۱۳ توصیه امام صادق(ع) برای پیادهروی اربعین

با توجه به این که در سال های اخیر پیاده روی مراسم اربعین به بزرگترین اجتماع شیعیان جهان تبدیل شده است، به نظر میرسد اگر از تمام پتانسیل های موجود بهره برداری شود، خود می تواند اثری شگرف در سراسر جهان داشته باشد . حضور میلیون ها نفر از مشتاقان و محببین خاندان نبی مکرم اسلام در کشور عراق ، ظرفیت احیای هرچه تمام تر فرهنگ و مفهوم عاشورا و از همه مهم تر انتقال این مهم به آیندگان را دارد همچنین ایجاد وحدت و همکاری بین ملیت ها و قومیت ها برای فراهم کردن مقدمات ظهور در جامعه بزرگ منتظر زیر لقای ابا عبد الله مثمر ثمر می گردد لذا در این مسیر باید به همه نکات توجه داشته باشیم .

برای سلامتی تمام زائران اربعین حسینی طلب سلامتی و عافیت داریم.اما به دلیل مشکلات در مسیر پیاده روی ممکن است برخی از زائران دچار بیماری شوند.در این مطلب درمانهای ساده و اورژانسی طب سنتی اسلامی را به روایت از استاد خیراندیش برایتان بیان کرده ایم.در درمان هر بیماری دو الی سه مورد درمان گفته شده که بنا به در دسترس بودن میتوانید از هرکدام به تنهایی استفاده کنید:
1-درمان اسهال و استفراغ؛
الف)یک لیوان اب جوش ولرم ویک قاشق مرباخوری نمک،میل شود.
ب)یک قاشق مرباخوری اسپند را به همراه یک لیوان اب قورت دهید.
ج)یک قاشق غذاخوری نعنا را داخل یک لیوان اب جوش ریخته میل شود و یا پنج قطره اسانس نعنا داخل اب جوش روزی دوتاسه مرتبه میل شود.
2-درمان گرفتگی صدا یا سرفه های خشک؛
الف)دو عدد لیمو ترش را با پوست کباب کرده میل شود.
ب) عسل با اب گرم جرعه جرعه میل شود.
ج)زرده تخم مرغ را داخل اب جوش ریخته میل شود.
3-عفونت گلو وسینه و سرفه های خلط دار؛
الف)یک عدد پیاز رو ورق ورق کرده داخل عسل بزنید و بخورید.
ب)اب ونمک غرغره کنید.روزی چند مرتبه
ج)پودر نعنا یک قاشق غذاخوری داخل یک لیوان اب جوش ریخته میل شود یا پنج قطره اسانس نعنا داخل اب جوش روزی دوتاسه مرتبه
4-درمان کیپی بینی یا سینوزیت و یا ابریزش بینی؛
الف)استنشاق اب ونمک روزی دوبار
ب)دود اسپند داخل بینی کشیدن.
ج)مالیدن پنج قطره اسانس نعنا روی پیشانی روزی دو تا سه مرتبه
5-درمان درد گوش و عفونت آن؛
الف)دو قطره عسل داخل گوش بریزید.
ب)ریختن دو قطره اب پیاز داخل گوش.
ج)دود دادن اسپند به داخل گوش
6-عفونت چشم و درد التهاب آن؛
الف)سه قطره عسل داخل چشم ریخته شود.
7-درمان درد پاها و رفع خستگی انها؛
الف)ماساژ در اب گرم ونمک
8-درمان زخمها؛
الف)مالیدن عسل روی زخم
ب)ریختن نمک روی زخم
9-درمان سرماخوردگی و بدن درد؛
الف)یک قاشق غذاخوری پودرنعنا داخل اب جوش دمکرده روزی سه بار میل شود.یا پنج قطره اسانس نعنا داخل یک لیوان اب جوش روزی دو تا سه مرتبه
10-درمان هرگونه مسمومیت:
الف)حجامت عام
ب)مصرف سیب
نکته مهم؛با همراه داشتن سه داروی (بیست گرم اسپند،صد گرم عسل،پنجاه گرم پودرنعنا یا اسانس نعنا) نسخه های بالا همگی قابل اجراست.نمک و پیاز در طول مسیر یافت میشود.
* حریم پاک http://www.harim-pak.ir
براساس آمار اعلام شده حدود ۲۵ موکب اعلام شده و ثبت شده ایرانی در مسیر پیادهروی اربعین قرار گرفته است.
ایرانیها نیز هر ساله در این مسیر راهپیمایی حضور بسیاری دارند. در ادامه جدولی از موکبهای ایرانی این مسیر بعلاوه امکانات این موکبها منتشر میشود.

کتاب «مجموعه مقالات اربعین» تألیف جمعی از نویسندگان، در پژوهشکده حج و زیارت تهیه شده و از سوی نشر مشعر منتشر شد. این کتاب شامل مجموعه مهمترین مقالات نوشته شده درباره اربعین حسینی به زبان فارسی در نشریات کشور است. این کتاب در دو بخش تنظیم شده است.

بخش اول: مقالات پژوهشی
در بخش نخست هجده مقاله از مجلات آورده شده و در بخش دوم بیست و دو مقاله مرتبط با اربعین از روزنامه ها انتخاب و منتشر شده است. همچنین «کتابشناسی توصیفی اربعین حسینی» به صورت مستقل در این مجموعه منتشر شده است. بخش اول این کتاب شامل مقالات پژوهشی است که عناوین این مقالات عبارت است از: ضرورت بحث اربعین، دلیل بزرگداشت اربعین چیست؟، فلسفه بزرگداشت اربعین حسینی چیست؟، نگاهی به زیارت اربعین سالارشهیدان، مطاف دلها (به مناسبت اربعین حسینی)، پژوهشی در اربعین حسینی، تحقیقی درباره اربعین حسینی، پیام اربعین در زیارت اربعین، ویژگی های امام حسین علیه السلام در زیارت اربعین، اربعین در فرهنگ اهل بیت علیه السلام، تحلیل مبنای تاریخی اربعین حسینی، کل یوم عاشورا، نگاهی به آموز ه های دعای اربعین، از عاشورا تا اربعین، بررسی دنباله قیام حسینی در شام و اربعین، اربعین های خونین، مأخذشناسی اربعین و کتاب شناسی توصیفی اربعین حسینی.
بخش دوم: مقالات روزنامه ها
در بخش دوم این کتاب شامل مقالات روزنامه ها است که شامل این مقالات می شود: گزیده بیانات رهبر انقلاب درباره اربعین حسینی، وقایع نگاری زائر پیاده حسینی از نجف تا کربلا؛ همنوایی با کاروان اسرا، چرا اربعین اهمیت دارد؟، منزلت اربعین حسینی، سرآغاز سنت اربعین حسینی، جایگاه اربعین در فرهنگ شیعی، چرا «اربعین» فقط برای امام حسین علیه السلام است؟ فلسفه قیام عاشورا در زیارت اربعین امام حسین علیه السلام، حسین علیه السلام ، تجسم «عشق عقلانی»، زینب علیه السلام سر عظیم اربعین حسینی، اهمیت زیارت اربعین در نگاه دکتر حشمت الله قنبری؛ انقلاب جابر، روایت چهل روزگی ماتم مردم در عزای سیدالشهداء علیه السلام ؛ اربعین اشک، گلواژه های حسینی؛ تا اربعین، اربعین حسینی و چون جابر به کربلا آمدن، اربعین؛ کمال عاشوراست، سرّ قداست اربعین حسینی، اربعین و راه پیش روی ما، همراه با زیارت اربعین، نگاهی تحلیلی به زیارت اربعین، اربعین نور (اربعین حسینی) و اربعین امام حسین علیه السلام.گفتنی است،کتاب «مجموعه مقالات اربعین» در 520 صفحه و در قطع وزیری در پژوهشکده حج و زیارت تهیه شده و در تیر ماه 1394 از سوی نشر معارف منتشر شده است.
![]()

سامانه جامع اربعین حاصل ماه ها تلاش جهادی جمعی از جوانان و فعالان حوزه ی فناوری اطلاعات و ارتباطات که در قالب یک گروه مردمی و مستقل گردد یکدیگر جمع شده اند می باشد. این گروه مردمی که غالبا از دانشجویان و فارغ التحصیلان دانشکده مهندسی کامپیوتر دانشگاه صنعتی شریف تشکیل شده است ماموریت خود را تسهیل و هموارسازی زیارت زائران سرور و سالار شهدیان, حضرت اباعبدالله الحسین و یاران باوفایش علیهم السلام در روز اربعین با استفاده از زیرساخت های فناوری اطلاعات و ارتباطات تعریف نموده است.

با اربعین، کوله پشتی خود را محکم و مطمئن ببندید. در طول سفر از امکانات مبتنی بر مکان در شهرهای مانند نجف، کربلا، کاظمین و مسیر بین نجف و کربلا آگاه شوید، با دوستان خود در ارتباط باشید و با اشتراک گذاری خاطرات، آن ها را از وقایع سفرتان باخبر کنید. همچنین در اماکن متبرکه، از اطلاعات و زیارات، گنجینه صوتی و تصویری مربوط به آن بهره مند شوید.

