که هر که سوار بر آن شده دشمن نتوانسته او را بگیرد; آن را به شما می‌دهم که فرار کنید! تلقی این آدم را ببینید در مقابل دعوت حضرت حاضر شد مثلاً ماشین آخرین سیستم یا هواپیمای شخصی خود را بدهد که حضرت سوار شوند و از محاصره ابن زیاد بیرون روند; غافل از اینکه حضرت آمده‌اند تا ابن زیاد را محاصره تاریخی کرده، شکست دهند.
 
عدّه‌ای نیز مشغول طواف و تلاوت قرآن بوده‌، از سیّدالشّهدا(ع) غافل شدند. حال آنکه وقتی سیّدالشّهدا(ع) راه افتادند، در کعبه ایستادن، مشکلی را حل نمی‌کند. مسئله اساسی کمبود معرفت است. اینکه انسان نفهمد تنها راه، راه «ولیّ خدا» است، اینکه انسان خیرخواهی خود را برای ولیّ خدا از حدّ پیشکش کردن اسب و مانند اینها جلوتر نبرد، اینکه خودش را به اصطلاح فهیم‌تر از ولیّ خدا بداند و خیال کند این حق را دارد که ولیّ خدا را موعظه کند، عوامل تنهایی ولیّ خدا و جدایی حساب ما از اوست.
 
عدّه‌ای هم کسانی بودند که دیر آمدند؛ چند نفر از بزرگان بصره وقتی نامه حضرت به دستشان رسید با سخنرانی‌های تند دیگران را تحریک کرده، راه افتادند ولی وقتی رسیدند که دیگر دیر شده و ماجرای کربلا تمام شده بود؛ چون از قبل آمادگی نداشتند..."

«قتیل العبرات» به چه معنا است؟

کلمه‌ «العبرة» از ماده «ع ب ر‌ «در زبان عربی به معنای اشک است. [۱] یکی از حالات جمع این کلمه «العبرات» است.
 
گفتار معروفی وجود دارد که امام حسین(ع) را به عنوان «کشته شده‌ اشک‌ها» یاد می‌کند. برای تبیین و فهم این کلام، روایاتی که این تعبیر در آن نقل شده بیان می‌شود.

 آن صفتی که از امام حسین‌(ع) نقل شده و ایشان به خود استناد داده‌اند، کلمه‌ اشک به صورت مفرد است که در جملاتی متفاوت نقل شده، از جمله: «من کشته شده‌ی اشک هستم؛ هیچ مؤمنی مرا یاد نمی‌کند، مگر این‌که در مصیبتم اشک می‌ریزد».[۲]

«أَنَا قَتِیلُ الْعَبْرَةِ لَا یَذْکُرُنِی مُؤْمِنٌ إلا استعبر»، [۳] کلمه‌ استعبر به معنای جاری شدن اشک است. [۴] بنابر این، معنای روایت چنین است: «من کشته شده‌ اشک هستم، مؤمنی مرا یاد نمی‌کند مگر این‌که اشک بر چشمانش جاری می‌شود».

 اما به ‌کار گیری «العبرة» به صورت جمع؛ یعنی «أنا قتیل العبرات» در متون حدیثی از امام حسین(ع) یافت نشد، بلکه امامان(ع) به ایشان لقب «قتیل العبرات» را داده‌اند. به عنوان نمونه، در زیارت اربعین از امام صادق(ع) نقل شده است: «السَّلَامُ عَلَى الْحُسَیْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهِیدِ السَّلَامُ عَلَى ... وَ قَتِیلِ الْعَبَرَاتِ ...».[۵]

 همچنین در روایت دیگری به ‌صورت مفرد نیز به ایشان خطاب شده است؛ امیر المؤمنین علی‌(ع) خطاب به امام حسین‌(ع) فرموده‌اند: «یا عبرة کل مؤمن»؛ [۶] ای اشک هر مؤمن.

 اما در باب معنای «کشته شده اشک‌ها»؛ احادیث فوق می‌توانند معنای این تعبیر را به وضوح بیان دارند، به این‌که؛ امام کشته شده‌ای است که مؤمن یا هر شخص آزاده‌ای این مصیبت را بشنود، محزون و گریان شود و اشک‌هایش جاری گردد. عالمان نیز چنین معنایی را برای این تعبیر آورده‌اند؛ مانند این‌که طریحی می‌گوید: «معنای أنا قتیل العبره این است که این مصیبت وقتی بر کسی ذکر شود، آن شخص حالت حزن و اندوه را به خود می‌گیرد و اشک می‌ریزد».[۷] علامه مجلسی می‌گوید: «قتیل العبرات؛ یعنی کشته‌ای که اشک‌ها برای آن جاری می‌شود».[۸]

البته این معنایی است که از ظاهر متن و به حسب برخی از روایات به دست می‌آید. اما هیچ‌گونه حصری بر این معنا نیست و می‌توان معانی و تحلیل‌های دیگری نیز عرضه داشت که بسیار آموزنده و نشانگر شخصیت امام حسین(ع)، قیام او و آنچه ایشان خواهان آن بوده است، باشد. به همین جهت، به بسیاری از معانی که بین علما و عموم مردم است نیز می‌توان استناد کرد و تا زمانی‌که آن معنا با این کلمات سازگار باشند و منافات با عقاید دیگر نداشته باشند، قابل پذیرش هستند.

............................

 پانوشتها؛
 
[۱]. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، محقق و مصحح: فارس صاحب الجوائب، احمد، ج ۴، ص ۵۳۲، دار صادر، بیروت، چاپ سوم، ۱۴۱۴ ق.
[۲]. «أَنَا قَتِیلُ الْعَبْرَةِ لَا یَذْکُرُنِی مُؤْمِنٌ إِلَّا بَکَى»؛ محدث نوری، حسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج ۱۰، ص ۳۱۱، مؤسسه آل البیت(ع)، قم، چاپ اول، ۱۴۰۸ ق.
[۳]. شیخ صدوق، الأمالی، ص ۱۳۷، اعلمی، بیروت، چاپ پنجم، ۱۴۰۰ ق.
[۴]. فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، محقق و مصحح: مخزومى، مهدى، سامرائى، ابراهیم، ج ۲، ص ۱۲۹، انتشارات هجرت، قم، چاپ دوم، ۱۴۱۰ ق.
[۵]. شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، محقق و مصحح: موسوی خرسان، حس ن، ج ۶، ص ۱۱۳، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق.
[۶]. ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، محقق و مصحح: امینی، عبد الحسین، ص ۱۰۸، دار المرتضویة، نجف اشرف، چاپ اول، ۱۳۵۶ ش.
[۷]. ‌طریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، تحقیق: حسینی، سید احمد، ج ۳، ص ۳۹۳، کتابفروشی مرتضوی، تهران، چاپ سوم، ۱۳۷۵ ش.
[۸]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۹۸، ص ۳۵۵، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، ۱۴۰۳ ق.

"ان الحسین مصباح الهدی"