- نقشه آفلاین شهرهای نجف، کربلا، کاظمین، سامرا به همراه اطلاعات نقاط مورد نیاز زائران
- جستجوی نقاط (امکان متبرکه، هتل، رستوران، عمود، موکب، مراکز درمانی و ...) - آفلاین
- ارتباط پیامی با ایران و دیگر زوار
- اطلاعات اماکن متبرکه شامل توضیحات، نقشه شماتیک، عکس و زیارات
- گنجینه صوتی و تصویری (سخنرانی، زیارت، روضه و عزاداری، نوا و نما)
- اطلاعات مورد نیاز برای سفر (پیش از سفر)
- دستیار کوله پشتی
- خاطره نویسی و به اشتراک گذاری خاطرات با دیگر زوار
- دستیار مکالمات عربی
- آخرین اخبار اربعین
![]()
مقدمه
اربعین ۱۴۳۳ با تعدادی از دوستانِ جان، هم برای شرکت در پیادهرویِ میلیونیِ اربعین و هم برای ثبت و مستندسازی این رویداد بینظیر راهی عراق شدیم. آنان که رفتهاند و این چنین توفیق داشتهاند میدانند که سرتاسر این سیر و این سفر سرشار از بزرگی و کرامت است و ثانیه به ثانیهاش مملو از خاطرات ماندگار. وظیفه ما ثبت تصویری بود و کمتر فرصت ثبت مکتوب داشتیم، ولی به جهت ادای دِینی ولو ناچیز به محضر حضرت سیدالشهداء در قبال دریای محبتش به من، چند خطِ مختصر از خاطرات آن روزهایی که به یقین مشابهش در هیچ کجای عالم مکرر نیست را مینگارم. باشد تا آنان که میخوانند بدانند که افسانههای نادیده و خیالی، گاهی در عالم، رنگ واقعیت میگیرند و دیدنی میشوند.
و شاید این دانستن، به پیوستن تنها یکی از ایشان به این سیل عظیم بینجامد که اگر چنین گشت تحفهی آن سفر و این روایت، همین من را کفایت…
*** *** ***
این مختصر را تقدیم می کنم به تمام خادمان مخلص اباعبدالله بالخصوص آنان که مجاهدتشان برای بسط و گسترش این جریان عظیم را دیدهام و از این رو بیشتر دوستشان میدارم و به آنان و این عشقشان عشق میورزم، برادرانم:
عبدالحسین کرمی، روح الله کرمی، محمدرضا کریمی، محمد بهرامی، حسین بهرامی، اسدالله کریمی و مهدی عبداللهی.
۱
پیادهروی اربعین مستند به موارد متعددی است. از جمله روایاتی که زیارت اربعین را از نشانههای مؤمنین میداند، سیره و سنتهای تاریخی بزرگان و علماء و شیعیان در پیادهروی به سمت کربلاء و همچنین ابراز مواسات و همدردی با حضرت زینالعابدین و حضرت زینب سلامالله علیهما است و طبق این سنت، پیادهروی اربعین امری مستحب است اما وقتی که عراق را در دههی اول و دوم ماه صفر مشاهده میکنی چنین می پنداری که گویی این خیل شیفتگان، پیادهروی را بر خود فرض میدانند. آنقدر به شرکت در آن و عرض ارادت متواضعانه به حضرت سیدالشهداء و همدردی با اهلبیت ایشان اهتمام دارند که در ایام پیادهروی، شهرها همه خالی و هر آنچه غیر از امام حسین است به حاشیه میرود. این اهتمام، کودک و پیر، فقیر و غنی و کارگر و دکتر و مهندس و تاجر نمیشناسد، همه به اتفاق هم، فارغ از برتریهای ساختگیِ دنیوی، با یک رنگ و یک نشان، که رنگ حسینی و نشان حب و ارادت و همدردی و تواضع است راهی مسیر میشوند.
دوست داشتیم که گوشهای از این اهتمام و جدیت را ثبت کنیم، از این رو گاهی از پیادهها می پرسیدیم که آیا احتمال نمیدهید که انفجاری در مسیر پیادهروی رخ دهد؟[۱] آیا از اینگونه خطرات بالقوه نمیترسید؟ چه اصراری دارید که در این برنامه شرکت کنید؟
جوابشان خیلی ساده و زیبا بود، اکثراً یک جواب میدادند و فقط یک شعر برایمان میخواندند؛
لو قطّعوا ارجلنا و الیدین
نأتیک زحفاً سیدی یا حسین



اگر پاها و دست هایمان را قطع کنند / با حالت سینهخیز خود را روی زمین میکشیم و به سمت تو میآئیم و به تو لبیک میگوئیم ای سید و مولای ما؛ ای حسین.
و چه جوابی زیباتر از این به فتنه گران و دشمنان تروریستِ تفرقه افکن که اگر دست و پای ما را قطع کنید ما دست از هدفمان و عهدی که با مولایمان داریم نخواهیم کشید…
۲
مسیرهای پیادهروی متعدد است. هر کس از شهر خود راهی میشود. یک سرباز آمریکایی میگفت ما در ماهواره دیدهایم که جمعیت مانند یک مار بزرگ و به هم متصل در جادهها و بیابانها به سمت کربلاء میروند! برخی سه روز در راهند و برخی تا بیست روز. برخی مسیرها فوقالعاده شلوغ است و برخی خلوتتر. تازه داخل عراق شده بودیم و چند روز به اربعین مانده بود. ما با ماشین به سمت نجف میرفتیم تا دو سه روز دیگر پیادهروی را آغاز کنیم ولی جمعیت بسیاری را میدیدیم که تنها یا به اتفاق، کوچک و بزرگ، زن و مرد در بیابانها میروند و میروند و میروند. ساکت و آرام…
روزی که به سمت سامرا میرفتیم همین صحنهها مشاهده میشد. این دیگر برایمان کمی عجیب بود که در بیابانهای این مسیر هم پیادهروی جریان دارد، جادهای که سرتاسرش نیروهای نظامی شبیه میدان جنگ مستقر و کاملاً آمادهاند، و احتمال فعالیتهای تروریستی در هر دقیقه و مکانی محتمل است. آنها که اوضاع عراق را رصد میکنند میدانند که امنیت سامرا و اطراف آن با امنیت کربلاء و نجف قابل مقایسه نیست و بسیار کمتر است. در یک جا، جمعی بیست سی نفره، در کنار جاده «مشیاً بالاقدام»[۲] به سمت کربلای حسینی راه میپیمودند، این صحنه به سبب تعددش دیگر برایمان عادی بود اما آنچه عادی نبود «هامر»ی بود که پشت سر این جمع، اسکورتشان میکرد و بسیار آرام، با سرعت راه رفتن یک انسان! پشت آنان میرفت. این صحنه غیر از زیبایی ذاتیاش، برای ما از این جهت بیشتر جالب بود که کسی این جمعهای کوچک چند نفره را منع نمیکند که ای مردم! امنیت کم است، از این کار حذر کنید، رها کنید، از مسیر دیگری بروید. این حرفها اصلا در میان نیست. پیادهروی آنقدر مهم است که باید همهجا در جریان باشد و پلیس هم این را میداند و به جای اینکه راحتترین کار را انتخاب کند که مردم را منع کند سختترین را می پذیرد و خودش را موظف میداند که جانش را بگذارد کف دستهایش و امنیت را برقرار کند و خودش هم اقتدارش را فدای خدمت به اباعبدالله و زوارش کند. و باز هم جالب آنکه «هامر» یک ماشین قدرتمند و باعظمت نظامی است که آمریکا با خود به عراق آورد، ولی این عظمت در مقابل عظمت اباعبدالله و شکوه خِیلِ زائرینش چه محلی از اعراب دارد؟! این را گفتم تا تأکیدی باشد بر آنچه که ذکرش رفت که در ایام اربعین در عراق، همه چیز حسینی و در خدمت اوست. عکسبرداری از این صحنه دشوار بود اما از برخی صحنههای مشابهش تصاویری برداشتهام:

![00004.MTS_snapshot_00.33_[2014.10.15_20.12.57]](http://arbaeen.net/wp-content/uploads/2015/11/00004.MTS_snapshot_00.33_2014.10.15_20.12.57.jpg)
![00013.MTS_snapshot_00.26_[2014.10.15_20.21.20]](http://arbaeen.net/wp-content/uploads/2015/11/00013.MTS_snapshot_00.26_2014.10.15_20.21.20.jpg)
![00691.MTS_snapshot_00.59_[2014.10.15_21.33.01]](http://arbaeen.net/wp-content/uploads/2015/11/00691.MTS_snapshot_00.59_2014.10.15_21.33.01.jpg)
۳
حضور گسترده مردم بحرین در پیادهروی امسال حال و هوای دیگری به مشائین داده بود. این حضور باعث آن بود که زوار از شمرها و یزیدهای امروز تبری بجویند و با مظلومین همدرد و همراه شوند. اما من میدانم بسیاریمان از مظلومیت این عزیزان فقط مختصری شنیدهایم و بینی و بینالله آنطور که باید، نه درد مظلومیشان را درک کردهایم و نه همراه آنان و یاریرسانشان بودهایم. توفیقمان بود که یکی از موضوعاتمان در این سفر «بحرین» باشد و هر چند در میان ملت بحرین نبودیم که آن را ببینیم و بفهمیم ولی این توفیق کمی از آن مظلومیت را نمایان ساخت و قلبمان را به درد آورد.
دوست داشتم زمین دهان باز میکرد تا من را با تمام شرمندگیهایم از کمکاریها و ضعفهایمان در خود فرو میبرد… وای بر ما که فریاد مظلومیت میشنویم و همچنان به سکوت و غفلت میگذرانیم. اللهم انصر شیعه البحرین…
![01120.MTS_snapshot_00.07_[2014.10.15_21.08.40]](http://arbaeen.net/wp-content/uploads/2015/11/01120.MTS_snapshot_00.07_2014.10.15_21.08.40.jpg)
۴
کاری که حسینی باشد لطف حسین همه جا همراهش هست. این لطف همواره همراهمان بود و برکاتش شامل حال و کارمان. دو روز بود که همراه پیادهها بودیم و مصاحبههای متعددی با افرادی از آسیا و آفریقا ولی از افراد اروپایی و غربی نه. هرچند زیاد در جمع مشائین حضور داشتند ولی به تور ما نخورده بودند و دوست داشتیم کارمان کامل و جامع باشد.
با دوستان همین بحث بود و یکی از بچه ها گفت یا حسین! ما ضعیفیم و ناتوان، شما هم بر احوال ما آگاهید و هم از خودتان بهتر بر میآید که گرهگشای این امور باشید، هر چند کار ناچیز است اما در هر صورت به اسم شماست، پس ما هم سپردیم به خودتان! کار خودتان است، میخواهید درستش کنید میخواهید نکنید!!
هنوز ساعتی نگذشته بود که اتفاقی جوانی که دو روز پیاش بودیم یافتیم! از سوئد آمده بود و دلی دریایی و طمأنینهای بسیار داشت، درخواستمان را اجابت و سئوالاتمان را به زیبایی پاسخ گفت. و زیباتر از آن برای ما اجابت و نگاه مولای عشق بود که در پاسخ به توسل دقایقی قبل بر ما نظر نمود….

۵
شب اربعین به کربلاء رسیدیم. حاج جمال ستار که خانهاش نزدیک ورودی شهر است میزبانمان بود. به رسم هر سال مقداری در منزلش اقامت و استراحت میکنیم و پس از رفع خستگیِ پیادهروی، راهی حرم میشویم. ساعتی از رسیدنمان گذشته بودیم و مشغول عزاداری بودیم که گروهی دیگر رسیدند و همچون ما رحل اقامت افکندند. همراه عزاداری ما شدند و کمکم دیدیم که جناب پناهیان و دوستانش هستند. همراهی دو روزهی ما با این تیم، در اقامت در یک خانه و همراهی با هم در حرکت به سمت حرم و… فرصت چندین مصاحبه بدون دردسر با ایشان را برایمان فراهم ساخت و معلوممان شد که این هم رزقی از سوی صاحب کار است و چون همیشه این بار هم لطفش همراهمان.
روز اربعین با جمعی ماتمزده و محزون و گریان، راهی بینالحرمین شدیم. لحظاتی بسیار زیبا و فراموشنشدنی بود. در کنار بینالحرمین زیارت اربعین و سپس نماز ظهر را به اتفاق خواندیم. جمعیت فراوانِ زوار، دریایی آفریده بود که هیچ متن و هیچ عکس و فیلمی قادر به انعکاس آن نخواهد بود. دوستی در قم سفارش کرده بود که اگر نتوانستید دوربینهایتان را ببرید داخل حرم بروید نزد فلانی. ما هر چند مجوزهایی داشتیم ولی موفق به این کار نشدیم و رفتیم نزد آن شخص. در هتلی کنار بینالحرمین. آنجا هم کارمان راه نیفتاد و از این موضوع منصرف شدیم. خستگی چند ساعت سرپا بودن و کار وادارمان کرد که در همان هتل کمی استراحت کنیم، قرار بود مستند سال گذشتهمان امروز در ایران پخش شود و از این رو این فرصت استراحت را غنیمت دانستیم و از مسئولین هتل خواستیم تا بزنند شبکه ۳ ایران. نتوانستند فرکانس را پیدا کنند و یکیشان گفت بروید طبقه سوم آنجا ایرانیها هستند و شبکههای ایران را هم دارند. رفتیم به سمت طبقه سوم ولی اشتباهاً یک طبقه بالاتر رفتیم و ناگهان دیدیم در پشتبام هتل هستیم! میخواستیم برگردیم که دیدیم چند نفر بالا هستند و دارند همانجا زیارت اربعین میخوانند، توجهمان به حرم امام حسین(ع) جلب شد و دلمان خواست که همانجا بمانیم! از هتل تا حرم فقط یک عرض خیابان فاصله بود و زاویه زیبایی از گنبد که تابحال دیدنش به این شکل قسمتمان نشده بود و تصمیم گرفتیم از آن فیلم بگیریم. تقریبا در ارتفاعی هم سطح گنبد و با فاصله کمی از آن بودیم. دوربین را در آوردیم که ناگهان صحنهای دیگر خشکمان کرد. آقای صدیقی بالای پشت بام و کمی آنطرفتر از ما پیدایش شد! سبحانالله! ایشان اینجا چه میکند؟! روحیه مستندسازی در اینجا اقتضاء میکند که بدون فوت وقت دوربین و میکروفون را ببری جلو و سوالت را بپرسی! و ما هم همین کار را کردیم و اتفاقاً گرفت و در پشتبامی که با چند اتفاق غیر منتظره و پیشبینی نشده به آن رسیده بودیم آقای صدیقی به افرادی که معلوم نبود از کجا آمدهاند و ناگهان با دوربین و میکروفون آمدهاند جلویش و می گویند نظرتان در مورد فلان چیست نگفت اول بگوئید شما که هستید و… بلکه یکییکی و با محبت جوابهایمان را داد تا برای ما یقینیتر فهم شود این معنا که همواره با خود خوانده بودیمش که: لطف حسین ما را، تنها نمیگذارد…

![00974.MTS_snapshot_05.20_[2014.10.15_21.20.19]](http://arbaeen.net/wp-content/uploads/2015/11/00974.MTS_snapshot_05.20_2014.10.15_21.20.19.jpg)
۶
با حاج جمال مصاحبه مفصلی داشتیم. برایمان از خاطرات پیادهروی در سالهای دور و نزدیک گفت و این که این پیادهروی با پوست و خون شیعیان عراق عجین است. از ممانعت رژیم بعث و مقاومت شدید شعب. و از کرامات و معجزاتی که دیده است.
حاج جمال گفت یکی از زوار گوسفندی با خود آورده بود تا در انتهای مسیر آن را برای امام حسین و زوارش یا فقرا قربانی کند. گوسفند در میان راه ضعیف شد و از خوف شدت یافتن و غلبه ضعف تصمیم گرفتند همان جا قربانیاش کنند. در منزلی که توقف داشتند قربانیاش کردند و گوشتش را همراه بقیه گوشتهای موجود در دیگ گذاشتند. مدتی گذشت، گوشتها پخت اما گوشت این گوسفندی که مقداری از مسیر پیادهروی را همراه مردم طی کرده بود نپخت. بیشتر صبر کردند اما باز هم همان وضع بود. تا اینکه ناامید شدند و دانستند که داستان دیگری در میان است و نه چنین است که این صبر بر آن کرامت کارگر افتد…
![00329.MTS_snapshot_00.24_[2014.10.15_21.34.19]](http://arbaeen.net/wp-content/uploads/2015/11/00329.MTS_snapshot_00.24_2014.10.15_21.34.19.jpg)
۷
شعر زیبایی شنیده بودم که: گاهی بساط عشق خودش جور میشود / گاهی به صد مقدمه ناجور می شود.
بعضی وقتها فکر میکنیم که سوژهای خاص و استثنایی یافتهایم و کولاک خواهد شد! و تمام تلاشمان را میکردیم تا به بهترین نحو ثبتش کنیم؛ فیلمبردار دستش نلرزد، درست کادر بندی کند، اضافات در پشت صحنه نباشد، صدا خوب گرفته شود، بهترین سوالها پرسیده شود و روی محتوا تمرکز کنیم تا خوب سخنکِشی کنیم و… و با همه اینها گاهی آنچه که میپنداریم و میخواهیم نمیشود. و برعکس گاهی فکر میکنیم مصاحبه یا صحنه بسیار عادی است و خیلی روی آن حساب باز نمی کنیم و عادی برخورد میکنیم و همان وقت یا بعداً میفهمیم که یک صحنه بسیار بدیع و استثنایی ثبت شده است! البته وظیفه ما کوشش سرسختانه است و الحمدلله بر این طریق استوار بودیم که گفتهاند: گرچه وصالش نه به کوشش دهند / هر قدر ای دل که توانی بکوش. اما مطالبی وجود دارد که عقل دنیوی قادر به درکش نیست! عقل دنیوی تنها حسابگری خودش را در نظر میگیرد ولی حساب و کتاب های دیگری در این عالم هست که او کمتر میبیند و این همان رمز نهفته در این ماجراست.
یکی از همان اوقات عادیمان بود. یک فردی عادی را بدون آن که مطلب خاصی مد نظرمان باشد و شاید برای اینکه آرشیو مصاحبههایمان خیلی خلوت نباشد برای پرسیدن چند سوال عمومی کشیدیم کنار جاده. دکمه رکورد رو زدم و مترجم سوالات را پرسید و او هم پاسخ داد. یه نفر دیگه اومد کنارش و اون هم بعد از نفر اول شرود کرد صحبت کردن. کم کم پشت صحنه و کنار مصاحبه شونده شلوغ شد و کلی آدم جمع شد. یک نفر دیگر هم شروع کرد به صحبت کردن. بعد نوجوان آمد وسط ما و جمعیت و چند شعر حماسی زیبا خواند و آخر هر بیت همه با وی همخوانی میکردند و کمکم افرادی که جمع شده بودند بدون درخواست ما همینطور ادامه میدادند! بعد یک پیرمرد اهوازی گریان شروع کرد صحبت کردن و خیلی شیرین از زیباییهای مسیر گفت و آخرش به عربی از مردم عراق که چنین مهمانی باشکوهی را برای زوار ترتیب دادهاند تشکر کاملی کرد و بعدش عراقیها به این تشکر پاسخی سرشار از شور دادند و از ایرانیها تجلیل کردند، احساسات کولاک کرده بوده و ما فقط دوربین میچرخاندیم، یک پیرزن عراقی با شور و حرارت از ایران گفت که دلشان حسینی است و گفت ما با ایران یکی هستیم و وحدت داریم و بعد یاد از امام خمینی کرد و گفت من شجرهنامهام از جایی با شجرهنامه امام یکی میشود و… چند نفر در اطراف گریه میکردند. از یکی پرسیدیم چرا اشک میریزی؟ گفت یاد امام و یاد شهداء شد، تعجب کردیم که چرا این مرد عراقی از یاد امام اشک میریزد، گفت من اسیر عراق در ایران بودم، ما یکی بودیم با ایرانیها، مهمان آنان بودیم، به لطف امام حسین (ع). اسیر عراقی به عشق امام و با یاد نام امام اشک میریخت…
شاید در نیم ساعت به اندازه چهار پنج ساعت کار، مصاحبه گرفتیم ولی مهمتر از حجمِ کار، محتوای زیبایی بود که ثبت شد که در این چند روز و در کارِ ما، فقط همین برایمان مهم بوده. همان چیزی که گاهی به صد مقدمه ناجور است و گاهی این چنین که ذکرش رفت خود به خود جور…
البته اصطلاح خود به خود روایتِ دنیایی آن است و حقیقت آن است که دست دیگری در کار است که تنها عاشقان وصفش دانند…

۸
در آخرین اوقات پیادهروی رزق عجیبی داشتیم. رفتیم که از داخل موکبی که چند نظامی داخل آن بودند و به زوار خدمات دارویی ارائه می کردند فیلم بگیریم. در کنار موکب دختر جوانی را همراه یک پیرمرد شکسته دیدیم و توجهمان به ایشان جلب شد. نشسته بودند روی صندلیهای پلاستیکی کنار موکب و استراحت میکردند. دختر یک پا نداشت و دو عصا به جای یک پای نداشته در دستانش بود! به نظر میآمد که همین خستهاش کرده و نشستهاند اینجا تا رفع خستگی کند. ما هم گوشهای کمین کرده بودیم تا این استراحت تمام شود و بلند شود و راه برود و ما از این راه رفتن فیلم بگیریم. خیلی گذشت ولی از جایشان بلند نشدند. شاید اگر همینطور میگذشت بیخیال میشدیم اما گویی نیرویی نگهمان داشت. پیرمرد و دختر کمکم متوجهمان شدند و توقع داشتیم که خیلی از اینکه زیر نظر داریمشان خوشحال نشوند ولی همین که فهمیدیم اینگونه نیست نزدشان رفتیم. اول کار فقط میخواستیم از راه رفتن دختر چند ثانیه بگیریم و قصدمان از اول مصاحبه نبود ولی قسمتمان که بود! خود به خود به این کشیده شدیم. از پیرمرد پرسیدیم از کجا میآئید؟ خواست جوابی بدهد ولی دیدیم صدایی از دهانش بیرون نمیآید! متعجب ماندیم، با زحمت و بسیار ضعیف سخنی میگفت و سپس دختر کلامش را تکرار میکرد. دختر گفت از بصره میآئیم، پرسیدیم چند روز است که در جاده و بیابانید و گام بر میدارید؟ گفت چهارده روز! پرسیدیم سوار بر ماشین هم بودهاید؟ قاطع گفتند لا! ماشیاً، بالاقدام! وا ماندیم ناگهان! الله اکبر، آن پیرمرد با آن وضع و این دختر با این حال ۱۶ روز پیاده در جاده و اکنون فقط چند کیلومتر تا کربلاء…
از حال دختر پرسیدیم گفت سال اول پیادهروی بعد از صدام (که هنوز البته امنیت مانند الآن نبود) در مسیر پیادهروی بمبی منفجر شد و پای من را هم با خودش برد. از حال پدرش پرسیدیم گفت ایشان سالها در زندان صدام بوده و صدامیان لوله اسلحه را روی گلویش گذاشتهاند و مستقیم به آن شلیک کردهاند و دیگر حنجره ندارد! پیرمرد سرش را بالا گرفت و آنچه که دیدیم دلمان را به درد آورد! سوراخی به اندازه یک مرمی فشنگ در میان گلویش به عمقی که انتهایش را نمیدیدیم. آن انفجار، این پای نداشته و آن عصاها، دوری راه، سن بالای پیرمرد و گلوی شکافتهای که صدایی از آن بیرون نمیآمد، هیچ یک باعث آن نبود که عاشقانه، با پای پیاده به جاده و بیابان نزنند و راه نپیمایند. آخر مگر عشق این چیزها میداند؟ آن هم عشق به حسینی قبله قلوب تمام ائمه و اولیاء و سرچشمه لطفهای بیکران به محبانش است. و به یقین این عشق، تفسیر بیان زیبای رسولالله است که فرمود آتش عشق حسینم، هرگز در دل شیعیان سرد نخواهد شد. جانم به قربان این حسین…



[۱]. به لطف الهی و ائمه و تلاش خادمان اباعبدالله، به جرئت میتوان ایام پیادهرویِ اربعینِ عراق را جزء امنترین ایام عراق دانست. الحمدلله طی سالهای متمادی پس از سقوط صدام، همه ساله برنامهی پیادهروی، با کمترین انفجار و در سطح امنیتی بسیار بالا برگزار شده است.
[۲]. اصطلاحی است که خود عراقی ها در مورد پیاده روی زیاد به کار می برند و رایج است.
دکتر ساشادینا اسلام شناس و استاد مذهبی دانشگاه ویرجینیا از ندای هَل مِن ناصرٍ یَنصُرنی در فرای مرزهای جغرافیایی صحبت کرد و گفت: «یاد امام حسین این قدرت را دارد که افراد را شفا دهد».

زیارت اربعین از اعمال مهم و وِیژه شیعیان است که هر ساله شیعیان زیادی به صورت پیاده به سوی کربلا برای زیارت امام حسین (ع) می روند.
این سنت از قدیم الایام درمیان شیعیان مرسوم بوده است. علمای شیعه هم به این امر اهتمام ویژه ورزیده اند.
زیارت خانه خدا و مراقد ائمه اطهار (ع)، از امور مهم معنوی شمرده شده و روایات بسیاری درباره آن وارد شده است. پاداشهای اخروی مختلفی برای زیارت بیان شده و در روایت آمده است که اهل بیت (ع) به زیارت زوار رفته و هول و هراس قیامت را از آنها دور کرده[1] و ایشان را مورد شفاعت قرار دهند.[2] زیارت امام حسین (ع) نیز بسیار سفارش شده و روایات و پاداشهای فراوانی برای آن وارد شده است. زائر آن حضرت (ع) از آتش دوزخ در امان است[3] و زیارت ایشان، برابر با هزار حج و هزار عمره و آزاد کردن هزار بنده است، اجر هزار شهید از شهداى بدر و هزار روزهدار و هزار صدقه مقبوله به زائر امام حسین (ع) عطا میشود[4] و آمرزش گناهان گذشته و آینده، کمترین ثوابی است که به او کرامت میشود.[5]
برای زیارت، علاوه بر پاداشهای اخروی، فواید و ثمرات مختلفی از جمله تزکیه نفس و خداشناسی، بیداری دلها و یاد آخرت بیان شده و زیارت، بیانگر اعلام وفاداری[6] و ابراز ادب و ارادت به مراد است. شاخصترین ثمره زیارت تعظیم و بزرگداشت جایگاه خداوند و ائمه اطهار (ع) است. این نکوداشت زمانی که با پای پیاده صورت گیرد، علاوه بر تعظیم فراوانی که در این حرکت وجود دارد، سبب ایجاد ارتباط معنوی عمیقی میشود و جلوهای عاشقانه از بندگی را به رخ میکشد. به فرموده مرحوم دربندی: زائر پیاده، خود را در برابر سلطان اقلیم جوانمردی و خورشید سپهر عصمت و شهادت، کوچک میشمارد.[7]

زیارت با پای پیاده، بزرگداشتی است که از گذشته بوده و اختصاص به زمان خاصی ندارد، همانگونه که نقل شده، حضرت آدم هزار بار به زیارت خانه خدا رفت؛ در حالی که این مسیر را به وسیله قدمهایش پیمود[8]؛ این شیوه، اختصاص به دین و فرهنگ خاصی ندارد،[9] همان گونه که قیصر، پادشاه روم با خدا پیمان بسته بود که هرگاه در نبرد با امپراتوری ایران پیروز شود، به شکرانه این پیروزى بزرگ، از مقر حکومت خود (قسطنطنیه)، پیاده به زیارت بیتالمقدس برود. او پس از پیروزى، به نذر خود عمل کرد و پاى پیاده رهسپار بیتالمقدس شد.[10]
در دین مبین اسلام نیز، زیارت با پای پیاده، سنتی حسنه شمرده شده و سفارش بسیاری بر آن شده است. امام صادق (ع)، محبوبترین وسیله تقرب بنده به خداوند را زیارت خانه او با پای پیاده دانسته و میفرمایند: یک حج با پای پیاده، برابر با هفتاد حج است.[11] تشرف با پای پیاده به بارگاه ائمه اطهار (ع) نیز مورد تأکید بسیاری قرار گرفته و امام صادق (ع) میفرمایند: هر که پیاده به زیارت امیر مؤمنان (ع) رود، خداوند متعال به هر گامى ثواب یک حجّ و یک عمره براى او نوشته میشود، و اگر پیاده برگردد، به هر گامى، براى او ثواب دو حجّ و دو عمره مینویسند[12] زیارت امام حسین (ع) نیز با پای پیاده مورد سفارش بسیاری قرار گرفته و امام صادق (ع) میفرمایند: هر که پیاده به زیارت او رود، هر گامى که بردارد و بگذارد، ثواب آزاد کردن بندهاى از اولاد اسماعیل را دارد و در روایت دیگری نیز میفرمایند: هر که پیاده به زیارت قبر امام حسین (ع) رود، خداوند متعال به عدد هر گام برای او هزار حسنه مینویسد و هزار گناه را از او محو مىکند.[13] و روایات در این باب، بسیارند.

مرحوم شیخ بهایی، برای رواج فرهنگ زیارت در بین مردم، در سال 1009 ه. ق از اصفهان عزم مشهد کرده و با پای پیاده به زیارت امام علی بن موسیالرضا (ع) رفت.
اهل بیت (ع) نیز به این سنت نیکو اقدام کردهاند و نقل شده است که امام حسن (ع) بیستوپنج مرتبه از مدینه با پای پیاده به زیارت خانه خدا رفتند.[14] امام حسن (ع) در مسیر زیارت خانه خدا، از مرکب پیاده شده و مسافت بین مدینه تا مکه را با پای پیاده طی نموده و تمام کاروان نیز به تأسی از ایشان از مرکب پیاده شدند؛ به گونهای که دیگر سوارهای در کاروان وجود نداشت.[15] و در روایت دیگری نیز بیان شده است که امام حسین (ع) راه را پیاده میپیمود، در حالی که محملها و جهازها در کنار ایشان حرکت میکردند.[16]
از نقلهای تاریخی اینگونه به دست میآید که تشرف به بارگاه ائمه اطهار (ع) با پای پیاده، از زمان حضور ائمه رایج بوده[17] و در نقاط مختلف سرزمین اسلامی صورت گرفته است؛[18] ولی در قرنهای گوناگون اسلامی و به مقتضای حکومتهای مختلف، مشکلات بسیاری به خود دیده و همان گونه که زیارت ائمه اطهار (ع) در زمانها و مکانهای مختلف دچار سختیهای فراوان بوده، این سنت نیز دارای فراز و نشیب بوده است.
حاکمان حکومتهای شیعی مانند حکومت آلبویه و حکومت صفویه، به این سنت حسنه اقدام کرده و سعی در تبلیغ آن بین شیعیان داشتهاند. بنا به نوشته ابن جوزی، جلال الدوله، یکی از نوادگان عضدالدوله،[19] در سال 431 ه. ق با فرزندان و جمعی از یاران خود برای زیارت، رهسپار نجف شده و از خندق شهر کوفه تا مشهد امیرالمؤمنین (ع) در نجف را که یک فرسنگ فاصله بود، پیاده و با پای برهنه پیمود.[20] در زمان حکومت صفویه نیز اهتمام بسیاری بر زیارت با پای پیاده صورت گرفته است. شاه عباس صفوی و علمای بزرگ عصر ایشان همچون مرحوم شیخ بهایی، برای رواج فرهنگ زیارت در بین مردم، در سال 1009 ه. ق از اصفهان عزم مشهد کرده و با پای پیاده به زیارت امام علی بن موسیالرضا (ع) رفت.[21] نقلهای دیگر تاریخی نیز شهادت بر این مطلب میدهد.[22]
علما و بزرگان نیز، به تأسی از ائمه اطهار (ع)، اهتمام بسیار زیادی به این سنت حسنه داشتهاند و نقل شده که زیارت کربلا با پای پیاده، تا زمان مرحوم شیخ انصاری (قده) مرسوم بوده [23] و حتی نقل شده است که ایشان طبق نذری که داشته، با پای پیاده به زیارت امام علی بن موسیالرضا (ع) رفتهاند[24] و مرحوم آخوند خراسانی (قده) نیز به همراه اصحابشان با پای پیاده به زیارت کربلا مشرف میشدند.[25] میرزا حسین نوری (قده) اهتمام بسیاری به این امر مهم داشته و هر سال در روز عید قربان به همراه جمعی از زائرین امام حسین (ع) به پیادهروی از نجف تا کربلا اقدام میکردند و این سفر، سه روز به طول میانجامید.[26]
تشرف به کربلا با پای پیاده، تا زمان محدث نوری (قده) بین طلاب و فضلای حوزه نجف رسم بود، ولی با وارد شدن اولین نوع از اتومبیلها به منطقه، سفرهای کاروانی تعطیل شده و به دنبال آن، زیارت با پای پیاده نیز بسیار کمرنگ شد و به فراموشی سپرده شد. ولی پس از مدتی و با مطرح شدن آیتاللهالعظمی سید محمود شاهرودی (قده) به عنوان یکی از اساتید و مدرسان با نفوذ معنوی حوزه نجف، به علت التزام و اصرار ایشان در پیاده رفتن به کربلا، مجدداً مسئله پیاده رفتن به کربلا به عنوان یک سفر مقدس رایج شد و با توجه به این که در این سفر، بعضی از ایرانیان نیز گاهی اوقات، ایشان را همراهی میکردند، رفته رفته مردم عراق به این مسئله توجه نموده و اینگونه سفرهای مقدس رواج یافت.[27]

سفر پیاده تا کربلا، به مرور زمان در عراق گسترش بسیاری پیدا کرد و در مناسبتهای مختلف، زائران امام حسین (ع) از سراسر این کشور، به سمت کربلا حرکت کرده و با پای پیاده مسیر شهرشان تا کربلای معلی را میپیمودند و در بین آن مناسبتها، پیادهروی اربعین از جایگاه ویژهای برخوردار بود. با روی کار آمدن دولت بعث عراق، حکومت با این مسئله به شدت برخورد نموده و بسیاری از زائرین پیاده را اسیر و اعدام کرد و این مراسم مذهبی را به تعطیلی کشانید، ولی بعد از سقوط صدام، عشق حسینی، دلباختگان امام حسین (ع) را به سمت خود کشانده و دوباره این سنت حسنه و ارزشمند را برپا کرده است. شیعیان و عاشقان سالار شهیدان (ع)، در مناسبتهای مختلف، به ویژه در اربعین حسینی، بسیار پرشورتر از قبل، از شهرها و کشورهای مختلف، به سمت کربلا روانه شده، قدم در مکان گامهای اسیران کربلا قرار داده و مسیرهای منتهی به شهر کربلا را با پای پیاده میپیمایند.
میلیونها[32] عزادار حسینی، چنان نمادی برای شیعه معرفی کردهاند که همانند آن در هیچ آیین و مذهبی پیدا نمیشود و چنان تعظیم شعائری برپا کردهاند که جهانیان در عظمت آن مبهوت ماندهاند.
منبع: پایگاه کرب و بلا
معاویة بن وهب نقل کرده: اذن خواستم که خدمت امام صادق علیه السّلام برسم، به من گفته شد که داخل شو، پس داخل شده آن جناب را در نمازخانه منزلشان یافتم پس نشستم تا حضرت نمازشان را تمام کردند پس شنیدم که با پروردگارشان مناجات نموده و مىگفتند:
بار خدایا، اى کسى که ما را اختصاص به کرامت داده و وعده شفاعت دادى و مختص به وصیّت نمودى (یعنى ما را وصى پیامبرت قرار دادى) و علم به گذشته و آینده را به ما اعطاء فرمودى، و قلوب مردم را مایل به طرف ما نمودى، من و برادران و زائرین قبر پدرم حسین علیه السّلام را بیامرز، آنان که اموالشان را انفاق کرده و بدنهایشان را به سختی انداخته بخاطر اشتیاق در نیکى به ما و امید به پاداشهایى که در دوستى و پیوند با ما نزد توست برای رسیدن به ما و براى شادمان نمودن پیامبر تو و پذیرفتن فرمان ما و خشمگین ساختن دشمنان ما.
اینان اراده و نیّتشان از این ایثار کسب رضایت و خشنودى تو است پس تو هم از طرف ما این ایثار را جبران کن و بواسطه رضوان احسانشان را جواب گو باش و در شب و روز حافظ و نگاهدارشان بوده و اهل و اولادى که از ایشان باقى ماندهاند را بهترین جانشینان قرار بده و مراقب و حافظشان باش و شر و بدى هر ستمگر عنود و منحرفى را از ایشان و از هر مخلوق ضعیف و قوى خود کفایت نما، و ایشان را از شر شیاطین انسى و جنّى محفوظ فرما و برترین چیزى را که در دور بودنشان از اوطان خویش از تو آرزو کردهاند را به ایشان اعطاء کن و نیز به ایشان برتر و بالاتر از آنچه را که بواسطهاش ما را بر فرزندان و اهل و نزدیکانشان اختیار کردند ببخش، بار خدایا دشمنان ما بواسطه خروج بر ایشان آنان را مورد ملامت و سرزنش قرار دادند ولى این حرکت اعداء ایشان را از تمایل به ما باز نداشت و این ثبات آنان از باب مخالفتشان است با مخالفین ما،
پس تو این صورتهائى که حرارت آفتاب آنها را در راه محبّت ما تغییر داده مورد ترحّم خودت قرار بده
و نیز صورتهائى را که روى قبر ابى عبد اللَّه الحسین علیه السّلام مى گذارند و بر مى دارند مشمول لطف و رحمتت قرار بده
و همچنین به چشم هائى که از باب ترحم بر ما اشک ریخته اند نظر عنایت فرما
و دل هائى که براى ما به جزع آمده و بخاطر ما سوختهاند را ترحم فرما،
بار خدایا به فریادهائى که بخاطر ما بلند شده برس، خداوندا من این ابدان و این ارواح را نزد تو امانت قرار داده تا در روز عطش اکبر که بر حوض کوثر وارد مىشوند آنها را سیراب نمائى.
و پیوسته امام علیه السّلام در سجده این دعاء را مىخواندند و هنگامى که از آن فارغ شدند عرض کردم:
فدایت شوم این فقرات و مضامین ادعیه اى که من از شما شنیدم اگر شامل کسى شود که خداوند عزّ و جلّ را نمى شناسد گمانم این است که آتش دوزخ هرگز به آن فائق نیاید!!! به خدا سوگند آرزو دارم آن حضرت (حضرت امام حسین علیه السّلام) را زیارت کرده ولى به حج نروم.
امام علیه السّلام به من فرمودند: چقدر تو به قبر آن جناب نزدیک هستى، پس چه چیز تو را از زیارتش باز مى دارد؟
سپس فرمودند: اى معاویه زیارت آن حضرت را ترک مکن.
عرض کردم: فدایت شوم نمى دانستم که امر چنین بوده و اجر و ثواب آن این مقدار است.
حضرت فرمودند: اى معاویه کسانى که براى زائرین امام حسین علیه السّلام در آسمان دعاء مى کنند به مراتب بیشتر هستند از آنان که در زمین براى ایشان دعاء و ثناء مى نمایند.
اى معاویه به جهت ترس و وحشت زیارت قبر حضرت امام حسین علیه السّلام را ترک مکن، زیرا کسى که زیارت آن حضرت را ترک کند چنان حسرتى بخورد که آرزو نماید قبر آن حضرت نزد او باشد و بتواند زیاد به زیارتش برود، آیا دوست دارى که خدا تو را در زمره کسانى ببیند که حضرت رسول صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم و حضرات على و فاطمه و ائمه علیهم السّلام در حقشان دعاء فرموده اند.
آیا دوست نداری روز قیامت جزء کسانی باشی که با ملائکه مصافحه میکنند!
آیا دوست نداری قیامت جزء کسانی باشی که هیچ گناهی در پرونده اعمال او دیده نمیشود!
آیا دوست نداری قیامت جزء کسانی باشی که با رسول خدا مصافحه میکنند!
متن روایت:
عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ وَهْبٍ قَالَ: اسْتَأْذَنْتُ عَلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فَقِیلَ لِی: ادْخُلْ فَدَخَلْتُ فَوَجَدْتُهُ فِی مُصَلَّاهُ فِی بَیْتِهِ فَجَلَسْتُ حَتَّى قَضَى صَلَاتَهُ فَسَمِعْتُهُ وَ هُوَ یُنَاجِی رَبَّهُ وَ یَقُولُ:
یَا مَنْ خَصَّنَا بِالْکَرَامَةِ وَ خَصَّنَا بِالْوَصِیَّةِ وَ وَعَدَنَا الشَّفَاعَةَ وَ أَعْطَانَا عِلْمَ مَا مَضَى، وَ مَا بَقِیَ وَ جَعَلَ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِی إِلَیْنَا، اغْفِرْ لِی وَ لِإِخْوَانِی وَ لِزُوَّارِ قَبْرِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَیْنِ ع، الَّذِینَ أَنْفَقُوا أَمْوَالَهُمْ وَ أَشْخَصُوا أَبْدَانَهُمْ رَغْبَةً فِی بِرِّنَا وَ رَجَاءً لِمَا عِنْدَکَ فِی صِلَتِنَا، وَ سُرُوراً أَدْخَلُوهُ عَلَى نَبِیِّکَ صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، وَ إِجَابَةً مِنْهُمْ لِأَمْرِنَا وَ غَیْظاً أَدْخَلُوهُ عَلَى عَدُوِّنَا، أَرَادُوا بِذَلِکَ رِضَاکَ، فَکَافِهِمْ عَنَّا بِالرِّضْوَانِ ، وَ اکْلَأْهُمْ، بِاللَّیْلِ وَ النَّهَارِ وَ اخْلُفْ عَلَى أَهَالِیهِمْ وَ أَوْلَادِهِمُ الَّذِینَ خُلِّفُوا بِأَحْسَنِ الْخَلَفِ، وَ اصْحَبْهُمْ وَ اکْفِهِمْ شَرَّ کُلِّ جَبَّارٍ عَنِیدٍ وَ کُلِّ ضَعِیفٍ مِنْ خَلْقِکَ أَوْ شَدِیدٍ وَ شَرَّ شَیَاطِینِ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ، وَ أَعْطِهِمْ أَفْضَلَ مَا أَمَّلُوا مِنْکَ فِی غُرْبَتِهِمْ عَنْ أَوْطَانِهِمْ وَ مَا آثَرُونَا بِهِ عَلَى أَبْنَائِهِمْ وَ أَهَالِیهِمْ وَ قَرَابَاتِهِمْ، اللَّهُمَّ إِنَّ أَعْدَاءَنَا عَابُوا عَلَیْهِمْ خُرُوجَهُمْ فَلَمْ یَنْهَهُمْ ذَلِکَ عَنِ الشُّخُوصِ إِلَیْنَا، وَ خِلَافاً مِنْهُمْ عَلَى مَنْ خَالَفَنَا
فَارْحَمْ تِلْکَ الْوُجُوهَ الَّتِی قَدْ غَیَّرَتْهَا الشَّمْسُ،
وَ ارْحَمْ تِلْکَ الْخُدُودَ الَّتِی تَقَلَّبَتْ عَلَى حُفْرَةِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع،
وَ ارْحَمْ تِلْکَ الْأَعْیُنَ الَّتِی جَرَتْ دُمُوعُهَا رَحْمَةً لَنَا،
وَ ارْحَمْ تِلْکَ الْقُلُوبَ الَّتِی جَزِعَتْ وَ احْتَرَقَتْ لَنَا
وَ ارْحَمِ الصَّرْخَةَ الَّتِی کَانَتْ لَنَا،
اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْتَوْدِعُکَ تِلْکَ الْأَنْفُسَ وَ تِلْکَ الْأَبْدَانَ حَتَّى نُوَافِیَهُمْ عَلَى الْحَوْضِ یَوْمَ الْعَطَشِ،
فَمَا زَالَ وَ هُوَ سَاجِدٌ یَدْعُو بِهَذَا الدُّعَاءِ، فَلَمَّا انْصَرَفَ قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ لَوْ أَنَّ هَذَا الَّذِی سَمِعْتُ مِنْکَ کَانَ لِمَنْ لَا یَعْرِفُ اللَّهَ لَظَنَنْتُ أَنَّ النَّارَ لَا تَطْعَمُ مِنْهُ شَیْئاً وَ اللَّهِ لَقَدْ تَمَنَّیْتُ أَنْ کُنْتُ زُرْتُهُ وَ لَمْ أَحُجَّ؟!
فَقَالَ لِی مَا أَقْرَبَکَ مِنْهُ فَمَا الَّذِی یَمْنَعُکَ مِنْ إِتْیَانِهِ؟ثُمَّ قَالَ: یَا مُعَاوِیَةُ لِمَ تَدَعُ ذَلِکَ؟
قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ لَمْ أَدْرِ أَنَّ الْأَمْرَ یَبْلُغُ هَذَا کُلَّهُ؟
قَالَ: یَا مُعَاوِیَةُ مَنْ یَدْعُو لِزُوَّارِهِ فِی السَّمَاءِ أَکْثَرُ مِمَّنْ یَدْعُو لَهُمْ فِی الْأَرْض،
لَا تَدَعْهُ لِخَوْفٍ مِنْ أَحَدٍ فَمَنْ تَرَکَهُ لِخَوْفٍ رَأَى مِنَ الْحَسْرَةِ مَا یَتَمَنَّى أَنَّ قَبْرَهُ کَانَ بِیَدِهِ أَ مَا تُحِبُّ أَنْ یَرَى اللَّهُ شَخْصَکَ وَ سَوَادَکَ مِمَّنْ یَدْعُو لَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص؟!
أَ مَا تُحِبُّ أَنْ تَکُونَ غَداً مِمَّنْ تُصَافِحُهُ الْمَلَائِکَةُ؟!
أَ مَا تُحِبُّ أَنْ تَکُونَ غَداً فِیمَنْ رَأَى وَ لَیْسَ عَلَیْهِ ذَنْبٌ فَتُتْبَعَ؟!
أَ مَا تُحِبُّ أَنْ تَکُونَ غَداً فِیمَنْ یُصَافِحُ رَسُولَ اللَّهِ ص.
/ [الکافی، ج۴، ص: ۵۸۲]
در آستانهی فرارسیدن سالروز اربعین اباعبداللهالحسین(علیهالسلام)، نرمافزار «جاذبه حسینی» ویژهی تلفنهای همراه(Android) جهت استفادهی زائرانی که با پای پیاده عازم کربلای معلی هستند، تهیه و منتشر شد.
این نرمافزار توسط مؤسسهی پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی ویژهی اربعین حسینی طراحی و در دو نسخهی کامل و کمحجم (بدون فایلهای صوتی) جهت استفاده علاقهمندان آماده گردیده است.
کاربران محترم میتوانند نرمافزار تلفن همراه (Android) «جاذبه حسینی» را از لینکهای زیر دریافت کنند:
![]()

حجت الاسلام پناهیان در همایش زائرین و فعالین پیادهروی اربعین در مشهد سخنرانی کرد و به «اسرار و آداب پیادهروی اربعین» پرداخت. در ادامه گزارش مشروح این سخنرانی را میخوانید:
الف) برخی اسرار پیادهروی اربعین
1. اسرار معنوی اربعین / هرکسی با یکبار تجربه، آثار معنوی پیادهروی اربعین را در وجود خود احساس میکند
2. اسرار اجتماعی، سیاسی و تمدنی اربعین/ امام «وحدت گسترده» را علامت نصرت قطعی الهی و پیروزی میدانست
حرکت خودجوش مردمی در اربعین اسراری دارد/ بیتردید این تحول را باید مقدمۀ ظهور دانست
پیادهروی اربعین، نقطۀ اوج دستههای عزاداری و تظاهرات برای امام حسین(ع) است
امام(ره): اهلبیت(ع) از همان اول نقشه داشتند که با اشک برای حسین(ع) چه قدرتی میتوان ایجاد کرد
روا نیست محب امام حسین(ع) برای اربعین کم بگذارد/ اربعین در خانۀ تک تک ما را زده
اربعین مجلس روضهای است که خود امام حسین برگزار کرده/ باورتان میآید کسی در طول سال برای امام حسین(ع) نذری بدهد، اما برای اربعین خرج نکند؟!
اربعین از یک رفتار مستحبی گذشته و امروز یک وظیفه محسوب میشود/ اربعین جنبۀ حیثیتی پیدا کرده/باید برای افزایش جمعیت اربعین تلاش کنیم
با حضور در اربعین، به اقتدار حسینی در جهان کمک میکنیم/ دیگر نمیشود با ذکر حسین(ع) تفریحی برخورد کرد؛ بحث جدی شده!
هشدار امام صادق(ع) به کسی که 3 سال یکبار کربلا نرود/ بالاتر از انگیزۀ عاطفی، باید احساس وظیفه کنیم و از قهر پیامبر(ص) بترسیم!
خدا امام زمان(ع) را با رُعب کمک میکند/ اربعین مهمترین تجلیگاه قدرتی که رُعب به دل دشمن میاندازد
ب) برخی آداب پیادهروی اربعین
برای بیاثر کردن نقشههای دشمن در مقابل اربعین، کافی است «آداب پیادهروی اربعین» را رعایت کنیم
1. نشان دادن جلوههای زیبای محبت و حسّ برادری دینی/ موکبدار عراقی: در اربعین عاشق ایرانیها شدم
با یک لبخند، میلیارها دلار هزینۀ دشمن برای اخلافانگیزی بین دو ملت را بیاثر کنید
باید باعظمتترین نمایشهای برادری را در اربعین بجا آوریم
2. خوشخوراکی نکنیم/اعتراض امام صادق(ع) به خوشخوراکی زوار حسین(ع)
در مسیر پیادهروی که میتوانید با شکم خالی ذکر بگویید، چرا با پرخوری، خود را دچار غفلت کنیم؟!
3. تعقیبات نماز را طولانی کنید و با محوریت نماز جماعت و قرآن به عبادت بپردازید/ باتجربهترها مسیر نجف-کربلا را در 5روز میروند نه 2روز
روضهها را هم در صفوف نماز جماعت بخوانید/ این مسیر باید به یک عبادتگاه تبدیل شود!
4. «دعوا درست نشدن» بر اصلاح برخی رفتارهای غلط اولویت دارد/ در این سفر زیاد هوس «برخی نهی از منکرها» به سرتان نزند
دستور امام صادق(ع): با دشنامدهندۀ به علی(ع) برخورد نکن! مصاحفه کن!
از برخوردهایی که دشمن سوء استفاده میکند، پرهیز کنید/ طبیعی است که دشمن در این زمینه، نقشههایی داشته باشد!
باید فهرست آداب پیادهروی اربعین تهیه شود و بین «همۀ زائرین» توزیع شود
هر کس برای اربعین قدمی بردارد، امام حسین(ع) نامش را ثبت میکند
بیش از 30سال است که پیروان ادیان آسمانی صبح روز تاسوعا در تکیه هیئت ثارالله(ع) جمع شده و همراه با شیعیان در رثای سید و سالارشهیدان به نوحهخونی و عزاداری پرداخته و نهایت دلدادگی خود را به دستگاه حسینی نشان میدهند.


جنازه آن آزاد مرد را قبیله اش، بن ریاح، از میدان جنگ خارج کرد و در روستایی در ۷ کیلومتری شمال غربی کربلا به خاک سپرد. همان جا که امروزه به سبب وجود قبر او به « روستای حرّ » معروف است. آستان مبارک آن شهید در ۳۷۰ ق به دستور عضدالدوله دیلمی ساخته شد. در ۹۱۴ ق شاه اسماعیل صفوی، که خود به زیارت این آستان مشرف شده بود، به تجدید بنای آن پرداخت. این بنا یک بنای ساده در میان صحرا است که به صورت یک چهار دیواری آجری و قلعه ای مستحکم به دستور مادر آقاخان محلاتی ساخته شده است. این مزار صحن و گنبدی با کاشی آبی و ضریح نقره ای دارد. ناصر الدین شاه، که آن جا را زیارت کرد، در آن دوران از خرابی و وضع نامطلوب و نگه داری بد آن بقعه به مدحت پاشا، حاکم کربلا، گلایه کرده و برای تعمیر و نگه داری بهتر آن سفارش هایی کرده بود.
بنا بر این گزارش، در ۱۳۳۰ ق تعمیراتی در آن آستان انجام گرفت و ایوانی در آن تعبیه شد. کتیبه بالای این ایوان نشان دهنده بانی و تعمیر کننده آن است: « قد عمر هذا المکان بهمه آقا حسین خان شجاع السلطان همدانی دام ظله الفانی سنه ۱۳۳۰ ق ». در قسمت شرقی صحن، حجره هایی در دو طبقه جهت سکونت زائران ساخته شده و هنرمندان ایرانی در ۱۳۹۶ ق، حرم را آینه کاری کردند.
در کتاب «تنقیح المَقال» مامَقانی نقل می کند از حائری از سیّد نعمه الله جزائری در کتاب «أنوار نعمانیّه» که او می گوید: جماعتی از مردمان معتمد و موثّق برای من نقل کردند که چون شاه إسماعیل بغداد را به تصرّف خود درآورد برای زیارت قبر حضرت سیّد الشهداء علیه السّلام به کربلا آمد و چون از بعضی از مردم شنیده بود که به حرّبن یزید ریاحی طعن می زنند، به سمت قبر حرّ آمد و دستور داد قبر حرّ را نبش کنند.
چون قبر حرّ را نبش کردند، دیدند که به همان هیئت و کیفیّتی که کشته شده است خوابیده است، و بر سر او دستمالی دیدند که با آن سر حرّ بسته شده بود.
شاه اسماعیل در کتب تاریخی خوانده بود که در واقعه کربلا که سر حرّ مورد اصابت قرار گرفت و حضرت سید الشهدا علیه السلام دستمال خود را بر سر حرّ بستند و حرّ با همان دستمال دفن شده است، برای باز کردن و برداشتن دستمال تصمیم گرفت. چون آن دستمال را باز کردند خون از سر حرّ جاری شد بطوریکه از آن خون قبر پُر شد و چون دستمال را بستند خون باز ایستاد و چون دوباره باز کردند خون جاری شد. و هر چه کردند که بتوانند آن خون را به غیر از همان دستمال بندبیاورند و از جریانش جلوگیری کنند میسّر نشد. و از اینجا دانستند که این قضیّه موهبت الهی است که نصیب حرّ شده است. شاه إسمعیل دستور داد قبّهای بر مزار او بنا کردند و خادمی را بر آن گماشت تا آن بقعه را خدمت کند.
هر چند که انتخاب راه درست، برای همه آزاد است، اما برخی عوامل سبب می شود که انسان، راه درست را گم کند و به سوی دوزخ و کفر بشتابد. تولد ناپاک از جمله این موارد است. بسته شدن نطفه ی انسان به صورت حلال، آنقدر مهم است که رسول خدا (ص) فرمود: «دوست ندارد ما را مگر شخص حلال زاده، و دشمنى نمى کند با ما جز آنکه ناپاک زاده باشد.» (۱)
انگار نطفه ای که سر آغازش با دریدن حدود خدا آغاز شود، مسیرش جز با لگدمال کردن طاعت او ادامه نخواهد یافت.
یزید بن معاویه
پدر یزید معاویه نبود. به احتمال زیاد به علت وجود قاعده ی فراش، فرزند زنازاده ی «میسون» را به معاویه منتسب ساختند. قاعده ی فراش بیان می کند که اگر فرزندی در مدت زوجیت زنی با مردی متولد شود و مرد نگوید که این فرزند من نیست، بچه را به او منتسب می کنند؛ چه از او باشد چه نباشد.
میسون، مادر یزید، از قبیله ی کلبیان و دختر بَجدَل کلبی است. (۲) زمانی که شهرت زیبایی و اندام موزون او به گوش معاویه رسید، معاویه، ندیده عاشق او شد و در سن ۵۲ سالگی او را به کاخ فراخواند و با او ازدواج کرد.
زمانی که میسون با معاویه ازدواج کرد، باکره نبود. نطفه ی یزید نیز زمانی بسته شد که میسون با غلام پدرش، رابطه برقرار کرد و از او حامله شد. (۳)
افراد قبیله «میسون» مسیحی بودند و تمامی قبیله او مسلمان نشدند. بدین خاطر پس از آن که معاویه از میسون جدا شد و یزید را به طایفه میسون فرستاد، افزون بر اخلاق ظاهری بادیه نشین و صحراگزینی در یزید همچون علاقه به شکار، اسب سواری، تربیت حیوانات و بازی با سگ و میمون، از تربیت خاصّ مسیحیان تأثیر پذیرفت و از این رو شراب خواری، رقص، غنا، سگ بازی و خوش گذرانی جزء طبیعت وجودی وی در آمد.
از اشعار او این شعر است که:
دع المساجد للعبّاد تسکنها وأجلس علی دکه الخمار و اسقینا
ان الذی شربا فی سکره طربا و للمصلّین لادینا ولادنیا
مساجد را برای عابدان بگذار تا در آن سکنی گزینند و خود بر دکان شراب فروش نشین و به ما شراب بده. آن کس که شراب نوشد، در حالت خماری به طرب پردازد؛ در حالی که نمازگزاران نه دین دارند و نه دنیا.
عبیداللّه بن زیاد
عبیدالله بن زیاد که در زیارت عاشورا «ابن مرجانه» خوانده شده است، پدرش زیاد بن ابیه بود. کسی که پدر خودش نیز معلوم نیست. مادر زیاد (مادر بزرگ ابن مرجانه) سمیّه، زنی بدکاره بود. سمیه زمانی که در زوجیت پدر زیاد بود، با مردان دیگر رابطه داشت و در آن زمان، به زناکاری مشهور شده بود.
بعدها ابوسفیان ادعا کرد که زیاد، حاصل زنای او با سمیه بوده است امّا تاریخ نویسان معتقدند که این دروغی بیش نیست و سمیه در زنا با غلام بنی علاج، زیاد را باردار شد. (۵)
از طرفی مادر عبیدالله بن زیاد، مرجانه بود. زنی کافر که به گمراهی مشهور بود. زمانی که از زیاد جدا شد، به عقد شیرویه در آمد که مردی کافر بود. عبیدالله نیز در خانه ی شوهر مادرش رشد یافت. (۶)
ابن زیاد کسی است که از زبان مبارک امام حسین (ع)، «زنازاده پسر زنازاده» خوانده شد. (۷)
ابن زیاد را «ابن مرجانه» هم می گویند؛ زیرا نام مادر او کنیزی زناکار و مجوسی به نام «مرجانه» بود. پس از عاشورا که اسرای اهل بیت علیهم السلام را در کوفه وارد دارالاماره کردند، حضرت زینب علیهاالسلام خطاب به ابن زیاد، او را «ابن مرجانه» خواند که این، اشاره به نسب ناپاک او بود و رسواگر حاکم مغرور کوفه.
عبیداللّه از سرداران مشهور اموی بود که در سال ۵۴ هجری از طرف معاویه به حکومت خراسان گمارده شد و در سال ۵۶ از آنجا عزل و به حکمرانی بصره منصوب گردید. پس از مرگ معاویه و روی کار آمدن یزید و با حرکت مسلم بن عقیل به سمت کوفه، با حفظ سمت، والی کوفه نیز شد و اوضاع را تحت کنترل در آورد و مسلم بن عقیل را به شهادت رساند و پس از آن، فرمان قتل سید الشهدا علیه السلام و یاران او و اسارت اهل بیت علیهم السلام را به عمر بن سعد ـ که فرمانده سپاه کوفه در کربلا بود ـ داد.(۸)
عمر بن سعد
عمر، فرزند سعدی است که در انتسابش به وقاص تردید وجود دارد. مادر سعد با خادم مادرش که مردی از قبیله ی بنی عذره بود، زنا کرد و حاصل آن سعد بی سعادت شد. اتفاقاً روزی سعد ابی وقاص با معاویه بر اثر چنین ماجرایی بحث کردند. ماجرا اینگونه بود که سعد به معاویه گفت: «من در امر خلافت از تو سزاوارتر هستم.» معاویه در جوابش گفت: «چون تو از نطفه ی مردی از قبیله ی بنی عذره هستی، لایق امر خلافت نیستی؛ زیرا آنها ار اراذل مردم اند.» (۹)
شمربن ذی الجوشن
برای شمربن ذی الجوشن اسم های دیگری چون اوس یا شرحبیل نیز ذکر شده است. او را ذی الجوشن، صاحب زره وجوشن می گفتند؛ زیرا سینه او برآمده بود و همانند سپری بسته شده نشان می داد. او نخست از یاران علی علیه السلام در جنگ صفین و از فرماندهان شجاع و نامدار کوفه بود که در کنار حسن و حسین و در رکاب امام علیهم السلام حاضر بوده است. اما سرشت ناپاک او به خاطر عمل زشت مادرش بر محیط و آداب الهی و اجتماعی چیره شد و سرانجام در لشکر عبیداللّه بن زیاد قرار گرفت.
روزی مادر شمر که زن بزچرانی بود و در بیابان به کار خود مشغول بود، از چوپانی که از کنار او می گذشت، تقاضای آب کرد تا با آن رفع عطش کند. چوپان تقاضای شیطانی خود را شرط دادن آب قرار داد و او نیز پذیرفت و از این طریق، نطفه شمر منعقد شد.(۱۰) از این رو امام حسین علیه السلام در روز عاشورا خطاب به او فرمود:
«یابن راعیه المِعْزی»؛ ای پسر زن بزچران!
کسانی که بر پیکرها اسب راندند
پس از شهادت امام حسین (ع) و یارانشان، عمر بن سعد ملعون فریاد زد: «چه کسی داوطلب می شود که بر بدن حسین اسب بتازد؟»
ده نفر از مردم سنگ دل جلو دویدند که عبارت بودند از: ۱٫ اسحاق بن حوبه (کسی که پیراهن امام را غارت کرد) ۲٫ اخنس بن مرثد ۳٫ حکیم بن طفیل ۴٫ عمر بن صبیح صیداوی ۵٫ رجاء بن منقذ عبدی ۶٫ سالم بن خیمثمه جعفی ۷٫ صالح بن وهب جعفی ۸٫ واحظ بن غانم ۹٫ هانی بن ثبیت حضرمی ۱۰٫ اُسید بن مالک
اینان در برابر کاری که کردند، جایزه ی کوچکی از ابن زیاد گرفتند. ابن طاووس در کتاب ارزشمند خود، «لهوف» ذکر می کند که هر ده تن آنها حرام زاده بودند. (۱۱)
وَ لَعَنَ اللَّهُ آلَ زِیادٍ وَ آلَ مَرْوانَ وَ لَعَنَ اللَّهُ بَنى اُمَیَّهَ قاطِبَهً وَ لَعَنَ اللَّهُ ابْنَ مَرْجانَهَ وَ لَعَنَ اللَّهُ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ لَعَنَ اللَّهُ شِمْراً وَ لَعَنَ اللَّهُ اُمَّهً اَسْرَجَتْ وَ اَلْجَمَتْ وَ تَنَقَّبَتْ لِقِتالِکَ… (۱۲)
و خدا لعنت کند خاندان زیاد و خاندان مروان را و خدا لعنت کند بنى امیه را همگى و خدا لعنت کند فرزند مرجانه (ابن زیاد) را. خدا لعنت کند عمر بن سعد را و خدا لعنت کند شمر را و خدا لعنت کند مردمى را که اسبها را زین کردند و دهنه زدند و به راه افتادند براى پیکار با تو.






کلمه «العبرة» از ماده «ع ب ر «در زبان عربی به معنای اشک است. [۱] یکی از حالات جمع این کلمه «العبرات» است.
گفتار معروفی وجود دارد که امام حسین(ع) را به عنوان «کشته شده اشکها» یاد میکند. برای تبیین و فهم این کلام، روایاتی که این تعبیر در آن نقل شده بیان میشود.
آن صفتی که از امام حسین(ع) نقل شده و ایشان به خود استناد دادهاند، کلمه اشک به صورت مفرد است که در جملاتی متفاوت نقل شده، از جمله: «من کشته شدهی اشک هستم؛ هیچ مؤمنی مرا یاد نمیکند، مگر اینکه در مصیبتم اشک میریزد».[۲]
«أَنَا قَتِیلُ الْعَبْرَةِ لَا یَذْکُرُنِی مُؤْمِنٌ إلا استعبر»، [۳] کلمه استعبر به معنای جاری شدن اشک است. [۴] بنابر این، معنای روایت چنین است: «من کشته شده اشک هستم، مؤمنی مرا یاد نمیکند مگر اینکه اشک بر چشمانش جاری میشود».
اما به کار گیری «العبرة» به صورت جمع؛ یعنی «أنا قتیل العبرات» در متون حدیثی از امام حسین(ع) یافت نشد، بلکه امامان(ع) به ایشان لقب «قتیل العبرات» را دادهاند. به عنوان نمونه، در زیارت اربعین از امام صادق(ع) نقل شده است: «السَّلَامُ عَلَى الْحُسَیْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهِیدِ السَّلَامُ عَلَى ... وَ قَتِیلِ الْعَبَرَاتِ ...».[۵]
همچنین در روایت دیگری به صورت مفرد نیز به ایشان خطاب شده است؛ امیر المؤمنین علی(ع) خطاب به امام حسین(ع) فرمودهاند: «یا عبرة کل مؤمن»؛ [۶] ای اشک هر مؤمن.
اما در باب معنای «کشته شده اشکها»؛ احادیث فوق میتوانند معنای این تعبیر را به وضوح بیان دارند، به اینکه؛ امام کشته شدهای است که مؤمن یا هر شخص آزادهای این مصیبت را بشنود، محزون و گریان شود و اشکهایش جاری گردد. عالمان نیز چنین معنایی را برای این تعبیر آوردهاند؛ مانند اینکه طریحی میگوید: «معنای أنا قتیل العبره این است که این مصیبت وقتی بر کسی ذکر شود، آن شخص حالت حزن و اندوه را به خود میگیرد و اشک میریزد».[۷] علامه مجلسی میگوید: «قتیل العبرات؛ یعنی کشتهای که اشکها برای آن جاری میشود».[۸]
البته این معنایی است که از ظاهر متن و به حسب برخی از روایات به دست میآید. اما هیچگونه حصری بر این معنا نیست و میتوان معانی و تحلیلهای دیگری نیز عرضه داشت که بسیار آموزنده و نشانگر شخصیت امام حسین(ع)، قیام او و آنچه ایشان خواهان آن بوده است، باشد. به همین جهت، به بسیاری از معانی که بین علما و عموم مردم است نیز میتوان استناد کرد و تا زمانیکه آن معنا با این کلمات سازگار باشند و منافات با عقاید دیگر نداشته باشند، قابل پذیرش هستند.
............................
پانوشتها؛
[۱]. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، محقق و مصحح: فارس صاحب الجوائب، احمد، ج ۴، ص ۵۳۲، دار صادر، بیروت، چاپ سوم، ۱۴۱۴ ق.
[۲]. «أَنَا قَتِیلُ الْعَبْرَةِ لَا یَذْکُرُنِی مُؤْمِنٌ إِلَّا بَکَى»؛ محدث نوری، حسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج ۱۰، ص ۳۱۱، مؤسسه آل البیت(ع)، قم، چاپ اول، ۱۴۰۸ ق.
[۳]. شیخ صدوق، الأمالی، ص ۱۳۷، اعلمی، بیروت، چاپ پنجم، ۱۴۰۰ ق.
[۴]. فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، محقق و مصحح: مخزومى، مهدى، سامرائى، ابراهیم، ج ۲، ص ۱۲۹، انتشارات هجرت، قم، چاپ دوم، ۱۴۱۰ ق.
[۵]. شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، محقق و مصحح: موسوی خرسان، حس ن، ج ۶، ص ۱۱۳، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق.
[۶]. ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، محقق و مصحح: امینی، عبد الحسین، ص ۱۰۸، دار المرتضویة، نجف اشرف، چاپ اول، ۱۳۵۶ ش.
[۷]. طریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، تحقیق: حسینی، سید احمد، ج ۳، ص ۳۹۳، کتابفروشی مرتضوی، تهران، چاپ سوم، ۱۳۷۵ ش.
[۸]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۹۸، ص ۳۵۵، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، ۱۴۰۳ ق.